Skip to main content

افندیسم— 4

افندیسم— 4
فانون

افندیسم— 4

شخصیتهایی مثل رسولزاده، زهتابی و هیئت در مراکز علمی و در حوزه های تخصصی شان، از فرزانگان و سرامدان زمانه خود بودند که با دانش و سواد خود خدمات ارزنده ای به مردم نمودند و نام آذربایجان را سرفراز کردند. افندیسم کنونی، ولی، درست در نقطه مقابل فرزانگی و دانش پژوهی آن شخصیتها قرار گرفته است. افندیسم، به دلیل بیسوادی وناآگاهی مفرطش، ضد علم، ضد روشنفکر و دوشمن اندیشه انتقادی است. ستیزه جویی افندیسم با قشر آکادمیک، با علم و با دانشگاه عملی است بسیار زننده که افندیها را در سطح فاندمنتالیستهای الشباب و القاعده و طالبان و بوکو حرام قرار میدهد.اینان فکر میکنند که میتوانند بی دانشی و نا آگاهی شان را پشت توهینها و فحشهایی که به افراد بادانش میدهند، پنهان کنند. ولی جوانان آذربایجان فرهیخته تر از آنند که فریب اینان را بخورند. بر اساس سالها مراوده و مشاهده شخصی، فکر نمیکنم میانگین

میانگین سواد مدرسه ای افندیها بالای دیپلم متوسطه ایران باشد. میانگین سواد سیاسی آنانی نیز که در رشته هایی غیر ازعلوم اجتماعی درس خوانده اند، تقریبا در حد صفر است. روشن است که میزان سواد مدرسه ای ملاک فرهنگ و شخصیت آدمی نیست و نمیتواند موجب امتیازات اجتماعی باشد. با این وجود، مسئله در مورد افندیها فرق میکند. بیسوادی سیاسی و مدرسه ای افندیها به انواع و اقسام سرخوردگیها و عقده های روانی و اجتماعی دامن زده است، از لیدربازیها و کشمکشهای «رهبری» گرفته تا حسادتهای شغلی و اقتصادی و تحصیلی. نابسامانیهای روانی و اجتماعی تاثیرات مخربشان را در ازهمپاشی انجمنهای فرهنگی و «تشکیلات» سیاسی آذربایجانیها در دیاسپورا نشان داده اند. دیگر از سالنهای مملو از جمعیت کنسرتهای موسیقی، برنامه های فرهنگی و شبهای شعرخوانی چندان خبری نیست. از کمتر گروه سیاسی و حتی تشکل فرهنگی میتوان نام برد که بیش از ده نفر عضو فعال داشته باشد. در عوض، ظهور سوسیال مدیای نوین عرصه جدیدی برای عقده گشایی ها فراهم آورده است. چه احتیاجی هست برای دهها سال مطالعه و عرق ریزی به منظور کسب دانش، اگر میتوان پشت اسمی جعلی مخفی شد و خود را دارنده بالاترین مدارک دانشگاهی و مدارج علمی معرفی نمود، از کیهانشناسی گرفته تا حقوق بین الملل و اقتصاد و جامعه شناسی و روباتیکس و انسانشناسی؟! روزانه چندتا از این افندیها را میبینیم که در فضای مجازی به اینکار مشغول هستند؟ در همچو مواقع خنده داری، افندیها به کمک هم میآیند و با به به گویی و چه چه گویی به چاخانهای همدیگر، سعی میکنند عقده گشایی های دلخراشانه را نرمال جلوه دهند. به قول آن شاعر پشتون: تو مرا ملّا بخوانی/ من ترا حاجی بگویم! غافل از آنکه آذربایجانیهای نرمال و مخاطبان سوسیال مدیا و خوانندگان نشریات انترنتی، به مراتب باهوشتر و باسوادتر از این افندیها هستند و عقده گشاییهای مضحک اینان را، که حکایت آن کبک سرفرو برده در برف را یادآور میشود، بخوبی تشخیص میدهند! از سوی دیگر، راسیسم مشمئز کننده افندیها، ضدیت کورکورانه شان با سوسیالیستها و فمینیستها و مدافعان «واقعی» حقوق بشر، مجیزه گویی و سینه زنی مداومشان برای گروه و دولت حاکم در ترکیه و ژنرالهای آن کشور، اعتبار جنبش ضد تبعیض آذربایجانیها را زیر سؤال میبرد وبذر یاس و نومیدی را در دل جوانان میکارد. احتیاج به گفتن ندارد که تاریکخانه های رژیم نه تنها بیخبر از پریشانیهای روحی و روانی افندیها نیستند بلکه برروی نادانی و بلاهت افندیسم سرمایه گذاری هم کرده اند برای در هم کوبیدن افراد و فعالین صادق آذربایجانی... ادامه در پستهای بعدی...