Skip to main content

از هفتاد سال پیش دایر و اقدام

از هفتاد سال پیش دایر و اقدام
Anonymous

از هفتاد سال پیش دایر و اقدام به اصلاح ساختاری زبان و تهیه لغت هایی معادل نموده ، اما همان کاستی پابرجاست و طبیعتا برای جا افتادن و پذیرش لغات وضع شده زمان استعمال لازم است تاکلمات دخیل بتوانندمیدان مانور یافته و جواز ورود به گفتار و محاورات مردم بیابند یا دفع شوند ، مثلا بسیاری از واژه های پیشنهادی احمد کسروی مورد قبول و اقبال زبان و ادب فارسی قرار نگرفت و کسی سبک نوشتاری او را پیروی نکرده است . منظور اینست که فارسی سره بی حضور لغات عربی خشک و بیروح است و طراوتی نمایان ندارد.
5 – در زمان سامانیان دانشمندانی از قبیل رازی و ابن سینا و بیرونی كتابهای علمی خود را بزبان عرب نوشته و زبان فارسی را برای بیان مطالب علمی علیل دانسته اند. چنانكه از ۱۳۱ اثر مسلم ابن سینا فقط دانشنامه علائی را به فارسی نوشته است و ابن سینارا برای رفع ناتوانی علا’الدوله كاكویه در خواندن مطالب جدی بزبان عرب ، مجبور

عرب ، مجبور كردند به فارسی بنویسد. گفته اند علاءالدوله حتی از آن متن فارسی نیز به علت وفور لغت عرب چیزی در نیافت ( درست مثل ترجمه فارسی كتاب قانون ابن سینا (وسیله هژار) كه بدلیل زیاد بودن كلمات عربی رساو مفهوم نیست )
6- ابو ریحان بیرونی بتایید درست ۱۵۳ عنوان كتاب را صاحب بوده است و از میان این كوله بار گران علم كه گنجینه أی از نجوم و ریاضیات و فیزیك و تفحص در امور عالم است ، فقط كتاب ( التفهیم ) را هم بفارسی و هم به عربی از بیرونی یافته اند و همین تنها كتاب بیرونی بفارسی نیز، كه نگارش نخست آن به عربی بوده برای غنا و توان بیان پی در پی به لغات عربی پناه می برد . دراین كتاب اصطلاحات علمی بزبان عربی است كه بنوشته كتاب مزبور تمام واژگان علمی و فنی و عقلی از آن لغت عرب است و نه فقط در عهد بیرونی بلكه اینك نیز جایگزین فارسی ندارد . ( تاملی در بنیان ص ۲۴ پور پیرار )

7 – نظر بیرونی در مورد زبان فارسی چنین است : فارسی دری «زبان» جدید و نیم عربی شده ایست كه بیشتر واژگان آنرا كلمات عربی تشكیل میدهد . علاوه بر این زبان فارسی دری را به حروف عربی نوشته و نیكو ترین آثاری كه در روزگار دین و حكومت پدید شد بهمین زبان بود زیرا آن زبان تازه فارسی بیشتر زبان شعر و حماسه بود و هنوز می بایست زمانی سپری میشد تا شایسته تالیفات علمی نیز گردد . این نظر همان سخن ابوریحان بیرونی است كه در سایه غزنویان زیست و برای آنان كتابها نوشت . وی چنین می پنداشت كه عربی زبان علم و اندیشه و تالیف است نه فارسی . ( حسین مونس – اطلس تاریخ اسلام ص ۲۸۲ )

8-سابقه و پایه زبان فارسی دری كه زبان پهلوی باستان است خود دارای مشكلات زیادی بوده است . آقای احمد تفضلی نوشته اند: شاهدی در دست نیست كه بر اساس آن بتوانیم استناد كنیم كه فارسی باستان بصورت مكتوب جز در كتیبه شاهان هخامنشی كه بخط میخی است در جای دیگر نیز بكار رفته باشدو ناتل خانلری همراه تفضلی هر دو اعتراف دارند: زبان فارسی باستان غیر كاربردی بوده وفقط بكار كتیبه نویسی می آمده. ( تاملی در بنیان ص ۷۸ )
آقای محمد علی اسلامی ندوشن نوشته اند : چنانكه میدانیم از ایران پیش ازاسلام از نوشته و كتاب چیزی در دست نمانده است موجب آن هر چه باشد واقع امر آنست كه ما از لحاظ آثار مكتوب ایران باستان با یك خلاءدو هزار ساله رو به روئیم . ( همان منبع )
ملك الشعرا’ بهار در كتاب سبك شناسی جلد اول ص۹۲ نوشته اند :«از روایات فردوسی بر می آید كه آریاهای آن روز كه در ایران استقرار یافته بودند خود دارای خط و تمدن نبودند و این مبادی و اصول را از رعایا و زیردستان خود آموختند وآن زیر دستان مردم قدیم ایران بوده اند كه بعد ها از آنان به دیو تعبیر شده است .»بنوشته دكتر زهتاب ملل غالب، اقوام آریائی اندكه بر ساكنان سابق منطقه كه التصاقی زبان بودند ، چیره شده و بنوشته فردوسی همان التصاقی زبانان بآنان سی و سه زبان آموخته اند که در این کتاب اشاره شده .
بنوشته اورانسكی هم : هیچ مدركی از تكامل زبان اشكانی – چه دینی و غیر دینی – از اواسط قرن چهارم قبل از میلاد تا اواسط قرن سوم بعد از میلاد منعكس نمیكند