Skip to main content

ســـالام دوســـلار

ســـالام دوســـلار
lachin
عنوان مقاله:
سیتاره قئپ قیرمیزی از زیر کار در میرود.

ســـالام دوســـلار.
همانطور که مشاهده میکنیم این سیتاره قئپ قیرمیزی باز هم کارش را ول کرده و آمده برای ما انشاء هایشان را به رخ میکشد. آقای سیتاره قیرمیزی , شما در ایران گلویال چکار دارید؟ مگر نگفتید

من شب و روز با داس و چکش کار میکنم و پولی برای خوردن نان سنگگ و بربری ندارم. برو سر و کار. چرا از زیر کار در ردفته ای؟ فکر میکنم دلیل اینکه شما پول ندارید به این خاطر است که کارفرمای شما متوجه شده است که شما زیاد از زیر کار در میروی و حوصله کار کردن را نداری....بدان جهت مزد روزانه ات را کم خیلی کم کرده است.

نتیجه... کسانی که می گویند من از صبح تا شب با داس و چکش کار میکنم ولی پولی برای خوردن نان ندارم , دروغ میگویند و همه اش هم « قوروت » است. کسی که از زیر کار در می رود و در ایران گلوبال انشاء می نویسد, طبیعی است که دستمزدش را از دست میدهد و گرسنه می ماند و کارتن خواب میشود. با ناله و آه کشیدن ها پول از آسمان نمی ریزد و یا در روی درخت ها سبز نمی شود. پول در آوردن همت , اراده و پشت کاری میخواهد. و مهمتر از همه یک جای بدن را میخواهد که زیاد گشاد نباشد...
درس اخلاق...
روزی پسری در اتاق در بسته با صدای بلند می گفت..
میخواستم دکتر باشم ولی تو نگذاشتی......
میخواستم مهندس باشم ولی تو نگذاشتی.....
میخواستم مدیر شرکت باشم ولی تو نگذاشتی...
میخواستم بیزینس باز بکنم ولی تو نگذاشتی...

مادر که از در اتاق رد میشد صدای پسرش را شنید در اتاق را باز کرد و وارد اتاق شد. از پسرش پرسید که با چه کسی حرف میزنی.
پسرش جواب داد..
- با کون گشادم...