Skip to main content

8 - در غیاب و ضعف نیروهای

8 - در غیاب و ضعف نیروهای
Anonymous

8 - در غیاب و ضعف نیروهای سوسیالیست کارگری، این وظیفه نیروهای دمکرات، سکولار، سوسیال دمکرات و ناسیونالیست آذربایجانگرا و غیر پانترکیست است که در رهبری و پیشبرد جنبش رهایی بخش و دمکراتیک آذربایجان نقش فعال داشته باشند ولی متاسفانه این جبهه هم ضعیف میباشد.

آنچه که در موارد بالا آمد بخش کوچکی از واقعیات است. نقد ضعف و انحرافات جریانهای موجود و فعال در جنبش رهایی بخش آذربایجان مثبت و ارزنده است و بدون نقد نمی شود مبارزه را پیش برد. اما نقد فاشیسم از سوی سوسیالیستها یا سوسیال دمکراتهای آذربایجان کافی نیست. جریان نقد کننده باید آلترناتیو ارائه بدهد. آلترناتیو سوسیالیستی در برابر جریانات راست، بوزقورد - پانترکیستی و تورانچی چیست؟ مشکل پانترکیسم یکی از مشکلات جنبش ملی و دمکراتیک آذربایجان جنوبی است سوسیالیستها برای فائق امدن به تمامی مشکلات مجبورند به اقدامات ایدئولوژیک، سیاسی، تشکیلاتی و

و عملی زیادی دست بزنند که به پاره ای از آنها اشاره میشود.

1 - سوسیایستهای آذربایجان هم مانند سوسیالیستهای دیگر نقاط جهان در ضعف، بحران سیاسی، بحران ایدئولوژیک، بحرات تشکیلاتی، بی افقی و انفعال هستند. اکنون بیشتر چنین به نظر میرسد که سوسیالیست آذربایجانی وجود ندارد و اگرهم باشد بسیار پراکنده، منفعل و ناتوان از انجام هر کاری است. سوسیالیسم زمانی توسط توسط روشنفکران آذربایجانی مانند حیدرعمواوغلی، سلطان زاده، پیشه وری، ارانی و غیره وارد آذربایجان و ایران شده است و بطوریکه بعدا هسته اصلی تمامی احزاب سوسیالیست ایرانگرا اکثرا تورک آذربایجانی بودند. آذربایجان سالهای درازی مرکز افکار مدرن و سوسیالیستی بود اما اکنون اوضاع متفاوت است و بنا به دلایل زیادی سوسیالیسم هم از نظر فکری وهم از نظر نیروی فعال انسانی از میدان مبارزاتی آذربایجان خارج شده در خدمت سوسیال شونیسم فارس و ایرانگرا قرار دارند.
2 - سوسیالیستهای آذربایجان (لنیست و غیرلنینیست) پراکنده و غیر متشکل هستند و نمی توانند آلترناتیو، پلاتفرم و برنامه سیاسی و عملی در رابطه با جنبش ملی و رهبری ان داشته باشند.
3 - جنبش ملی و رهایی بخش آذربایجان از عدم حضور فعال سوسیالیستها رنج میبرد. در جهان کمتر جنبش ملی و دمکراتیکی میتوان یافت که در آن سوسیالیستها حضور فعال نداشته باشند.
4 - سوسیالیستها مدافع مطالبه "حق ملل در تعیین سرنوشت خویش"، حق جدایی و استقلال ملی بدون هیچ قید و شرطی هستند. این مطالبه و حقی دمکراتیک میباشد. یکی از وظایف مهم سوسیالیستها رهبری جنبش ملی آذربایجان باید و به پیروزی رساندن جنبش و رفع و نابودی کامل ستم ملی است. رفع کامل ستم ملی بدون کسب استقلال ملی و تشکیل دولت و کشور مستقل ممکن نیست.
5 - عدم دمکراسی در ایران و برسمیت نشناختن حقوق ملل تحت ستم در ایران باعث شده مبارزه ملی ملل استعمارزده در ایران به مبارزه محوری و اصلی تبدیل شود. اکنون فاصله و تضاد ملت حاکم فارس با ملل زیر سلطه عمیق تر شده است و همزیستی ملل مختلف در ایران امکان ناپذیر شده است. از این رو استقلال ملی ملل تحت سلطه یا استعمارزده در ایران اجتناب ناپذیر شده است و ایران دیر یا زود به چندین کشور مستقل تقسیم خواهد شد.
-----
ادامه در کامنت بعدی