Skip to main content

گربه از توبره بیرون افتاد

گربه از توبره بیرون افتاد
Anonymous

گربه از توبره بیرون افتاد
"تبریزی ستاره دار"
افندی داشناک که جاده صاف کن، و آلت دست نژادپرستان پانفارسیسم شده بود،
خیلی باید هشیار میشد که دچار موج گرفتگی نشود.
زیرا بهمن لمپنیسمی را که

کلید زده بود، هر آن ممکن بود در سنین پیری، در امواجش خاموش شود.
بالا رفتن فشار خون افندی داشناک، و یا یا بهتر بگیم "کمونیست قلابی ستاره دار"،
قابل درک است.
سالها بود که خود را زیر ماسک "تبریز" استتار میکرد، اما بخت دیگر، یارش نشد
سر انجام در اثر فشار کامنت گذاران که مو را از ماست بیرون میکشند، ماهیتش فاش شد.
طبیعی است که این امر برای وی بسیار درد ناک است.
مثل کسی که انگار برای سرقت چیزی، وارد حیاط کسی شده بود، در محل سرقت دستگیر شد.
او که از سالها پیش در این سایت گرد و خاک به راه می انداخت، با نفرت و گساخی توصیف ناپذیری
به زبان و فرهنگ چهار صد میلیون تورک توهین میکرد، در اول هرزنامه هایش را طوری مینوشت
بسیاری فکر میکردند شاید ناصر کرمی است.
اما ناصر کرمی بزودی به ماهیت لمپن او اعتراض کرد که، از طرف خودش صحبت کند.
با اینکه این ائرمنی گدا صفت
از نطر شخصبت یک لمپن تمام عیار است. لکن برای پوشاندن ماهیت ضد تورکی اش، خود را کمونیست جا میزد
تا بلکه بتواند زیر پوشش به اصطلاح چپ، سیاست داشناکسیون خود را براحتی
در سایت ایرانگلوبال به پیش ببرد.
این عنصر لمپن با پیش در آمد های مختلف، از جمله با مثال آوردن از چپ و راست،
همیشه یک هدف را دنبال میکرد؛
خیز بر داشتن بر روی مردم آزربایجان با انگهای مختلف.
دهن کجی به زبان و فرهنگ مردم تورک.
با کلماتی مثل زبان ماردی، زبان پدری، زبان اعمه ای، زبان خاله ای... و امثالهم.
در صورتیکه این لمپن ائرمنی بخوبی میداند
که برای اقلیت قوم ائرمنی که تعدادشان به دویست هزار نفر نیز نمی رسد، به زبان ائرمنی در ایران مدرسه دایر است.
اما این ائرمنی لمپن! زبان چهل میلیون مردم تورک را، با گستاخی مسخره میکرد.
این مسخره گی تقریبا در اغلب هرز نامه هایش دیده میشود.
اما اکنون کار از کار گذشته است.
او اکنون بخوبی میداند از نظر سیاسی در انظار مردم تورک مرده است.
چون ماهیت نفرت آمیز و خصمانه اش برای مردم رو شده است.
اهانتهای او نسبت بمردم آزربایجان، نوعی اتمام حجت بود. نوعی انتحار سیاسی بود،
او در واقع با دست خود، خود را تشییع جنازه سیاسی کرد.
بخوبی واقف است که رفتار نژاد پرستانه و فاشیستی اش در ذهن مردم آزربایجان ثبت شده است.
از طرفی چون او، تاب تحمل فشار کامنتها را نداشت، به بن بست رسیده بود، که گویا تنها راهش
این مانده بود خود را به یک پزشک روان درمان واگذار نماید.
از یک طرف، خود را کمونیست معرفی میکرد، که اصلا به شخصیتش نمی خورد. زیرا هیچ مارکسیستی به توده های مردم توهین نمیکند.
حتا ناصر کرمی، که یک ضد تورک است، به تورکان چنین اهانتی نکرد، که این داشناک ائرمنی میکند.
افندی داشناک
از جهتی تلاش میکرد ماهیت ضد مردمی خود را زیر ماسک کمونیست استتار کند.
در این راستا با سو استفاده از نام تبریز خود را "تبریزی ستاره دار" می نامید. تا بلکه با این حیله
روی مردم تورک اثر گذارد.
از طرفی با تاسی از افکار پ ک ک فکر میکرد قادر است در مقابل چهارصد میلیون تورک بایستد.
در صورتیکه خودش بخوبی میداند
حتا آقایش امپریالسم غرب قادر به این کار نیست، چه برسد به یک ائرمنی گدا صفت.

طبیعی است یک عنصر بی هویت
دیر یا زود در اثر فشار کامنت نویسان میشکند. که چنین شد.
از این رو لازم بذکر است که توهین های چاله میدانی او، نه از روی قدرت،
بلکه از روی عجز و ناتوانیش بود.
معنی آن اینست که مثل پانفارسها به آخر خط رسیده است.
کسی که با افکار نژاد پرستانه به میلیونها انسان در ملا عام توهین میکند،
معنای آن چنین می نماید که؛ به سیم آخر زده است.
البته نباید از نطر دور داشت
طرز رفتار عصبی، مضطرب و عجولانه او، به یک فرد رسوا شده ای می ماند، که برای باختن، دیگر چیزی ندارد.

چنین بود که اسرار یک داشناک ائرمنی از جعبه سیاه بیرون افتاد.
مثل گربه ای که از توبره در رود، ماهیتش فاش شد.
مسلم است که با فاش شدن ماهیت ضد خلقی چنین عنصری،
حس بی اعتباری و رسوائی شدیدی بر وی مستولی میشود.
نتیجه اینکه
کسی که شخصیت و اصالت داشته باشد به خلق توهین نمی کند.
در صورتیکه منش و شخصیت او از چنین چیزی تهیست.
از یک فاشیست نژاد پرست، نباید انتظار انسانیت داشت.
زیرا مدفوع با شستن تمیز نمیشود. چون جنسش مدفوع است.
این موضوع از همان اول برای خوانندگان روشن بود.
حالا اسمش؛
الی جهنم بئس المسیر باشد،
یا تبریزی ستاره دار،
و یا داشناک ائرمنی.