Skip to main content

قوم پرستان و طایفه گرایانی

قوم پرستان و طایفه گرایانی
بهمن موحدی(بامدادان)

قوم پرستان و طایفه گرایانی مثل "حسن جداری " با نوشتن مطالب تفرقه انگیز، با هدف ایجاد اختلاف بین ایرانیان و تهدید به تجزیۀ ایران، به تحکیم و تداوم استبدادِ رژیم ضدبشری جمهوری اسلامی در ایران یاری میرسانند. حسن جداری یک ناسیونالیست قومیتگرا می باشد که بی جهت خود را چپ و کمونیست می داند، افکار قومیتگرایانه، هیچ نسبتی با مارکسیسم ندارد. یکی‌ از عوامل بازدارندۀ برپایی آزادی و برابری در ایران و سرنگونی رژیم ضدبشری جمهوری اسلامی، گروه‌های فاشیستی قومی افراطی و پان ترکها و پان عربهای پلید هستند که سعی‌ در تشتت و پراکندگی روند اتحاد و انسجام گروهها و سازمانهای اپوزیسیون ایرانی‌ دارند.
حسن جداری موذیانه می گوید که رژیم جمهوری اسلامی درطول 38 سال و اندی حاکمیت خود "ملت های غیرفارس" را سرکوب می کند. حسن جداری می خواهد این دروغ بزرگ را جا بیاندازد که فارس زبان های ایران توسط آخوندها سرکوب نمی شوند و

فارس زبانها حامی این رژیم ضدملی و ضدایرانی هستند!
حسن جداری فراموش کرده که رهبر یک دستِ این رژیم غارتگر و آدمکش (خامنه ای جلاد) ، یک ترک آذربایجانی می باشد. حسن جداری فراموش کرده که شهر تبریز مدرن ترین و توسعه یافته ترین شهر ایران است . حسن جداری فراموش کرده که اکثر مقامات و کارگزاران رژیم جمهوری اسلامی ، "ترک" می باشند. حسن جداری فراموش کرده که فارس زبانهای کرمان و خراسان از فقیرترین و مظلوم ترین مردمان ایران هستند.
هیچ کمونیستِ راستینی نمی تواند با تجزیۀ ایران موافق باشد. تجزیه و تکه پاره کردن ایران، سیاستی امپریالیستی و صهیونیستی است. این سیاست، سیاست روشن و روز امپریالیستی در منطقه است. کشیدن مرز روشن میان حقوق دمکراتیک و تجزیه طلبی وظیفۀ کمونیستها است تا جو سیاسی به دست ناسیونالیستهای کوتولۀ قومیتگرا که از قدرت بوقهای امپریالیستها و صهیونیستها برخوردارند نیفتد. وظیفۀ نیروهای کمونیستی در عین مبارزه و افشاء رژیم ضدبشری و پلید جمهوری اسلامی، مبارزه با آن فاشیستهای جدایی طلبی است که در خدمت امپریالیسم و صهیونیسم در پی تجزیۀ ایران هستند و با مسخ کردن برخی کمونیست نماها می خواهند از آنها چک سفید برای جدائی از ایران بگیرند. آنها ناسیونالیسم قومیتی و عشیره پرستی را در زیر لوای حق خود تعیینی سرنوشت به ابزار باج گیری بدل ساخته اند.
به تعبیر آموزگاران بزرگی مانند لنین و انگلس ، حق تعیین سرنوشت فقط برای سرزمینهای الحاقی و دربند مصداق دارد و شامل کشور ایران نمی شود . تعیین سرنوشت ، حقی است که فقط برای مستعمرات امپریالیست ها مي توان قائل بود. پس بنابراین، این حق برای ایرانیان صادق نیست.
آنچه امروز به نام ايران وجود دارد با هر تعريفی که قبول کنیم دارای مرزهائی دمکراتیک و تاریخی است.