1.کیانوش بارها گفته که او اهل

این است که بعد ار اینهمه سال هوادار چپ و فدایی بودن،وی حداقل سواد مارکسیستی سیستماتیک پیرامون این مکتب را ندارد. مگر هسته مطالعاتی و بحث و کتابخوانی و مطالعات حداقلی در سازمان و یا در تشکیلات هواداران فدایی یا اکثریتی ،شامل ایشان نمیشد ؟- 4.با وجود ناموفق بودن ظاهری مارکسیسم در ایران، چپهای ایران در طول 100 سال گذشته ، با هزاران نفر تلفات ، بیش از هر نظام شاهی حاکم و ملی گرایی و اسلامی و اتنیکی، در فرهنگ مدرن و آگاهی سازی و روشنگری و روشنفکری و لغت و مفهوم سازی زبانی ، و ترقی علونم انسانی و علوم اجتماعی، با وجود دیکتاتوری شاه و دستورات سازمان سیا، نقش داشته اند.چپ های ایران بودند، که توانستند در یک جامعه فئودالی سلطنتی سرمایه داری و مونتآز و کمپرادور پهلوی، سازمانها و احزاب کارگری،دهقانی، زنان، دانش آموزان و دانشجویان، اتحادیه های کارگری، مخافل هنری ادبی روشنفکری، را در مقاطع مختلف؛ بسته به شرایط خفقان و سرکوب، در فرهنگ و فضای سیاسی اجتماعی ایران، طرح کنند و به ماده و عمل تبدیل نمایند. 5.مارکسیسم اکنون حتی در جهان سرمایه داری، در دانشگاهها و محافل علمی، بشکل نظریه و تئوری علمی علوم اجتماعی شناخته و تایید شده و یکی از پیشروترین نقدهای سرمایه داری و امپریالیسم در عصر گلوبال است، و در آینده نیز حامی زحمتکشان ، و مزاحم و دردسزی بزای نظام سرمایه داری استثمارگر و استحمارکننده خواهد ماند.6. بهتر است کیانوش بجای تکرار حرفهای امثال گیتی سلطنت طلب، از صاحب نظران چپ و سوسیال دمکرات برای ادامه بحث و طرح این موضوع مهم و جالب، دعوت کند.7. همچنین امیدا ست سایر کاربران چپ و جناب تبریزی نیز ،قاطی این بحث گردند و نظراتش را در این سایت مطرح کنند.
پیش بسوی ایرانی یکپارچه، سکولار،دمکرات،سوسیال،فدرال و منوگام !
آینده بشر، سوسیالیستی و بر اساس توجه به محیط زیست، و حقوق بشر است.