با درود به آقای جلال ایجادی

اول اسلامیت و بعد عنصر عربیت)و تقدیم آن به خاندان دیگر اسلامی و بعد عربی و تعویض دو خاندان و حاکم کردن عباسیان بجای امویان کجایش با استقلال و استقلال طلبی سندیت دارد و برابری میکند چرا قیام ابومسلم که هدف و خواسته اش تعویض دو خاندان اسلامی و عربی و تقدیم حاکمیت بر ایران و ایرانی را با قیام بانک و استاذسیس برابر میدانید قیام بانک برای استقلال ایران بود و ایم مرد برای استقلال ایران از سلطه اسلام و اعراب کوبید و مبارزه به کمک مردم این دیار انجام داد کجا بانک گماشته عباسیان و اسلام بود؟ابومسلم گماشته و عامل خاندان عباسی و یک مسلمان بود و به سیطره اسلام بر این سرزمین کوبید و عمل کرد ولی بابک نه گماشته ونه عامل عباسیان بود شما با برابر دانستن این دو به بابک جفا میکنید. دوم: عبدالله مقفع یا روزبه در باب برزویه طبیب ادیان را رد میکند و شما ایشان را مانوی خطاب میکنید در صورتی که مانی هم خود را پیامبر و آورنده دین و آیین میدانست در حقیقت مانی و مانویان هم یک تفکر و نحو نگاه دینی دارد آنهم بر اساس و بنیان زرتشتی گری ،گنوستیک، بودایی و مسیحیت در صورتی که روزبه یا ابن مقفع ادیان را یکسره رد میکند و شما در همان باب برزویه طبیب از قول برزویه داستان آن دزدان و قضیه شولم ،شولم را میخوانید کجا میشود روزبه ای را که یکسره در باب برزویه طبیب کلیله و دمنه که ادیان را رد میکند مانوی خطاب کنید که نگرشی دیگر از دین و زرتشتی گری است؟؟لطف کنید و به این سوالات من پاسخ دهید .
با دوستی و مهر
مهرداد