Skip to main content

بهنام جان، من از انقلاب

بهنام جان، من از انقلاب
سازاخ

بهنام جان، من از انقلاب بیزارم، از انقلاب سفید که زمینهای وسیع کساورزی را بجای تبدیل کردن به کشت و صنعت وسیع و عظیم، با تقسم اراضی بزرگ به دهقانان عملا کشاورزی را به باغچه داری تبدیل کرد، و در انقلاب سرخ در سال 57 هم بورژوازی نوپا نابود گردید و بجای آن بیسوادان حوزه علمیه به همراه قلدران جمشید و میدان گمرک کارخانجات را مصادره کردند، و جامعه را به قهقرا کشاندند، در شوروی سابق هم دقیقا این اتفاقات روی داد ولی از آنجائیکه صدای دهل از دور خوش است. کمونیستهای ایران با دیدن دیوارهای سفید ماست مالی شده در آنطرف رود آراز،، سیری شکم را محور تفکر خود قرار داده و به دیگر خواسته های برحق چشم پوشی کردند، چرا ما تلاش می کنیم برای جبران زندگی حقارت بار خود در گذشته دور، ذهنیت و عقاید رفع حقارتبار خود را به نسل جدید تحمیل کنیم؟