سالام

غربی بوده اندوهستند.
تاریخ سازی وتاراج کشورایران وعقب مانده نگه داشتن این کشورومنطقه رابسادگی نبایدنگریست.
تفکر استعماری در پس انقلاب صنعتی پیش زمینه های ساختاری نیاز داشت.
این ساختارها ومهره چینی ها را نباید بسادگی گرفت.
برای کشت وکارزمین نیازاست وبعدوسایل وبذر ونیرو،
زمین ایران وداشته های ابتدایی این مهندسی است.
دومین اش نیرو،که شرکت هندشرقی بامهاجرت دری زبانهای کنار سیاست بوده رانیازداشت.
که همدستی وسندسازی هادراین زمینه گویای این ملت سازی از دری زبانهای هندی مهاجر بوضوح عیان است.
این دری زبانهای سانسکریتی باید تاریخ هم داشته باشد.
تاریخسازی برای آنها و محو و نابودی نسل های قبلی که امثال رضاپالانی برای قوم های کورد و دیگر اقوام
با فارس سازی راشروع کرد.درهیمن جاباید دید.
و محو نابودی تاریخ وهویت ملت قبلی نیازبود،که امثال فرهادحکیم زاده ومحمودافشار ومحمدعلی فروغی ،بهاروقوام و اردشیر رپرتر و سیدحسن تقی زاده و احمد کسروی هابرای آن نیازبود.
مراحل بعدی بذر و آب ودستگاه وابزارهای درو نیاز بود،که رضاشاه بعنوان قلدورمیدان بانیروی ارتش وباید
تفکرپان فارسیسم راپرورش ومحافظت میکرد.
فارس سازی وتاریخ سازی ومحوتاریخ دیکران بسود دری زبانهای هندی تبارها مراحل تکمیلی خود را نیازداشت.
که بهترین آن نیروها قوم های نزدیک به بخودمثل کوردهاوخودفروشان خودآذری پندارها،ودیگر قوم های کوچک نزدیک به خود واسکان داده شده درمناطق وپراکنده شده دراقصانقاط ایران نیازبود.
که رضاشاه ومحمدرضاشاه بنام ایران ووطن وخمینی وخامنه ایی بنام اسلام تکمیل کننده این پروژه هستند،
بنظرشماها اگرسنگ نوشته وآثاری ویاکتاب بنام ملت حاکم 1200 ساله را درجایی بود،امثال این لیلاخانم وآقاجمال وصوفی زاده ببینند، همچون آقای فرهادحکیم زاده نابودنخواهندکرد؟
وقتی به تغییرنام سلدوز, سنانداش،سویق بلاغ.خانا؛ساری داش، تیکان تپه و اوجان و آلاداغ و بوزقوش و ده ها شهر و روستا رحم نشود ،که نشد.
بعضی از این شهرها یک میلیون هم اکنون جمعیت دارد رحم نکرده ونمی کنند،
به تاریخ وکتاب و آثار باستانی رحم خواهندکرد؟
محمدرضاشاه را مقدس نکنید،جنایتی که این پدر و پسر کردند،ده ها برابر بیشتر از جنایت خمینی بود.
فقط تاریخ مصرف اش تمام شده و باید میرفت.