Skip to main content

سالام اليكيم

سالام اليكيم
Anonymous

سالام اليكيم
فرحام تروريسم بهنام كيانى اجيرلى
مارکسیسم مخالف جامعه مدنی و دموکراسی است .مارکس رویدادهای جهانی و تاریخی را مطابق بر ساختارهای اقتصادی جامعه تبیین کرد و فرهنگ و مذهب را تابعی

از« کاپیتال» تعریف نمود . از همان ابتدای تشکیل دولت مارکسیستی در روسیه ، شیوه و برخورد قهری با نیروهای مخالف که اصطلاحا ضد انقلاب تعبیر می شد مورد تائید سران حزب کمونیست بود .سازمانی به نام چکا وظیفه ترور مخالفان را به شیوه های مختلف در پیش گرفت .در دوره استالین ترور به «مثابه هدف وسیله را توجیه می کند», در دستور کار حزب کمونیست قرار گرفت .بیشتر ترورها نه صرفا مخالفان نظام سوسیالیستی بلکه شامل سران مسئله دار بلشویک و منشویک بود . وضعیت چین سوسیالیستی از این هم بدتر بود .اندیشه اقتصادی مائو تحت عنوان« جهش بزرگ به جلو» و پیاده نمودن کمون سوسیالیستی تقریبا ۳۸ میلیون کشته برجای گذاشت مائو حتی به حیوانات و پرندگان نیز رحم نکرد، « جنگ گنجشگ » ها را به راه انداخت و اکوسیستم طبیعت را به هم زد . تمامی این کشتارها تحت عنوان برپای ایدولوژی کمونیسم انجام گرفت
تاثیر اندیشه استالین و مائو بر کشورهای جهان سوم قاطع بود .به زودی در اکثر این کشورها سازمان های مخفی ترور به وجود آمدند.این سازمان ها بدون تطبیق شرایط فرهنگ بومی و ملی ، شیوه میلتاریستی را امری مسلم برای راه اندازی انقلاب تفسیر نمودند .این انقلاب از طریق نخبه های صورت می گرفت که به جای قلم ،سلاح به دست گرفته بودند . انقلاب کوبا که از طریق سازمانی مسلح تحت رهبری کاسترو به وقوع پیوست راه را برای تروریسم سازمان یافته هموار نمود و اسلحه نماد آزادی و مبارزه با امپریالیسم قلمداد گردید . در بیشتر کشورها راه به اصطلاح «آزادی» سخت بود لذا مجاهدینی را می طلبید که اسلحه را با دست به سوی ایادی امپریالیسم غربی نشانه روند. اما با تمامی این تفاصیل ، تلاش و کوشش این جنبش ها و سازمان های مدعی، قرین به موفقیت نبود . از ۱۹۷۰ به بعد ناکارآمدی سازمان های مسلح در جلب نظر مردم برای راه اندازی انقلاب کمونیستی آشکار شد . اتحاد شوروی سیر نزولی موقعیت جهانی خود را شروع کرده بود وبه نظر می رسید اروپای شرقی تاب تحمل یک کشور مداخله جو را ندارد
با این حال در خاور میانه و خصوصا در ایران عکس قضیه اتفاق افتاد و سازمان های مخفی مارکسیستی برای سقوط نظام شاهنشاهی که نماد بورژوازی کمپرادور بود بی تابی می کردند. جنبش چریک های فدائی خلق شروع به عملیات نظامی سیاهکل در جنگل های شمال نمودند اما در همان نطفه اولیه خود، با سازمانی مخوف ساواک در افتادند و سران اولیه آنها جان خود را برای نتایجی که از اول معلوم بود ، از دست دادند علی رغم چند شاخه شدن چریک های فدایی خلق ،بیلان و عملکرد آنها در مقابل ساواک تقریبا هیچ بود . با احتساب سازمان دولتی ساواک ،عمر متوسط یک چریک شش ماه بود این بدان معنا بود که نبرد مسلحانه علی رغم تلاش طاقت فرسا ،آینده ای ندارد. در ۱۳۵۰ تمامی سران سازمان مجاهدین خلق بیش از آنکه دست به عملیات بزنند دستگیر و اعدام شدند . با شروع انقلاب و به ثمر نشستن آن ،چریک های فدائی خلق و سازمان مجاهدین فکر می کردند از طریق فاز نظامی می توانند جمهوری اسلامی را شکست دهند اما در مدت کوتاهی تمامی آنها عملا و علنا شکست خوردند و آنچه باقی گذاشتند ،کشته ها و خانواده های بی خانمان بود که دنبال مفری برای خروج از کشور بودند . چهره عریان خشونت و اسلحه کشی خود را در جامعه کانالیزه نمود و عاقبت آن محو دموکراسی و جامعه مدنی بود . در جامعه ای که ساختارهای مدنی آن به سمت خشونت سیاسی متمایل شود تقریبا می توان متقاعد شد که فاتحه دموکراسی خوانده شده است
ظهور داعش و حمایت غرب از این پدیده نشان داد که چگونه تروریسم می تواند بنیان های معنوی و مادی ملت ها را به ورطه نابودی بکشاند .موثرترین مثال همین سازمان های تروریستی حزب دموکرات ، پژاک و پ ک ک ، پ ی د و سایر تشکیلات وابسته هستند .تروریسم کردی و غیر کردی دارای دو وجه تمایز اساسی برای سنجش ارزش آن می باشد .نخست آن که چنین سازمان های به دلیل وابسته بودن به کشور ثالث ،رشد طبیعی نمی توانند بکنند و معمولا ابزاری برای قدرت های ذینفع در می آیند و دوم آنکه فاقد نتایج رضایت بخش برای تغییر قدرت هستند تشکیلات تروریستی کردی علی رغم سابقه ای بیش از صد سال چه در شکل ابتدائی آن یعنی سرقت و یاغی گری و چه در وجه مدرن و سازمان یافته خود هیچ ثمری برای ملت کرد نداشته است و اگر هم در آینده نتایجی داشته باشد این به معنای شروع مشکلات ناشی از تفکرات میلیشیاى است که باید سالها وقت صرف نمود تا بتوان فرهنگ را به سمت جامعه مدنی سوق داد