Skip to main content

، قدرت طلب و سودجو است و

، قدرت طلب و سودجو است و
Anonymous

، قدرت طلب و سودجو است و مخالفانش را تحمل نمی کند. مخالانش را سرکوب، تهدید و تحقیر میکند. این جریان برای زنان آذربایجان هیچ برنامه و مطالبه دمکراتیکی ندارد. این جریان مبارزه مستقل زنان و فمنیستی را برسمیت نمی شناسد، جریان راست اهمیتی به مبارزه کارگران، تشکل و مطالبات طبقاتی کارگران نمی دهد و اساسا جریانی ضد کارگری است. این جریان با افراط گریها یش چهره و تصویر زشت و فاشیستی از جنبش ملی به جهانیان ارائه داده است. این جریان بزرگترین ضربات را در تمامی زمینه ها و عرصه ها به مبارزه رهایی بخش آذربایجان وارد کرده است و مبارزه را به پراگندگی، عدم اتحاد، دلسردی، بی اعتمادی، ضعف و نابودی برده و می برد..
6 - بخشی از جوانان و مردم آذربایجان که رهبران پانترکیست را مانند بت می پرستند، به اسطوره و نماد بوزقورد روی آوردند، بوزقورد میگیرند و از دنیای تورک صحبت میکنند. این بخش از جوانان از ایدئولوژی

این بخش از جوانان از ایدئولوژی پانترکیسم کمتر می دانند و بسیاری از آنها مفاهیم سیاسی و پیامدهای سیاسی وجود این جریان را نمی دانند. آنها انسانهای صادق، پاک، صمیمی، دلسوز، فداکار و فدایی آذربایجان هستند که دلشان به آزادی، برابری، عدالت اجتماعی و استقلال ملی آذربایجان می تپد و به نادرست راه آزادی را در بوزقوردیسم می بینند. متاسفانه جریان سیاسی جدی و دمکراتیک دیگری در آذربایجان جنوبی وجود ندارد که آنها را در مسیر سیاسی درستی سازماندهی و رهبری کند.
7 - بعد از افشای چهره کریه ایدئولوژی پانترکیسم و ضدیت آن با جنبش ملی آذربایجان و آذربایجانیگری ممکن است دو احتمال در جبهه فعلی پانترکیسم روی دهد. احتمال اول این است جریانات پانترکیست مانند گذشته با دفاع صریح و غیر صریح از پانترکیسم و بوزقوردیسم تا انزوای کامل خود به فعالیت ادامه دهند. احتمال دوم جدایی و انشعاب ایدئولوژیک و سیاسی آنها از پانترکیسم و پیوستن آنها به نیروهای دمکراتیک یا ناسیونالیسم آذربایجانیگرا است که مثبت ارزیابی میشود.
8 - در غیاب و ضعف نیروهای سوسیالیست کارگری، این وظیفه نیروهای دمکرات، سکولار، سوسیال دمکرات و ناسیونالیست آذربایجانگرا و غیر پانترکیست است که در رهبری و پیشبرد جنبش رهایی بخش و دمکراتیک آذربایجان نقش فعال داشته باشند ولی متاسفانه این جبهه هم ضعیف میباشد.

آنچه که در موارد بالا آمد بخش کوچکی از واقعیات است. نقد ضعف و انحرافات جریانهای موجود و فعال در جنبش رهایی بخش آذربایجان مثبت و ارزنده است و بدون نقد نمی شود مبارزه را پیش برد. اما نقد فاشیسم از سوی سوسیالیستها یا سوسیال دمکراتهای آذربایجان کافی نیست. جریان نقد کننده باید آلترناتیو ارائه بدهد. آلترناتیو سوسیالیستی در برابر جریانات راست، بوزقورد - پانترکیستی و تورانچی چیست؟ مشکل پانترکیسم یکی از مشکلات جنبش ملی و دمکراتیک آذربایجان جنوبی است سوسیالیستها برای فائق امدن به تمامی مشکلات مجبورند به اقدامات ایدئولوژیک، سیاسی، تشکیلاتی و عملی زیادی دست بزنند که به پاره ای از آنها اشاره میشود.

1 - سوسیایستهای آذربایجان هم مانند سوسیالیستهای دیگر نقاط جهان در ضعف، بحران سیاسی، بحران ایدئولوژیک، بحرات تشکیلاتی، بی افقی و انفعال هستند. اکنون بیشتر چنین به نظر میرسد که سوسیالیست آذربایجانی وجود ندارد و اگرهم باشد بسیار پراکنده، منفعل و ناتوان از انجام هر کاری است. سوسیالیسم زمانی توسط توسط روشنفکران آذربایجانی مانند حیدرعمواوغلی، سلطان زاده، پیشه وری، ارانی و غیره وارد آذربایجان و ایران شده است و بطوریکه بعدا هسته اصلی تمامی احزاب سوسیالیست ایرانگرا اکثرا تورک آذربایجانی بودند. آذربایجان سالهای درازی مرکز افکار مدرن و سوسیالیستی بود اما اکنون اوضاع متفاوت است و بنا به دلایل زیادی سوسیالیسم هم از نظر فکری وهم از نظر نیروی فعال انسانی از میدان مبارزاتی آذربایجان خارج شده در خدمت سوسیال شونیسم فارس و ایرانگرا قرار دارند.
2 - سوسیالیستهای آذربایجان (لنیست و غیرلنینیست) پراکنده و غیر متشکل هستند و نمی توانند آلترناتیو، پلاتفرم و برنامه سیاسی و عملی در رابطه با جنبش ملی و رهبری ان داشته باشند.
3 - جنبش ملی و رهایی بخش آذربایجان از عدم حضور فعال سوسیالیستها رنج میبرد. در جهان کمتر جنبش ملی و دمکراتیکی میتوان یافت که در آن سوسیالیستها حضور فعال نداشته باشند.
4 - سوسیالیستها مدافع مطالبه "حق ملل در تعیین سرنوشت خویش"، حق جدایی و استقلال ملی بدون هیچ قید و شرطی هستند. این مطالبه و حقی دمکراتیک میباشد. یکی از وظایف مهم سوسیالیستها رهبری جنبش ملی آذربایجان باید و به پیروزی رساندن جنبش و رفع و نابودی کامل ستم ملی است. رفع کامل ستم ملی بدون کسب استقلال ملی و تشکیل دولت و کشور مستقل ممکن نیست.
-----
ادامه در کامنت بعدی