Skip to main content

در پاسخ به جناب رازی

در پاسخ به جناب رازی
Anonymous

در پاسخ به جناب رازی
یادگرفتن go went چیز سختی برای مغز بشر نیست که شما ایراد بگیرید. چنانکه گفتم تاثیر زبانهای ترکی در تمدن بشری هیچ است اما 90%+ متون مهم جهان به زبانهای فارسی نوشته شده است. برای نمونه تعداد نسخه-های پارسی پیش از قربن بیستم شاید بین پانصدهزار تا یک ملیون باشد و مال عربی شاید دو ملیون. اما مال زبانهای چغتایی و ترکی آذربایجانی و غیره شاید به هزار هم نرسند. من یک بار دیگر پاسخ علمی به شما میدهم گرچه نرود میخ آهنین در سنگ..برخلاف زبانهای هندواروپایی که میتوانند از میانوند/پیشوند/پسوند بهره ببرند ترکی تنها پسوند دارد. تازه تمامی زبانهای علمی امروز تحلیلی هستند (مانند فارسی) و ترکی خیلی دور از این قاعده است. در مورد فعل یک بار دیگر توضیح میدهم هرچند نظر شما تکراری بود.

شما تکرار میکنید که در فارسی 130 فعل ساده است! این درست نیست. در همان ویکیپیدا زیر فعل ساده بروید پاسخ شما داده شده است..

در زبان فارسی فعل از لحاظ ساختمان به ۵ گونه‌است.
فعل ساده: فعلی است که مصدر آن بیش از یک کلمه نباشد.
فعل پیشوندی: فعلی است که از یک پیشوند و یک فعل ساده ساخته شده باشد.
فعل مرکب: فعلی است که از یک صفت یا اسم با یک فعل ساده شاخته شده و یک معنی کامل را برساند.
عبارت فعلی: فعلی است که به صورت دسته‌ای از کلمه هاست و معمولا حرف اضافه نیز دارد.
فعل لازم یک شخصه: فعلی که مفعول پذیر نیست و بیشتر بصورت اول شخص بکار می‌رود و بجای شناسه یکی از ضمایر متصل ّم، ّت، ّش، ِمان، ِتان، ِشان، شخص فعل را نشان می‌دهد که به آخر اسم قبل از فعل اضافه می‌شود.

فعلهای کلاسیک برخیشان روشمند شاید به نظر شما نباشند اما از دیدگاه زبانشناسی روش خود را دارند. یعنی یک زبانشناس
میتواند بفهمد چرا گذشته آینده و اکنونی این فعلها فرق دارند.
اما فعلهای نوین (اگر زبان فارسی علم به آن نیاز داشته باشد که دارد) را میتوان همه روشمند ساخت.

http://azargoshnasp.net/languages/Persian/KaarVaajehMHM.html
بحثی دربارهء صرف فعل در زبان علمی فارسی
محمد حیدری ملایری
دکتر ملایری ادامه میدهد:
"مصدرسازی از اسم از خصوصیتهای ذاتی زبان فارسی است. چنانکه اهل تحقیق معتقدند، فارسی دری دنبالهء پهلوی یا فارسی میانه است. زبان پهلوی توانایی صرفی بسیاری داشته، و در آن از اسم و صفت و قید و ضمیر مصدر بسیط می‌ساخته‌اند. البته، فعل مرکب و عبارتهای فعلی در زبان پهلوی وجود داشته، و همچنانکه دربارهء زبان فارسی دری نیز صادق است، یکی از امکانات این زبان بوده‌اند؛ ولی تعدادشان با فعلهای بسیط مقایسه‌پذیر نیست. برای پی‌بردن به نیرومندی این زبان در ساختن مصدرهای بسیط به چند نمونهء زیر توجه شود:
گوشیتن (=گوشیدن: گوش دادن)، هوشیتن (=هوشیدن: فهمیدن)، کنیتن (=کینیدن: کین داشتن)، خوشنیتن (=خویشیدن: اختصاص دادن)، واچیتن (=واژیدن: سخن گفتن)، فرموشیتن (=فراموشیدن: فراموش کردن)، اچنیتن (=هیچیدن: هیچ کردن)، ویناسیتن (=گناهیدن: گناه کردن)، پاسپانیتن (=پاسبانیدن: پاسبانی کردن). "


