Skip to main content

اکنون اثبات شد این ده نام 100

اکنون اثبات شد این ده نام 100
Anonymous

اکنون اثبات شد این ده نام 100 پدر
که دوباره اسم اطهرانلی یادش امده همان تورک اوغلی است
جرائت ندارد اسم اش را بنویسد
چون وقتی سر و کله عنتری چون او پیدا میشود
نامی را که یک یک احتمال میدهد

بالاخره یکیشان ابوی اش باشد مرتبا نمایان میشود
حضورشان چنان است که گویا درب چاه توالتی را بردارند
پس معلوم میشود این دو با هم در ارتباط تنگاتنگ اند
یعنی یک عنتر با 100 بازی در اوردن اند البته با بوی تعفن
البته نباید از نظر دور داشت قوم مغولتبار قشقایی زاده قرخلو اوغلوی ازبک چهر بایات نژاد
که هنوز نسل اندر نسل با تنی که سالهاست حمام ندیده
به دنبال گوسفند و اواره در جایی به نام خیمه
کسی که اگر وارد شهر شود نمیدانمد کجا باید خودش را تخلیه کند
و اغلب دیده شده در پارک کوچه و کنار خیابان این تورکان اصیل همه چیز را به گند کشیده اند
این ولگردان گو.سفند چران ماتحت نشسته هرگز جا و مکان نداشته
در جستجوی علف برای گوسپندان با چاشنی غارت و چپاولگری و ادمکشی
از دشت گوبی به سوی شهر های خاورمیانه سرازیر شده
شهرها را نابود کرده روستا و کشاورزی را چراگاه گوسفندان کرده
این قومک ولگرد گوسفند چران چوپون که تا کنون دست از ولگردی و بیخانمانی و عشایری
برنداشته و هنوز هم در برابر سکونت و کاری جز دویدن دنبال گوسفند و چوچونی مقاومت میکند
هنوز نپذیرفته که تن و سر را باید شست و بعد از تخلی خود را تمیز کرد و برای این امور جا و مکان مشخص داشت
نه تنها این را نپذیرفته بلکه ادعا دارد که تمدنها ساخته و شهرها اباد کرده
توگفتی پدر و مادر چرک و سرتا پا بویناک خوداش را از یاد برده که معطر به عطر پشکل و روغن دنبه
در خیمه ای بوداده از عطر شکمبه گوسفند و دود هیزم و بوی لاس و رروغن و ماست ترشیده به دنیا پانهاده و بزرگ شده
ایا این قومک ولگرد بوگندو ادعای داشتن سند و سرزمین میکند
ایا فراموش کرده که در پناه گله گوسفندان کاشته شده و پشت بوته پس افتاده
ایا چرکستان و ناشورستان سرزمین او است یا مسقط الراس برادران اش در کویر گوبی
اما یک چیز روشن است هر پدرش هر اسمی روی این بچه 100 پدر گذاشته باشند
از تورک اوغلی و اطهرانلی و علی و و غیره
همه از سر تا پا یک تکه بویناک عن متعلق به عنتری مغولی ازبک زاده چشم بادومی زردپوست است
که از بچگی متوجه تفاوت چشم بادومی و مورب اش با بقیه شده و عقده ها و کینه ها در دل انباشته
و با عنتری و مغولبازی عقده خالی میکند