Skip to main content

محضر 10 نام صد پدر Anonymous

محضر 10 نام صد پدر Anonymous
Anonymous

محضر 10 نام صد پدر Anonymous
بله من همستم حاج بیطار
عرض خدمت و نوکری وظیفه شخصی شما ست
همچون خری در انتظار خورجین و مرهم زخم حاصل از پالان
فرود امده به بیطاری که او را به خر رقصی انداخته

اما چون این بینام صد پدر
استعدادی جز عرعر و جفتک ندارد
نوشته هایش یکسر خر در چمن از کار درامده
کم و بیش به درد برادران اصیل اش در دها ایل و طایفه ولگرد گوسفند چران میاید
که چرک و کثیف و حمام ندیده
با ماتحت نشسته و بوی پشکل گوسفند
خصوصا به درد چوپون های قشقایی و شاهسومند اصیل تورک که در عمرشان تنشان سال به سال حمام نمیبیند
و البته نباید از نظر دور داشت که اشکار شدن اصل و نصب چوپون و قشقایی زادگی
انچنان اثر گذاشت که اسم خوداش را هم فراموش کرد و بحران هویت من که هستم گرفت
ان که با دهها نام کامنت میگذاشت
و همواره دبال مردان سومری و لولوبی و اشکانی میگشتت
تا پدری برای خوداش و شوهری برای مادراش ردیف کند
اگرچه این زبان بسته بیزبان به زبان دیگران در سایت دیگران عرعر میفرمایند
شاید در اثر همان ضربه زبان مادری اش از دهان اش به ماتحت اش افتاده که توان استفاده از ان را ندارد
اما چون توان استفاده از زبان مادرش را نیافته فکر کرده شاید بتواند ان را به ماتحت دیگران در سایتی غریب فرو کند
همان طور که هموچون برادران چوپون چرک و ماتحت نشسته اش موضوع صدها جوک و خنده شده است
گویا توان درک موقعیت و عیب خوداش را هم نیافته یا از درک ان عاجز است
این مفلوک اواره چون سایتی به زبان مادریش نیافته لاجرم پیش خوداش فکر کرده
همچون برادران ولگرد و عشایر و کوچنشین قشقایی و قرخلو و بوچاقچی اش
یک چند هم خیمه به سایت فارسی زبان بزند و مشغول گوسفند چرونی بشود
گویا از یاد برده اینجا نه جای اوست و نه به زبان او و اجنبی و غریبه و عنکر الاصوات است
هم پانکرد و هم داشناک سایت و و جا و مکان و همت و سازمان یافته اند و این هنوز ماتحت نشسته مشغول عرعر
در سایتی غریبه است
البته اگر با پالان و نه رم کرده با افسار و میخ طویله باشد
البته قابل درک است عمری همه میدانستند دراز گوشی بیش نیست
پالان اش کرده بار بر پشت اش نهاده از گرده اش کار کشیدند
دست اخر بیسرو سامان بیکاه و جو و بیخورجین در سرمای زمستان رهایش کرده اند که چنین بیخانمان اس
لاجرم در ارزوی از دست رفتن پالان و خورجین اش اه از نهادش برامده
پالان و خورجین پیش ایشان بس قیمتی است
یکی گردن و سر اش ر از زخم طناب و دیگری از سرما و مگس حفظ میکند
ایشان در ضمن عاشق مقعد کولیان میباشد
شبانگاه تا صبحگاه و از صبح تا شب مقعد کولیان را بو میگشد تا روزی اش را به دهان اش بریزند
و سهم پدر و اجداد اش را هم به قبورشان بفرستند
حق اش است با مدفوع کولیان و هندیان سر و کار داشته باشد
چون برادران اش نیز در ایلات اصیل همواره به همین بو شناسایی میشند
اغلب فکرش با مدفوع کولیان و هندیان مشغول است.
فکر اینکه روزانه 1400 ملیون هندی چه اندازه میتوانند برای وی فضولات فراهم کنند از ذهن اش بیرون نمیروند
که تا هفت پشت اش بخورند و سیر شوند
در هر صورت ایشان بعنوان مدفوع خور با استعداد و حاذق،
حقش است با مدفوع کولیان و هندیان سر وکار داشته باشد،
اما مهم اینست
مثل موش در لوله های فاضلاب تاریک و بویناک
و نه مثل سگ ولگرد همچون برادران ایلیاتی اصیل اش
سر اش را از لوله فاضلاب بیرون اورده حداقل ان نام مغولی را اشکار کند
بی نام و نشان نگردد
در اینجا فرصت را مغتنم شمرده
برای جناب ایشان
در خصوص بررسی لیست خوراک مدفوع مستراح های عمومی به عنوان خوراک ،
موفقیت های چشمگیری آرزو مینماید.
بقول معروف؛
طبعی گرشودمدفوع خوراکی
که گویامیشود کارش اساسی
علایق اشتیاقش چون بدینکار
شوددر رژم غذاییش نمودار
نبوغ فوق العاده چون تو داری
به مدفوع خور ملقب گشتی باری
همی عن کولی بخوردی تا توانی
بشهرت کار زین کار اب و نانی
دعای کولیان اوراست پس و پیش
که پاکنده شده کولیان را ز پس و پیش
چنینست افتخار تورک تباری
مدفوع کولی خورد با کامکاری
پدرش را بر این کار پسر بس افتخارست
که اوغلان مرا سرفراز است افتخاری
خورد مدفوع کولی هر روز سه وعده
تا سازدش رکورد مغولات را انکساری
ایلات برار را برده از یاد
ز قشقایی و قرخلو بوچاقچی بایاد
که ای ترک نسشته از سر توهم
تو را باشد ایلات ترکان را حلالی
نکوهش مکن ایلات مادری را
برون کن ز سر باد خیره سری را
پدر بر پدر مر تو را تورک باشد بسب
گرش بوی ماتحت بجویی به ان در رسی
اصیلان تورک را جمله همین است و بس
ندارند جز پشکل به بوی نفس
زچوپون زاده ی قشقا نژاد
ز ایل قرخلو و بایات زاد
جز از مقعد کولیانش نباشد خوراک
چنین است ر