Skip to main content

شناخت خودمان:

شناخت خودمان:
آ. ائلیار

شناخت خودمان:

ما در سرزمینی به نام آذربایجان خودمان را معنی میکنیم.
سرزمین آذربایجان -جنوب و شمال- از دوره ی پیش از تاریخ محل سکونت انسان و رفت و آمده بوده است.
تصور غیر مسکونی بودن این منطقه دور از منطق است. و باستانشناسی و تاریخ هم این مسئله را تأیید میکند.

آذربایجانیهای کنونی نتیجه «درآمیختگی» مردمان چهار دوره ی تاریخی اند که در این منطقه بوده و یا به آن آمد و شد داشته اند:
1- دوره ی پیش از تاریخ؛ 2- تاریخ؛ 3- سده های میانه؛ 4-عصر جدید.

از زاویه دیگر ما محصول دو دوره ایم :

1- با اتصالی زبانها و غیر اتصالی زبان ها ی پیش از میلاد آمیختگی پیدا کرده ایم .
2- بعد از میلاد مخصوصاً با اوغوزها، سلجوقها و دهها ایل و طایفه ی دیگر مانند اینها، «جسم و فرهنگ» ما فرم گرفته است.

یعنی محصول پیش از میلاد و بعد از آن هستیم . و عمدتا محصول در آمیختگی ایلهایی هستیم که اصطلاحاً آنها را در تاریخ قبایل «ترک و ترکی زبان» و مانند اینها ، می نامند.

آذر بایجانهای کنونی از نظر زاد و ولد با خیلی از ایلها و اقوام غیر از خودشان آمیختگی دارند. که با آنها برخورد داشته اند.
این کار در چهار دوره ی یاد شده انجام گرفته است. بنابراین استعمال مقوله ی « ترک اصیل» نژادگرایی ست .

همه انسانها از یک ریشه اند. و تمام تفاوتهای ظاهری نتیجه تأثیرات محیط جغرافیایی ست. چیزیکه «نژادگرایی سیاسی-فلسفی» را میافریند « ارتباط نابرابر» و «برتری طلبانهء» آدمها با یکدیگر و حاکمیتها با مردم، در عرصه های اجتماعی و فرهنگی و سیاسی و اقتصادی ست. چیزی به نام نژاد وجود ندارد که نژادگرایی مطرح کرده بود.

نتیجه:

0-ما محصول پیش از میلاد و بعد از آن در آذربایجان هستیم. و در آمیختگی های مختلف با طوایف غیر خودی داریم.

1-عمدتا « جسم و فرهنگ» ما را قبایلی که اصطلاحاً آنها را در تاریخ در بخش قبایل اتصالی زبان «ترک و ترکی زبان» و مانند اینها ، می میاورند، فرم داده اند.

2- ترک اصیل -خالص-سخن ایده لوژیک و نژادگرایانه است. و چنین چیزی نه وجود داشته و نه وجود دارد.

3- ما آمیخته ایم. با خلقهای غیر خودی

4- مجموعه ملتهایی که « ترک و ترکی زبان » گفته میشوند هر ملت و هر زبانی نام و فرهنگ خاص خود را دارد که نباید یکسان سازی شوند - این کار جنایت است. جنایت «سیستماتیک و ایده لوژیک». کاری که فرضاً « ترک ریزاسیون» جهت ایجاد پان ترکیسم تحت نام مثلا «اتحادیه کشورهای ترک» بخواهد انجام دهد.

5-ترک ریزه کردن - افندی سازی- آنها زدودن زیبایی ها و تفاوتهایشان است.سرزمینها و زبانها و فرهنگها و انسانها و حیوانات و گیاهان با تفاوتهایشان زیبا هستند نه با یکسان بودنشان.

6- همه انسانها از یک ریشه اند. و تمام تفاوتهای ظاهری نتیجه تأثیرات محیط جغرافیایی ست. چیزیکه «نژادگرایی سیاسی-فلسفی» را میافریند « ارتباط نابرابر» و «برتری طلبانهء» آدمها با یکدیگر و حاکمیتها با مردم، در عرصه های اجتماعی و فرهنگی و سیاسی و اقتصادی ست. چیزی به نام نژاد وجود ندارد که نژادگرایی مطرح کرده بود.

7- در جهان گلوبال « روابط » جوامع در همه ی عرصه ها فرا ملی ست. که در جامعه ی جهانی جریان دارد.

8- در داحل هر کشور، هر جامعه «حقوق و روابط خاصی » نیز وجود دارند. حفظ ویژگیهای هر نقطه و هر خلق و هر زبان و فرهنگی وظیفه ی ماست که متعلق به زیبایی زمین، و عموم بشری اند. حق و حقوق و آزادی و حفظ این زیبایی ها ی طبیعی و انسانی، خدشه ناپذیر است.

9- شناختی که «ترکیسم دیروز و امروز» از ما ترسیم میکند، مقایسه کنید ، با شناختی که اینجا مطرح کردیم :
تفاوت بین آسیملاسیون و نفی آسیملاسیون است
تفاوت بین نژادگرایی و نفی نژادگرایی ست
تفاوت بین حفظ حقوق و نفی حقوق است
و در نهایت تفاوت بین آزادی و اسارت است.

10- یعنی: همه انسانیم ، با زیبایی های خاص خود.
ویژگی هر زبان و فرهنگی که در واقع حقوق آنهاست ، و همینطور حقوق هر خلقی ، تمام و کمال و همه جانبه، باید حفظ و رعایت شود.

ادامه دارد