Skip to main content

این نمونه ی کوچک از واژه هایی

این نمونه ی کوچک از واژه هایی
اسامه

این نمونه ی کوچک از واژه هایی است که در ترکی معادل ندارد
واژه ها با استفاده از فرهنگنامه های ترکی پس از مشاهده

در متون ترکی یافته شده که در صورت مخالفت بیننده

می توانم عکس صفحه ی فرهنگنامه را برای واژه مورد نظر

بارگذاری کنم:

ممکن است برخی با واژه دزدی و فریب قصد ترکی نشان دادن

واژه های دیگرزبان ها باشند که کافی است به دیوان اللغات الترک

محمود کاشغری مراجعه کرد که وی با گشتن بیابان های ترکستان

واژه نامه ی جامع گردآوری کرده که دست ایشان را براحتی رو

می کند
آدم ( این اسم عام فارسی است و ربطی به حضرت آدم ندارد چراکه حوّا هم آدم بود)

2- آره← بجایش «هان»= هن،هه،هیه تایید فارسی بکارمی رود

3- ادامه (دنباله فارسی)



5- ادکلن (بویه فارسی است و خود اُ (آب روستایی) + د(از)+ کلن(شهر آلمان) است)

6- استکان (پیاله فارسی)

7- آفتاب (در ترکی گونش را هم برای خورشید و هم آفتاب بکار میبرند!)

8- اجازه (بار - هشتن،هلیدن فارسی)

9- اقتصاد ( دارایی فارسی، هرچند این واژه‌های عربی‌تبار را هم بیشتر خود ایرانیان ساختند )

10- اگر

11- امام (پیشوا )

12- انار

13- انکار

14- ایمیل (رایانامه)

15- بازار

16- بازرگانی

17- باقالا(پاخلا)

18- بدن (تن فارسی)

19- برای← بجایش به بکار می رود
-

20- بلیط (برگه)

21- بیمار

22- بیمه

23- پارچ

24- پارچه

25- پدربزرگ

26- پذیرفتن

27- پرتقال

28- پزشک

29- پسته

30- پشیمان

31- پول

32- تا (تا=لنگه را مصادره کردند/تا علت را حذف می کنند/تا فاصله=

33- تار

34- تاریخ (که خود از مورخ =مه‌رخ فارسی ساخته شده)

35- تاید (گرد)

36- تحلیل (واکاوی)

37- تلویزیون

38- توضیح (روشنگری)

39- ثانیه

40- جان

41- جواب (پاسخ)

42- چادر

43- چای (دمنوش)

44- چوپان

45- حضرت (پیشگاه)

46- حیاط (دیواربست)

47- خاله (دایزه - مرخا)

48- خانواده
خانواده

49- خب

50- خبر

51- خریدن ← بجایش گرفتن بکار می رود

52- خودکار

53- خیابان

54- خیار(گل به سر)

55- خویشاوند(نه در ترکیه نه در قفقاز)

56- داشتن(بجایش می گویند برایم هست/ ندارم= یوخومدور: نیستم هست)

57- دایی ( واژه ای پارسی است که مونثش دایزه=خاله است)

58- درباره← بجایش حقیندا(درحق) بکار می رود

59- درس(آموزه)

60- دژ← بجایش قالا(قلعه عربی) را بکار می برند

61- دستور

62- دفتر

63- دفعه (بار فارسی : یکبار ، دوباره ،..)

64- دقیقه

65- دکتر ( همریشه همان دستور فارسی است)

66- دمپایی

67- دیوار(درآناتولی وقفقاز: توفار)

68- رادیو

69- رشته

70- روانشناسی

71- زمینه

72- ساعت (تسو فارسی)

73- سایت (تارنما - پایگاه)

74- سبیل

75- سلام (درود فارسی)

76- سماور