Skip to main content

عزیز ASLAN ،

عزیز ASLAN ،
آ. ائلیار

عزیز ASLAN ،
خوشحالم که خودتان تحقیق کردید.
پیام من به دوستان به ویژه آذربایجانی ها، تنها یک کلمه است: « تحقیق» کنید دوستان تحقیق.
آنوقت می بینید که حدود 90درصد مشکلات فکری ما حل میشود.
این، آن متد پیشرفت بشر ، در روی زمین است.
---
اجازه ندهید هیچکس فکر خود را در « مغز شما» بکارد. هیچکس و هیچ چیز.
مغز مال شماست، باید مرکز « تجارب خود شما» باشد. تا کسی نتواند از « وجود شما» سوء استفاده کند. و عواقب اش را « شما و خانوده و جامعه ی شما » با « درد و رنج و تژاژدیها» بپردارد. و نسلهای بعدی.
زندگی مال شماست، و چگونگی آن را ، نتیجه ی تجارب شما تعیین میکند . هر قدر این «تجارب غنی» باشد ، ترکیب آن در جامعه، غنی شدن زندگی اجتماعی همگان را نتیجه میدهد.
جامعه میتواند راه درست خود را بیابد و کمتر دچار زیان میشود.
زندگی همگانی میتواند از فلاکت و زشتی به سوی زیبایی نسبی راه باز کند.

از علل مهم « بدبختی جامعه ی خاورمیانه» یکی هم « عوام گرایی» ست.
یعنی بدون « تحقیق» فکری را در مغز خود وارد کردن و کاشتن.
علت فاجعه و شکست تلاشهای همگانی برای زندگی بهتر همین « عوام گرایی» ست.
افتادن حدود 90 در صد مردم بدنبال خمینی ، داعش و غیره و عیره، در منطقه و جهان، همین،
مرده شور اش ببرد ، طاعون عوام گرایی ست.
آدم بتواند خود در مورد چیزی «تحقیق کند و تجربه» بیاندوزد، ممکن نیست عوام گرایی پیشه کند و با سیل روان گردد و نداند نتیجه اش چه میشود.
----

به همه چیز شک علمی کنید، به همه چیز.
توجه کنید آن بُعد « فیزیک گوانتم» را ، و مقایسه اش بکنید با بعد فیزیک کلاسیک نیوتون، می بینید که
در جهان گوانتم، جهان نیوتون ذوب میشود.
در چنین جهانی که ماداریم « حرکات اجتماعی» میتوانند « چیزهای سفت و سخت و جامدی» باشند و به عنوان « راه درست و حقیقت و تنها راه» عرض اندام کنند؟ بدیهی ست که نه. حرکت جامدی نمی تواند وجود داشته باشد. چگونگی همه چیز سیال و نسبی ست و به ابعاد گوناگون بستگی دارد.

«درست و نادرست» به شرایط و زمان و انسان بستگی دارند. چیزهایی جامد و فارغ از شرایط نیستند.
«حق»، مثلا حق نفس کشیدن، که زندگی ست، میتواند درست یا نادرست باشد.
گاهی نباید نفس کشید و باید آن را در خود حبس کرد؛ مثلا با خواست پرشک.
حق و استفاده از حق نیز درستی و نادرستی دارد.
مسایل خیلی پیچیده تر از آن است که عوام ایسم تصور میکند. و این است که فاجعه رخ میدهد و انسان باید زیانش اش را با خون و گوشت و زندگی به پردازد و حتی نسلهای مختلف.

برگردم به آغار سخنم. « تحقیق» کنید دوستان، تحقیق کنید.
راه و چاره ی دیگری ، به نظرم نمیرسد.
حدود یک قرن است زیانهای عوام گرایی را می پردازیم.
دیگر برای هفتاد پشتمان هم کافی ست.
---
سئوال شما این بود که « چه میگویم»؟
حالا خودتان رفتید پیداکردید. این «عمل» رفتن و یافتن ارزشمند است.
آنچه یافته اید میتواند « درست یا نادرست و با مخلوط » باشد که «قدم و عمل» دیگری در حرکت است و علاقمند میتواند دنبال تحقیق را بگیرد.
ولی خود « تحقیق» شما، راه را برای کسب تجارب بیشتر نشان تان داده و باز کرده است.
پیام منهم تنها ، همین است.
راه رد عوام گرایی که « خود فریبی-دگرفریبی» ست، نیز همین است.