و در ادامه:
" اینجا لازم است به نکته‌ای اشاره شود. اگر از اسم «کتاب» مصدر ساخته شود، «کتابیدن» به چه معنا می‌تواند باشد؟ «کتاب نوشتن»، «به صورت کتاب در آوردن»، یا معناهای دیگر؟ این مسئله به سمانتیک یا معناشناسی واژه‌ها مربوط می‌گردد، که از حیطهء بحث این مقاله بیرون است. تنها، مختصر اشاره‌ای می‌شود. اگر پرسش بالا مطرح‌کنندهء اشکالی سمانتیک باشد، شاید بتوان آن را به همهء مصدرهای فارسی تعمیم داد. چنانچه به فرض، مصدر «چرخیدن» معنای آشکار و آشنای خود را نداشت، از دیدگاه معناشناسی، به چه معنا می‌بود؟ «چرخ ساختن»، «رشتن پنبه توسط چرخ»، یا معناهای دیگر؟ «افراشتن» چه؟ این مصدر از سه قسمت «اف» (به معنای «بالا») و «راشت» (به معنای «راست») و نشانهء مصدری ساخته شده است. ولی آیا معنای «بلند ساختن» و «برپا کردن»‌ در ذات آن هست؟ «بالیدن»، «افروختن»، «پریدن»، «دزدیدن» و غیره و غیره چه؟ پس، از آنجا که واژه‌ها نشانه هستند، و زبان سیستمی از چنین نشانه‌های قراردادی است که آدمیان بوسیلهء آنها با یکدیگر ارتباط برقرار می‌سازند مصدر «کتابیدن» بر طبق قرارداد می‌تواند بر یکی از آن معناها دلالت کند. خوشبختانه، زبان علمی فارسی در گرایش جدید خود بسوی توانایی و غنای بیشتر، با چنین اشکالی روبرو نیست، زیرا در این گرایش، معادل اصطلاحهای واضح علمی را می‌سازد. از اینرو، تنها معنایی که مثلا به مصدر «آبیدن» در علم داده شده این است: «ترکیب کردن با آب». "


در ضمن تعداد فعلهای ساده براساس کتاب تازه دکتر حافظیان 580+ است و نه 150+.. اما در متون کلاسیک پارسی ما حدود 2000+ فعل داریم.

بعنی این کتاب 580 اورده است:
ساختارهای وندی مشتق‌های فعلی نویسنده: دکتر محسن حافظیان (Mohsen Hafezian) ناشر: نشر گل آفتاب، مشهد و انتشارات مولتی‌ساژ کانادا سال: بهار ۱۳۸۸صفحه: ۲۰۳
اما متون کلاسیک فارسی خیلی بیشتر یعنی حدود 2000 فعل را بکار بردند:
http://www.archive.org/download/AListOfPersianVerbs/bashiri1.pdf
در زبان پهلوی هم فعل-سازی غنی است:
http://azargoshnasp.net/languages/Persian/KaarVaajehMHM.html

در هر رو، اگر نیازی به فعل ساختن باشد، دستگاه زبان فارسی آماده است چنانکه خود مردم برای نمونه این فعلها را ساختن:
پکید/ پکیدن پلکید/ پلکیدن پلاسید/ پلاسیدن لمید/ لمیدن لولید/ لولیدن

اما چرا زبان فارسی بیشتر فعل ترکیبی میسازد؟ بگمانم دو جواب دارد: 1) این زبان برایش آهنگین بودن مهم تر است تا مصدر برساخته (به اصطلاح قدیمیها "جعلی") ساختن. 2) گویشوران این زبان امروز تنبل هستند. ولی خود دستگاه زبان فارسی به راحتی از اسم و صفت و غیره فعل میسازد.


خلاصه از سه زبان فارسی و ترکی و عربی، زبانهای ترکی هیچکدام اثر مهمی بر تمدن بشری نگذاشتند. اما از این سه زبان که هیچ کدام امروز زبانهای علمی نیستند، زبان فارسی شانس بیشتری دارد که علمی شود. علتش هم واضح است چون مانند زبانهای علمی روزگار ما، هم تحلیلی است و هم هندوروپایی و هم سه پسوند/پیشوند/میاوند را دارد. زبان عربی نه پسوند دارد و نه میاوند. تنها چندتا پیشوند دارد مانند "ذوالقرنین- ذوالحاجب" که "ذو" به معنی همان صاحب و گاهی گویا به معنی دو است(ادعا نمیکنم از فارسی گرفته شده باشد..). زبانهای ترکی هم تنها و تنها پسوند دارند. بنابراین زبان فارسی در واژه سازی از این دو زبان برتری دارد زیرا مانند سایر زبانهای هندواروپایی هم پسوند/ هم پیشوند و هم میاوند را داراست.