Skip to main content

در نگاه به افکار رسول زاده

در نگاه به افکار رسول زاده
آ. ائلیار

در نگاه به افکار رسول زاده میخواهیم برای حل مشکلات امروزی راه حل درست نسبی پیدا کنیم. نمی خواهیم که به کسی درجه بدهیم یا درجه هایش را بکنیم. چیزی که بدرد ما میخورد تجربه و راه حل است.
---
در مقابل رسول زاده مسایل« شوونیسم، استقلال، رفاه، آزادی و برابری، و مبارزه ی حق طلبانه» قرار داشتند. او طبق تجربه و فکر خود به این مسایل برخورد و عمل نموده است . ما چه چیزی از او میتوانیم بیاموزیم و چه چیزی میتوانیم کنار بگذاریم؟
--

راه حل شوونیسم چیست؟ استقلال چیست؟ مبارزه ی حق طلبانه چگونه درست یا نادرست است؟ راه حل آزادی و برابری چیست؟
چگونه میتوان در پی حداقل رفاه برای جامعه بود؟ آیا راه رسولزاده برای رسیدن به اینها درست بود ؟ با راه ما چه تضاد و تفاوتی دارد؟ نیروهای مختلف این مسایل را چطور برای خود حل کرده اند؟
اینها چیزهایی ست که این مقاله میخواهد بداند. مشکلات ما هستند باید پاسخ نسبی درست داشته باشیم.
-----
مقاله میگوید راه حلهای رسولزاده برای مسایل مذکور درست نبود و ما اکنون راه حلهای دیگری داریم. به کوتاهی آنها را ذکر کرده است. کدام راه حل ما درست نیست؟
--
1-مقاله برای حل مسئله ی شوونیسم « قبول حق جدایی، و اتحاد و انتخاب داوطلبانه را دارد»
2- برای استقلال، اراده و خواست و آمادگی خلق و ملت را دارد و خواست حزب و گروه را کافی نمیداند.
3-رفاه را در اجرای عدالت اجتماعی می بیند.
4-آزادی و برابری را در اجرای دموکراسی می جوید
5-مبارزه ی حق طلبانه را ، مستقل و اخلاقی ، عمومی، دارای خط و مرز محکم با هرگونه شوونیسم ، ماجراجویی،مبتنی بر دموکراسی و داوطلبانگی، و ترقی خواهی، می بیند. با ناسیونالیسم ها مرز میکشد و آنها را غیر لازم می بیند. حقوق خواهی را بجای آنها می نشاند. سرشت مبارزه ی آزادی خواهانه، و اخلاقی و انسانی را در تمام مراحل تلاش، حفظ میکند.
اینها پاسخهایی ست که مقاله میدهد.
و تفکر و انتخاب را به علاقمندان رها میکند. اشتباه در سیاست به اشتباه کننده ختم نمیشود - بعد از خراب کردن زندگی بسیاری از انسانها ممکن است خاتمه یابد. این موضوع را مقاله مطرح میکند. و میخواهد خواننده با مسئولیت به تفکر پردازد.

--
-تعداد نفرات لوژیون های آذربایجانی که از « اسیران و داوطلبان» توسط نازیها تشکیل شده بود از 36 تا 70 هزار نفر قید شده است که در کارهای کمکی و نبرد خدمت میکردند. و عاقبت با شکست ارتش نازی آنها در اروپا به خصوص در پاریس و ایتالیا و جاهای دیگر مخصوصا توسط پارتیزانها ی این مناطق نابود شدند.

سئوال این است که چرا رسولزاده به آذربایجانها و این لوژییونهای 36تا 70 هزار نفری، نگفته در جنگ نازیها شرکت نکنند و این نبرد نبرد « استقلال و آزادی آذربایجان نیست؟ و راه ما جدا از راه نازیسم و فاشیسم است؟ ما شوونیسم روس نمی خواهیم، استقلال میخواهیم ، نازیسم شونیسم آلمانی ست ؛ ما با هرگونه شونیسم چه روسی ، چه آلمانی ، چه ایرانی و چه ترکی مخالف هستیم؟»

نه، رسول زاده به جای این سخنان ، به جای کشیدن پای آذربایجان از باتلاق نازیسم به بیرون، امیدوار بود که نازیها بر روسها پیروز شوند و آذربایجان نیز از دست روسها رها شود. ولی نمی دانست آذربایجان به دست هیتلر بیفتد چه شکستی را باید مردم متحمل شوند. نمی شود که از « مار به اژدها پناه برد».

سندی نیافتم که او مخالفت خود را با این جنگ و به کارگیری لژیونها نشان دهد. نوشته اند که او خواسته « افراد لوژیونها را به روسها تحویل ندهند که کشته میشوند». اما ننوشته که او پیامی هم داده که « از آذربایجان کسی در این جنگ نباید شرکت کند».
از دوستانی که سندی چیزی در این مورد دارند لطفا بنویسند.