Skip to main content

این مدافعین مرتجع تداوم

این مدافعین مرتجع تداوم
Anonymous
عنوان مقاله:
ایزان سرزمین زبان ها و ....

این مدافعین مرتجع تداوم ستم ملی در ایران چند ملیتی، باید کمی خجالت بکشند. قریب یک قرن است که رژیم های ضد مردمی و شوونیست سلطنتی و اسلامی ملت های غیر فارس ایران را

در معرض ستم ملی همه جانبه قرار داده اند، ربان آنها را بریده اند . از دخالت آنها در امور داخلی خود، با توسل به زور و قلدری ، جلوگیری به عمل آورده اند . اما این مدافعین ستم ملی و برتری ملت غالب که ادعای مبارزه با رژیم را هم دارند ، در نشریات، سایت ها ، پالتوک و .... نه تنها کوچک ترین حرفی علیه این ستم ملموس نمی زنند ، بلکه هر آن انسان آزاده ای را که در مخالفت با این ستمگری رژیم آزادیکش، سخنی بر زبان می آورد مورد تهمت و افترا قرار داده و نهایت کوشش را به عمل می آورند که فریاذ حق طلبی ملت های تحت ستم را در گلو، خفه سازند. در روزهای اخیر یک گروه فاشیستی پان ایرانیستی در پالتوک اطاقی باز کرده و بیشرمانه هدف خود را مبارزه با ترک ها قرار داده است . پایه گذار ستم ملی و برتری نژادی و قومی در ایران ، همانا شاهان سلسله پهلوی بودند. در انقلاب مشروطه ، وقتی قزاقان تزاری، به دستور محمد علی شاه مستبد، محلس را به توپ بستند و مبارزین مشروطه خواه را در باغشاه خفه کردند ، زمانی که از ترس شاه مستبد و اشرار ضد مشروطه ، صدا ها در تهران و دیگر جاها در دفاع از انقلاب مشوطه ، خاموش شده بود، این تبریز دلاور بود که دلیرانه به پا خاسته و تحت سرکردگی قهرمانانی نظیر ستار خان ، باقر خان علی مسیو و حیدر عمو اوغلی وظیفه سنگین دفاع ار انقلاب مشروطه را به عهده گرفت. در طول یازده ماه قیام و پیکار خونین با قوای مستبدین و دادن هزاران قربانی مردم آذربایجان شکست سهمگینی بر قوای مستبدین وارد ساخته و مشروطه را به ایران برگرداندند. اما راستی آذربایجان از اینهمه فدا کاری و قربانی دادن چه بهره ای برد ؟ عناصر ضد مشروطه که پس از فتح تهران و استغفای محمد علی شاه،قدرت سیاسی را در ایران در دست گرفتند ، یکی از نخستین اعمال مرتجعانه شان حمله به باغ اتابک ، خلع سلاح فدائی های مسلخ و زخمی ساختن ستار خان بود . همه کاره دولت مشروطه یکی از زمین داران بزرگ بود که در طول پازده ماه محاصره تبریز، به دستور محمد علی شاه علیه فدائیان تبریز می جنگید. مشروطه نیم بند ی که در راس ان دشمنان آزادی به نام مشروطه خواه قرار داشتند، با کودتای 3 اسفند سال 1299 شمسی، عمرش به پایان رسید . کو دتا ئی که رضا خان میر پنج و سید ضیاالدین نوکر شناخته شده انگلیس سرکردگان آن بودند، کودتائی بود که دولت انگلستان به دنبال شکست قرارداد ننگین 1919 ، به منظور تسلط بر شئون اقتصادی و سیاسی ایران، بر آن متوسل شده بود . در دوران رضا خان ، کوچکترین آزادی و دموکراسی در ایران نبود. زضا شاه بدترین دشمن خلق های غیر فارس ایران بود . در دوران حکومت استبدادی رضا شاه ستم بر ملت های غیر فارس ایران ، حد و مرزی نمی شناخت. زضا شاه ، در تعقیب سیاست ضد خلق آذربایجان ، استانداران و فرماندارانی را که به آذربایجان روانه میکرد بدترین دشمنان این خلق بودند. یکی از همان استانداران به نام مستوفی در نهایت بیشرمی به مردم آذربایجان توهین میکرد . هم او بود که سرشماری در تبریز را خر شماری می نامید . دیگر مامورین دولتی هم دست کمی ار او نداشتند.. در زمان رضا شاه، زبان فارسی به مثابه زبان رسمی به ملت های غیر فارس ایران، تحمیل شد . به دستور رضا شاه، اسامی ترکی و عربی و ... را از روی شهر ها و قصبات و امکنه عمومی بر داشته و به حای آن اسامی فارسی را متداول ساختند. مردم آذربایجان که آنهمه در راه آزادی مبارزه کرده بودند، از دشمنان آزادی، نصیبی جز توهین و سرکوب نبردند . دیگر ملت های غیر فارس ایران نیز از خودکامگی رضا شاه ، بهره ای جز سرکوب و تحقیر و تبعیض نداشتند. در گفتاری دیگر به ابعاد گسترده ستم ملی در زمان سلطنت استبدادی محمد رضا شاه خواهم پرداخت. این دشمنی و عناد علیه ملت های غیر فارس را روشنفکران شوونیست از خاندان پهلوی، به ارث برده اند.