Skip to main content

دوستان عزیز،

دوستان عزیز،
آ. ائلیار

دوستان عزیز،
«ایذا»ی گرامی «جریانات پانترکیسیم ، تورانچیلیق ، بوز قورتیسم ، ترکیسم» موجود را نادرست و انحرافی میداند.
این « تئوریها» را خفقان انگیز، نژادپرستانه، عقب مانده، ضد علمی، ضد انسانی میداند و عاقبتش را آنجا می بیند که سر از فاشیسم و نازیسم درمیاورند.
کسانی که فکر میکنند چنین نیست، لازم است« دلایل» خودشان را روی میز بگذارند و نشان دهند که ایذا اشتباه میکند.
چیزهایی که ایذای گرامی طرح کرده به تئوری های نامبرده و صاحبان آنها، طرفدارانشان مربوط میشود و ضروری ست دلایل خود را ارائه بدهند .
آنچه ایذا مطرح کرده به تئوری آ.ائلیار مربوط نمیشود .
من از آغاز نوشته و گفته ام که مشکل ما در آذربایجان « تأمین تمام حقوقمان» است. نه چیز دیگر. این کلیت تئوری من است. چیزهای دیگر به اندیشه ی من مربوط نمیشوند.
نه همسایگان، و نه ناسیونالیسم و ترکیسم، و شاخه ها و ضمائم اش. و نویسندگان ترکیست.

بر این اساس چیزی در رد نظرات ایذا ندارم که عنوان کنم. من میتوانم از ایده ی خود که « تنها و تنها کسب تمام حقوق است» دفاع کنم.
طرفداران ایده های ترکیسم و شاخه هایش اگر چیزی دارند عنوان کنند.
-موضوعی که ایذا مطرح کرده به دیدگاه من مربوط نمیشود.
---
کوهنه سؤزلر، چؤله گئدن سوز دور. اَسکی، چیلپک çilpəkسؤز دور. دفاع ائله مک اولماز. هئچ بیر یئرده دفاع گؤتورمز.
تزه سؤزtəzə söz « حق و حقوق» استمک دیر.
حقه واریق-ناحقه یوخ.
---
نه بوز قورت فکر و اندیشه ی علمی دارد و نه تورکچولوق؛ و شاخه هایش، از ایده ی غیر علمی نمی توان دفاع کرد.
کسانی که فکر علمی می بینند بفرمایند و نشان دهند.
تئوری آ.ائلیار « حقوق خواهی» ست. نه چیز دیگر. غیر از حقوق چیزی قابل طرح و دفاع نیست.
--
ضیاء گوک آلپ، اسماعیل کاسپرینسکی، رسول زاده، ائلچی بئی، هیچ فکر علمی طرح نکرده اند و از طرف دیگر جامعه ی ما
آذربایجان امروز است نه جمهوری آذربایجان یا ترکیه. سخنان اینان به محیط خودشان و به زمان خودشان مربوط است و به زمان گذشته تعلق دارند.
امروز در آذربایجان مسئله و مشکل ما « حقوق» است . تنها و تنها همین یک کلمه درد و دشواری ماست.
آنرا هم با سخنان کهنه و خرافات و خیال پردازیها و آرزو گرایی ها نتوان حل کرد.
--
گفته و نوشته ام بروید برای کسب حقوق « جبهه ی مشترک» تشکیل دهید. اما نخست باید « همه ی خرافات و کهنه گرایی ها و چؤله گئدن سوزلری باید دور بریزید. چنان دور که هیچ گاه به دیده نیایند. لازم است نخست خود را از «خیالات کهنه» آزاد کنید.
---
مسئله این نیست که« افکار نادرست» طرفدار میلیونی دارد بل مسئله آن است که « ایده های نادرست طرفدار 40 میلیونی هم داشته باشد باز « نادرست» اند و به جای حل مشکل حقوق، هزار و یک « درد و بلا و فاجعه» ببار میاورند.
طرفداران خمینی هم 30 میلیون بودند که فاجعه ی قرن را آفریدند. و هنوز هم ادامه دارد.
میخواهیم حقوق خود را تامین کنیم نه میخواهیم که « برای خود و دیگران» فاجعه بیافرینیم.
حقوقا «هن، آیری بیر شئ یه، «یوخ»، جواب من است.
---
مسئله آذربایجان « حقوق» است و دیگر هیچ.
با همین یک کلمه میخواهیم « حکومت دموکراتیک آذربایجان» را مستقر کنیم.
تبعیض و بی عدالتی و دیکتاتوری را حل کنیم.
با همین یک کلمه با همه ی انحرافات خط و مرز میکشیم و میگوییم « حقوق و دیگر هیچ».
---
من هم هزاران هزار خیال و آرزو و رؤیا دارم اما اجازه ندارم آنها را قاطی این یک کلمه بکنم و کار را خراب کنم.
باید به همه چیزم الوداع بگوییم و تنها« حقوق» را سلام کنیم.
---
اگر واقعا راه درست و اتحاد میخواهید، دلتان با وطنمان و مردممان است به همه چیز الوداع گویید و تنها و تنها حقوق را بچسبید.
هم میتوانید جبهه داشته باشید و هم در داخل و خارج مورد حمایت آگاهانه -نه ناآگانه- قرار میگیرید.
این راه پیروزی آذربایجان است. نه تنها آذربایجان بل راه پیروزی همه ی تبعیض دیدگان ایران است. نه تنها پیروزی تبعیض دیدگان حتی راه پیروزی « خلق ستمدیده ی فارسی زبان» نیز هست.
وظیفه ی اجتماعی و انسانی من گفتن و نوشتن است، شماها میتوانید آنها را ندیده بگیرید و بر راههای انحرافی اصرار ورزید و عاقبت فجایع را تجربه کنید.