Skip to main content

10 نام 100 پدر مغولتبار ازبکی

10 نام 100 پدر مغولتبار ازبکی
Anonymous

10 نام 100 پدر مغولتبار ازبکی نژاد
شگرد اش این هست که با ده تا نام عر عر کند
تا شاید بقیه باورد کنند که تعداد زیادی مغوول
اینجا وجود دارد
البته این از حماقت ذاتی اش است که نمیداند مردم مغول

با اسم دزدی تورک و توران موضوع صدها جوک قرار گرفته اند
زیرا ذاتا با رفتار و کردارشان خودشان را پیشانی سفید کرده اند
این عنتر به معنی واقعی کلمه نه جرات دارد قیافه چشم بادامی را اشکار کند
و نه واقعیت را بپذیرد
این چوپون زاده قشقایی تبار بایات زاده شاهسوند عشایر سرگردان
نمیداند اینجا سایتی است نه به زبان او و نه به نام او از انجا که ولگردی پیشه ابا و اجدادی اش است
جایی برای عر عر کردن اش هم جز سایت بقیه پیدا نکرده لاجرم فکر کرده اینجا هم خیمه میزند و
گوسفند میچراند و با تنی که سالها اب به خوداش ندیده و با لباسهایی از چرک سیاه که در هر حرکت
هزاران بوی گند از انها بلند میشود مزاحم بقیه میشود احمق نمیداند که بقیه از وجود ناپاک اش است که دماغشان را گرفته اند
و از او دوری میکنند نه از ترس از اقتدارش چون از موجودی مغولزاده صحرایی چنین غرق در کثافات هر انسانی میگریزد چون تحمل بوی گند ش از توان انسان ها خارج است
ولی ان موجود مفلوک پیش خوداش ان را اقتدار هم فرض کرده
گویا ایشان فراموش کرده اند سایتن ایرانگلوبال نه به زبان اش است و نه به نامش این جا یک اضافی عنکرالاصوات است چذرا چون خودش و هم تبارهایش توان ساخت یک سایت به زبان مادری اش را ندارند یا اگر دارند همه چیز در ان باید مغولی باشد و لاجرم ازبک زاده قشقایی نژاد خوداش میماند تنها در سایت اش
لجرم عین یک ولگرد مزاحم بقیه شده و اگر فضای ازادی بیانی توسط غیر بوچاقچی زادگان ایجاد شده گویا کار و زندگی ندارد شب و روز کارش اینست با چرندیاتش سایت ایرانگلوبال را به گند کشد.
حکایتش حکایت ان چوپون ولگرد اواره ای است که یک نفر از سر خیرخواهی یک شب اجازه داد درون خانه اش بخوابد ولگرد شب خوابنما شده فردا صبح ادعا میکند خانه با اموال و اثاث ارث پدرش است و عر عر راه انداخت
اما چون ماهیت این چوپون زاده صحرانشین نوکر ولایت فقیه پاسدار بازنشسته گدا صفت فاش شده است،
از ترس نام خوداش را هم فراموش کرده که چجور با دهها اسم جفتک پرانی ها میکرد
دیگر حقه بازی و چاچولک بازی اش پیش کسی رنگی ندارد چون همه میدانند این درازگوش سیاه که مادام از این طرف به ان طرف میدوید و هر دمی عرعرذی میکرد شناخته شده است
مثل الاغ کتک خورده و رم کرده به هر چیزی که نزدیکش باشد جفتک میزند
تشت رسوائی اش از لب بام افتاده، همه چیز بر ملا شده است.
به قول معروف و ضرب المثی
* «خدا خر را شناخت، شاخش نداد.» که وصف حال این یارو است
* «خر برهنه را پالان نتوان گرفت.» کسی که بارها با چخ شدن از سایت باز هم جا و مکانی برای گفتن حرفش نادرد و دوباره بر میگردد
از زیر ماسک های دهها نام که عین دلقک ها به صورت میزد و نمایش ما بیشمارانیم میداد به در امده و اسمش را هم از یادش برده
ناگهان بوچاقچی قشاقا نژاد قاراچی اوغلوی چشم بادومی قرقیز نژاد اشکار شده
ماهیت دزد اشغالگر چوپون زاده عشایر تبار ولگرد گوسفند چرون لمپن ازبک گدا صفت را بر همه نشان داده است.
آری این است عاقبت شارلانی و حقه بازی سیاسی یک لمپن ،
لمپنی که با سو استفاده از دهها نام فضای سایتی که خوداش هم در ان اضافی محسوب میشود و یک غریبه اشغالگر است را به بوی گند وجوداش الوده کرده
و این الودگی وجوداش با هیچ ابی پاک شدنی نیست چون ذاتش عین نجاست است و عین نجاست تطهیر شدنی نیست
با سوء استفاده از فضای ازادی بیان احمقانه تلاش میکند با دهها نام سر بقیه کلاه بگذارد ولی نمیداند صرفا خوداش را موضوع خنده و جوک بقیه کرده و تنها لیاقت نام ان موجود چهارپای زحمتکش را که مردم روی قوم و تبارش گذاشته اند کسب کرده و اثبات نموده بیدلیل نیست او را خ**** میگویند
به نظر میرسد این قوم گوسفند چرون عشایر هنوز که هنوز است در قرن 21 خیال ورود به زندگی ادمیزادی و دست برداشتن از مغولیت ندارد
و همچنانم در برابر تمدن مقاومت میکند
و هنوز که هنوز است کارش ولگردی بیخانمانی گوسفند چرونی پرهیز از حمام و شستشو پشکل بازی وحشیگری مرتب به کوه و بیابان و پشت سنگ و بوته تخلی کردن و نشستن خود خوابیدن در خیمه و پلاس عطراگین بودن به بوی شکمبه گوسفند و ماست ترشیده با سر و موی دراز و ژولیده میباشد که صد البته اگر اینها را به زور هم که شده چند صباحی ترک کنند دچار توهم حاد میشوند که از عوارض دوری از بوی گند و چرک در این ایل و تبار و طایفه میباشد
درمان ان این است که مدتی به کنار ایلات و برادران اصیل اش زندگی کند و قدری چوپونی و بوی پشکل بگیرد درمان