Skip to main content

مسایل مطرح در منطقه ی ما:

مسایل مطرح در منطقه ی ما:
آ. ائلیار

مسایل مطرح در منطقه ی ما:
1- ناسیونالیسم ( یا به شکل درست ، حقوق نقض شده ی ملیتها)

2- مذهب( تبدیل شدن دین به دین سیاسی. پدیده ی جدید)، واکنش جامعه ی سنتی در برابر ستمهای داخلی و خارجی درشرایط ضعف نیروهای مترقی ، به شکل ارتجاعی. فرم صحیح: جدایی دین از دولت. و دین امر خصوصی.

3- رفاه ( عدالت اجتماعی)یا به شکل سوسیالیسم.(در شرایط خاص، سوسیالیسم بعد از شکست سرمایه داری دولتی در شوروی
و بلوک شرق ، طرح شدن «سوسیالیسم دموکراتیک» بدین معنی که سوسیالیسم جدا از دموکراسی ممکن نیست و امری گلوبال است و در یک کشور تحقق ناپذیر)

4- دموکراسی ( در فرم جمهوری مردم، اداره ی حکومت توسط خود مردم به صورت دموکراتیک)
---
این چهار عنصر یا مسئله تقریبا 1.5 قرن است که در جوامع منطقه ی ما مطرح اند. و به درجات مختلف در اولویت قرار گرفته یا با هم طرح شده اند. و هنوز هم تا مدت زمان درازی باقی خواهند ماند.

برای فعالان مبارزه ی حق طلبانه و رفع تبعیص ، بسیار ضروریست که سیاست برخورد درست با آنها را مورد توجه قرار دهند.
1- یکی دو عنصر از این عناصر چهارگانه عملا در جوامع نقش درجه اول پیدا میکنند . کاذب یا واقعا. و جو را بخود اختصاص میدهند. به عبارت دیگر « عمده» میشوند. گیریم به شکل کاذب. هر چند که آنها با هم « عناصر نیازها» را تشکیل میدهند.

2- برخورد درست آن است که نباید « جو گیر» شد، و مبرم بودن عناصر دموکراسی-عدالت اجتماعی- رفع تبعیض- را فراموش کرد و تنها از یک زاویه به مسایل نگاه کرد که خطاست. عناصر چهارگانه مکمل یکدیگراند و سه عنصر بدون مذهب نقش اصلی بازی میکنند. مذهب لازم است جدا از دولت و امر خصوصی فرد قرار گیرد.
پاسخ درست به نیاز ها و عقب ماندگی ها توسط سه عنصر مهم و تعیین کننده دیگر بدست میاید.
فرم صحیح طرح عناصر چهارگانه چنین اند:
کسب حقوق نقض شده- عدالت اجتماعی- دموکراسی( آزادی-برابری)-جدایی دین از دولت.
همه ی عناصر مبرم اند و ضروریست مورد توجه باشند. فراموسی یکی از آنها ایجاد انحراف از مبارزه ی درست تولید میکند.

5- جنگ : عنصردیگری که به عناصر چهارگانه اضافه میشود مسئله جنگ است.
منطقه ما جنگهای جهانی اول، دوم، جنگ سرد، جنگ افغانستان، ایران و عراق، سوریه را تجربه کرده است.
جنگهای اول و دوم جنگ سرمایه برای تقسیم مناطق غارت و برده داری نوین بود. جنگ سرد از سوی سرمایه علیه کشورهایی بود که میخواستند راه دومی برای پیشرفت خود بروند . که با شکست روبر شدند. و به پیروزی طرف مقابل انجامید.
جنگ های افغانستان و عراق و ایران و سوریه در حقیقت ادامه ی جنگ سرد به شکل «جنگ گرم » بود و هست.
سیاست سرمایه « تقویت و حمایت اسلامیسم» در برابر نیروهای منطقه که میخواستند راه « دموکراتیک» بروند. اسلامیسم
ابزاری بود و هست در خدمت «نیروی جهانی سرمایه» علیه نیروهایی که میخواهند « راه دموکراتیک و مستقل» بپیمایند.
--
در میان این جنگها منطقه ما در رابطه با « رفع تبعیض» یا عنصر تبعیض تجاربی دارد :

1- حضور «حزب داشناکسیون ارمنی ترکیه» در جنک جهانی اول در آذربایجان غربی به شکل یک «حرکت ناسیونالیستی -افراطی با حرکات فاشیستی » به قصد ساختن ارمنستان بزرگ ، موجب قتل و نابودی دهها هزار انسان در آذربایجان غربی شد -و سرانجام به شکست این جریان انجامید.
2- برای رفع «عنصر تبعیض » در آذربایجان ( شمال و جنوب) و کردستان ( ایران-ترکیه- عراق -اخیرا سوریه) جنگ ها رخداده که منجر به کشته شدن صدها هزار انسان گردیده است. پیروزی تنها در اقلیم کردستان و استقلال جمهوری آذربایجان است و باقی حرکات در ترکیه و ایران و سوریه یا شکست خورده اند و یا بدون چشم انداز پیروزی ادامه دارند.

- در مقابله با عنصر جنگ و راه حل مشکل تبعیض راهی جز « صلح» و «مسالمت» وجود ندارد.
اما برای دفاع از خود در مقابل کشتارگران « آمادگی » را نباید فراموش کرد که ضعف قدرت مرکزی و عدم
توان دفاع از خود، یک خلق را با تحمل قتل عامها روبرو میسازد . و حتی ممکن است باعث نابودی کامل آن گردد.

تجارب این جنگها نشان میدهند باید « خود قدرت دفاع جمعی» داشت و به کسی امید نبست .
برده داری جهانی با سیاستهای استراتژیک همیشه به دنبال منافع خود است و تنها به عنوان «ابزار» از دیگری استفاده میکند.
آن مخالف کلاسیک نیروهای دموکراتیک در جهان سوم و منطقه ی ماست ، و همیشه از نیروهای « ارتجاعی مذهبی یا سکولار» حمایت کرده است. منهای موارد استثنایی که نیروی مترقی را در مقابل نیروی ارتجاعی از کنترول خود خارج شده
در چهارچوب سیاست کلی اش حمایت کرده تا بعد ببیند در کجا میتواند آن را قربانی کند.
ادامه در کامنت دیگر