Skip to main content

عزیزجان،

عزیزجان،
آ. ائلیار

عزیزجان،
امیدوارم کلاً دوستان از « نوشته ها و سخنانم» این بر داشت را نداشته باشند و این سوء تفاهم پیش نیاید که گویا معتقدم « یکی کم سواد است دیگری پرسواد». نه ، چنین دیدی ندارم. نگاه من به مشکلات چنین است که فکر میکنم«لازم است جمعی کلید یک قفل یا قفلها را پیدا کنیم.» چون هر قفل یک چیز تازه است.یک مسئله ی تازه و تجربه و آزمایش نشده است. از اینرو ضرورت دارد « خردمان را جمعی» روی هم بگذاریم شاید به برخی مسایل راه حل نسبی داشته باشیم. از پیش بدون تجربه ی قفل تازه، بدون آزمایش کلید و قفل، هیچکس نمیداند و نمی تواند هم بداند که جواب درست و راه حل چیست. یعنی حین حل یک مسئله است که میتوان به جواب درست یا ناصحیح رسید و دانست. پس کم سواد و پرسواد اینجا صدق نمی کند.

در استعمال « کلمات» ، هر چند اشتباه برای همه پیش میاید که طبیعی ست، ولی این انتظار وجود دارد که ما تفاوت « ضد ایده لوژی» و ضد « آدم» را دقت کنیم. و آنها را عوضی نگیریم .
هرکس میتواند فکری را رد کند، فلسفه و ایده لوژی و دینی را رد کند که قبول نکردن یک « فکر» است. اما نمی تواند ضد آدم باشد .
کسی که ترکیسم را قبول ندارد به معنی آن نیست که «آدم ترک» را قبول ندارد و ضد این آدم است. او فقط « نظریه و دیدگاه» را رد میکند. نه ضد آدم است و نه حتی ضد آن فکر. تنها فکر را صحیح نمیداند.
--
استعمال ضد در دایره ی کلمات درست است . هن ضد یوخ . آری ضد نه.
اما در دایره افکار استعمال « رد -قبول» ،صحیح یا خطا درست است.
او فکر فلان مذهب را رد میکند اما« ضد» آن فکر نیست. و ضد آدم آن مذهب هم نیست.
---
از زاویه ای، هیچکس هیچ چیز نمی داند. با آزمایشات جمعی میتوان به شناخت نسبی یک چیز دست یافت.