Skip to main content

احمدی عزیز، وحشت از بازگشت

احمدی عزیز، وحشت از بازگشت
سازاخ

احمدی عزیز، وحشت از بازگشت ترکها به حاکمیت در ایران، باعث شده است که آنها از سایه خود هم بترسند، و هر کسی خواست بگوید مرگ بر شاه و یا خمینی گلوله تفنگ را به دهانش شلیک کردند، شعر زیر نماینگر آن است

نکشید از سرمد
شهریارا بگو دگر نکشند
ز آنچه کشتند، بیشتر نکشند

بس بود آنچه پیش از این کشتند
بازگو بعد از این دگر نکشند

تو بشردوستی و می‌دانی
که بشردوستان بشر نکشند

گرچه خیر بشر به دفع شر است
بشر از بهر دفع شر نکشند

من ز قلب تو آگهی دارم
که تو خواهی که یک نفر نکشند

ما که ضد رژیم کشتاریم
دوست داریم بی‌ثمر نکشند

کشتن بی‌شمار بی‌ثمر است
حکم فرما که بی‌ثمر نکشند

می‌کشند از سران شر و فساد
ولی البته سربه‌سر نکشند

این جگرگوشگان پدر دارند
پیش چشم پدر پسر نکشند

این پدر کشتگان پسر دارند
پیش چشم پسر پدر نکشند

اصل فتنه بود فساد محیط
فتنه تا هست، فتنه‌گر نکشند

فاسد ار کشتنی بود برگوی
که چرا دزد سیم و زر نکشند؟

دزد بدتر ز خائن است، از چیست
دزد از خائنان بتر نکشند؟

کشتن خائن وطن چه ثمر
دزد مال وطن اگر نکشند؟

این خیانت اثر از آن دزدی است
تا مؤثر بود اثر نکشند

شجر ظلم بار کفر آرد
بار باقی است تا شجر نکشند

ریشۀ ظلم باید از بن کند
ریشه تا هست برگ و بر نکشند