Skip to main content

سلام جنای سازاخ؛

سلام جنای سازاخ؛
بهنام چنگائی

سلام جنای سازاخ؛

نوشته اید:
بدون وجود زمینه های اجتماعی هیچ پدیده ائی نمی تواند ظهور کند،

من به آن اضافه می کنم:
بخودی خود فقر، گرسنگی و استبدادها، و هیچ پدیده ی مضر و ضدبشری نیز ناگهان و تصادفی از بین نمی روند. باید برای تغییر و تبدیل شان به پدیدهای مفید کار و تلاش سخت کرد.

چون هر روابط فرهنگی، ساختار سیاسی و شیوه تولید اقتصادی اجتماعی یک تاریخ پیدائی، شکوفائی و روزی جبرا سرنوشت زوال و دگرگونی رو به تحول را دارد.

هم ساختارهای دینی و هم اقتصاد بازاری و مدرن آن نئولیبرالیسم همه محصول گذشته های دور و کهنه اند. ادیان ابراهیمی که در عصر مانوفاکتوریسم ابتدائی تکوین یافته اند و بسیار مزاحم هستی آزاد و اندیشه ی چرائی های زمینی اند. سرمایه سالاری هم تا زیر دماغ در لجن و خون مردمان گیرکرده و هستی انسان نوعی را در سرتاسر جهان به بازی جنگ، داعشیسم، فساد و بازار بنجول مصرفی

دچار ساخته و پیوسته، خیل بیکاران و گرسنگان و فراریان را بازتولید می کند.
برای جابجا کردن بنیادی این دو روش مردمی و صدبشری، ما چاره ای جز آگاهی رسانی، و سازمانیافتگی و مهمتر از آن در صف بندی مستقل کارگران علیه اقلیت انگشت شمار بایستیم ندارم. و می باید به توده ها باورکنیم و دچار اتوماتیسم نشویم و هرچه مردمی تر و انسانمدارتر ساختارهای مزاحم را دگرگون کرده و بجای اش و بمیل منافع کلان اجتماعی ساختاردولت های جدا از مردم را زیر و رو کنیم.
تا مگر انسان بتواند بدون دخالت ریاکاران مذهبی و انگل های مفتخوار صاحب سرمایه مستقیما ساختار مطلوب سیاسی خود را بوجود بیاورد و توسط اراده ی اجتماعی طبقاتی اش اقتصاد مدرن، و معطوف به نیاز مردمی را هدایت و تثبیت کند.

من و شما در این راه ناهموار و پرفرازو نشیب تنها می توانیم مسئولانه در خدمت به چنین تحول ضروری، متمدنانه و مترقی باشیم و با روشنگری و اعتمادبخشی به توده ها و کارگرانِ مذهب و سرمایه زده، به شکوفائی معقول و پیدائی این روند انسانگرا پرتو، نیرو و شتاب بخشیم.
بنا بر این، از ما بیش از این ساخته نیست. زیرا دگرگون کردن این شیوه های مطرود تنها و تنها می باید با اراده ی کار که همان توده های زحمتکش زمیگیرشده باشند متصور است و بس! انقلاب کار توده هاست.