Skip to main content

کسی که « خشونت اعمال میکند،

کسی که « خشونت اعمال میکند،
آ. ائلیار

کسی که « خشونت اعمال میکند، حتی کلامی » نمی تواند ، متعلق به فرهنگ خشونت گریز و مسالمت آمیز باشد.
خشونت پیشگی ، ایجاد خفقان، در سیاست ، از کشتار انسانها جدایی ناپذیر است.
فعال آذربایجانی تا وقتی که تکلیف خود را با مظاهر خشونت و استبداد تعیین نکرده ، فاقد فرهنگ مسالمت آمیز و دموکراتیک است. یک جنبش مسالمت آمیز و مدنی نمی تواند پذیرای افراد خشونت طلب باشد که با فرهنگش بیگانه اند.
---
در پیوند با متن مقاله ،
« اینان جنبش عدم خشونت آذربایجان را به لجن کشیده اند»
http://www.iranglobal.info/node/51778

« پیش از آنکه دیگری را نقد کنیم مجبوریم خودمان را نقل کنیم.
تبعیض های مختلف در جامعه اساساً « ماهیت خشونتی» دارند. در عرصه فرهنگ و سیاست و اقتصاد و زنان و مذاهب و عقاید و غیره گوهر مسایل «اعمال خشونت بردیگری» است. به دیگر سخن تبعیض خشونت است.
اگر خودمان خشونت طلب باشیم چطور میتوانیم تبعیض را ریشه کنیم؟ اگر هم بکنیم تولید تبعیضات و دیکتاتوریها و سلطه گریهای دیگر میکنیم. که در اصل باز گرفتار باتلاق رهایی ناپذیریم. از تبعیضی به تبعیض دیگر، از استبدادی به استبداد دیگر درمی غلطیم.
ضرورت دارد روی این پدیده ها اندیشید.
با ایده های مرگ برفارس یا توهین به این آن، عاقبت ما «ترور همدیگر» نیست؟ یا در صورت عدم قدرت مرکزی « برپایی بیدادگاههای گروهی چند دقیقه ای ست و صدور حکم تیرباران دگر اندیشان به بهانه ی ضد ملی،مانقورت، جاسوس شونیست فارس، خیانت به ملت و...» بله مسئله خیلی جدی ست. و بدنه ی کوه یخ اینجاست که خود نمایی خواهد کرد.
چاره ای نیست، مجبوریم در کنار نقد دیگری از نقد خود غافل نباشیم. راه ما مدنیست است نه بربریت.
از همه ی عزیزانی که این مسایل را درک میکنند انتظار دارم در مقابل بربریت گرایی ها بیایستند. چه در جامعه ی آذربایجان و چه در جامعه بزرگتر ایران و جهان. چه این بربریت از سوی دولتها باشد و چه ار سوی گروههای غیر دولتی.
هیچ گروه و دولتی برای مدنیت خودی نیست ، و باید نقد شود. انسان مدنی و مترقی مدافع امنیت و آسایش و زندگی بهتر همه ی انسانهاست.»
ادامه ، رجوع شود به لینک داده شده.