محضر حاجی بیطار

است.
اما چون حاجی آقا پالانی و یا بهتر بگیم؛
"الی جهنم و بئس المسیر"
استعداد چندانی در این کار ندارد،
نوشته اش شلم شوربا از آب در آمد
کم و بیش به درد
کولیتباران یزد و کرمان
مخصوصا بدرد کولبران ولگرد نژاد پاک اهورائی هندی زاده میخورد.
البته نباید از نظر دور داشت ضربه نام برده چنان
کاری بود
که وی را بسوی " الی جهنم و بئس المسیر" رهنمون ساخت.
اگر چه حاج آقا بیطار با کپی اشعار دیگران
تلاش کرد با آنان مقابله به مثل کند.
اما چون از پس اینکار بر نیامد نوشته اش قارماقاریشیق از آب در آمده،
موجب سر افکندگیش شد.
همانطور که از گفتار حاجی آقا پالانی،
با خصوصیات مالیخولیایی و نارسیستی استنباط میگردد، گویا ایشان
نه تنها در سایت خاک و خون،
بلکه در سایت آذریها نیز فعالیت پرشور دارد.
بنا بر خزعبلات معنا دارش
گویا
هم طرفدار داشناک است
هم پانکرد است
و هم از اسم "اسامه بن لادن" سو استفاده ابزاری میفرماید.

البته انتخاب اسم اشکالی ندارد، آزاد است.
مضاف بر اینکه
ایشان چون علاقه و ارادت خاصی به پالان بری
و لقب پالان دارد.
اسرار میکند؛ "حاج بیطار پالانی" نامیده شود.
البته باید توجه داشت
که استفاده از این نوع القاب ممکن است مورد اعتراض خانواده رضاخان واقع گردد
چون لقب پالان در اصل،
منصوب به محمد رضا پالانی معدوم است.
اما چون حاج آقا بیطار
شیفته پالان
و از لقب پالان خوشش می آید
با اسرار
میخواهد کلمه پالان در کنار نامش آورده شود.
البته قابل درک است
عناصری که عمری به باربری پالانی عادت کرده اند،
پالان نزد چنین اشخاصی
از حرمت خاصی بر خوردار است.
چون جابجائی بار را آسان میکند.
نا گفته نماید
ایشان چون در این ضمن عاشق کلمه مستراح نیز میباشد،
و عشق و علافه وافری به شناسائی مدفوع و بررسی آن دارد،
اغلب فکرش با فضولات ترکان مشغول است.
در هر صورت ایشان بعنوان مدفوع شناس با استعداد و حاذق،
حقش است با مدفوع ترکان سر وکار داشته باشد،
اما مهم اینست
مثل موش دالانهای نمناک و تاریک،
سرش را در چاه ظلمت فرو کرده دائما تغیر نام و مکان ندهد.
در اینجا فرصت را مغتنم شمرده
برای جناب ایشان
در خصوص بررسی مدفوع مستراح های عمومی،
موفقیت های چشمگیری آرزو مینماید.
بقول معروف؛
نبوغی گرشودمدفوع شناسی
که گویامیشود کارش اساسی
علایق اشتیاقش چون بدینکار
شوددر بررسی بیشک نمودار
نبوغ فوق العاده چون به داری
بدین پالان ملقب گشتی باری
همی اسرارت کردی تا توانی
بشهرت برده ای اسم پالانی
دعای ما خدایا رحمت او کن
علایق اشتیاقش را طبو کن
چنینست افتخارکولی تباری
کشدبار حماقت همچوگاری