Skip to main content

در رابطه با پارسی سره که

در رابطه با پارسی سره که
Anonymous

در رابطه با پارسی سره که دوستان به آن اشاره کردند. زبان علمی انگلیسی امروزی 90% یونانی و لاتین است. همین لغت کامپیتور برای نمونه. اما این ننگی نیست. زبان فارسی هم باید بپذیریم که پس از حمله اعراب و همچنین پس از دوران سلجوقی (سبک عراقی) انبوه واژگان تازی پذیرفت. ترکی عثمانی هم همین بود (با اضافه فارسی) تا اینکه بخاطر تعب نژادی نابود شد. اما بسیاری از این واژگان تازی در زبانهای عربی معنی مختلفی در فارسی دارند. یعنی اینها هرچند ریشه عربی هم داشته باشند ولی امروز فارسی هستند و اعراب هم آنها را به معنی فارسی بکار نمیبرند.

در رابطه با پارسی سره که دوستان به آن اشاره کردند. زبان علمی انگلیسی امروزی 90% یونانی و لاتین است. همین لغت کامپیتور برای نمونه. اما این ننگی نیست. زبان فارسی هم باید بپذیریم که پس از حمله اعراب و همچنین پس از دوران سلجوقی (سبک عراقی) انبوه واژگان تازی پذیرفت. ترکی عثمانی هم همین بود (با اضافه فارسی) تا اینکه بخاطر تعب نژادی نابود شد. اما بسیاری از این واژگان تازی در زبانهای عربی معنی مختلفی در فارسی دارند. یعنی اینها هرچند ریشه عربی هم داشته باشند ولی امروز فارسی هستند و اعراب هم آنها را به معنی فارسی بکار نمیبرند. برای نمونه گاهی میگوییم "شادروان" و گاهی "مرحوم". این مرحوم در عربی امروزی کاملاً معنی مختلفی میدهد. یعنی این واژگان عربی در دستگاه فارسی جوری حل شدند که امروز به آن فارسی باید گفت. چنانکه کامپیتور را در لاتین هیچ زمان برای کامپیتور امروزی بکار نمیبردند.

به اندیشه من ما نیازی به فارسی سره نداریم وگرنه همان کاری که اتاترک کرد را میتوان در مورد زبان فارسی کرد و انبوه واژگان جعلی و بازمانده اوستایی/سغدی/پهلوی/پارثی را در آن وارد کرد. علم زبانشناسی ما هم از دوران کسروی خیلی جلورفته است. اگر کسروی که سره-نویسی را پیش میرد امروز این همه منابع پارثی/پهلوی/سکایی/اوستایی/سانسکریت/سغدی را داشت، میتوانست یک زبان جعلی پارسی بسازد که هیچ واژه بیگانه نداشته باشد. تازه گویشها و زبانهای ایرانی دیگر هم امروز شناخته شدند. من با اینکه تعصب ایرانی بودن دارم ولی این کار را بیهوده میدانم.

همین باید بس باشد که هم شاهنامه را دریابیم هم تاریخ بلعمی را بفهمیم و هم دیوان سعدی و حافظ را بخوانیم. اتفاقاً همین آمیختگی فرهنگها بوده است که امروز زبان فارسی این ادبیات غنی را دارد. چیزی که بگمانم دوستداران زبان پارسی باید به آن بیندیشند همان علمی کردن زبان فارسیست. وگرنه هم شادروان خوب است و هم مرحوم. هم "بیمار" و هم "مریض" و هم "بیمارستان" و هم "شفاخانه"(افغانیها این را بکار میبرند).

برای نمونه واژه "غنی-سازی" از ترکیب فارسی+عربی است ولی در هیچ زبان عربی وجود ندارد و یک واژه کاملاً پارسیست. در مورد درصد واژگان عربی در فارسی باید بین فارسی نوشتاری و گفتاری فرق نهاد. فارسی نوشتاری شاید بین 35 تا 65% (بستگی به منبع و متن دارد) عربی باشد ولی فارسی گفتاری در آن حد نیست.

مهمترین دغدغه دوستداران زبان پارسی باید امروز این باشد که زبان علمی فارسی را بیافریند ولی ریشه خود را با نیاکان خود از بین نبرند. هم سره نویسی و هم استعمال فراوان واژگان تازی (مانند جمهوری اسلامی) اشتباه است. فارسی برخلاف زبان عربی یا ترکی حداقل یک الگو نزیک دارد. آن سایر زبانهای خانواده هندواروپایی است که با پسوند/پیشوند و فعل برساخته ("جعلی") و بن-های فراوان، یک زبان علمی امروزی ساختند.

فارسی هم میتواند از این روش استفاده کند:
http://azargoshnasp.net/languages/Persian/KaarVaajehMHM.html

دکتر ملایری یک دانشنامه پارسی برای علم اخترفیزیک آفریدند:
http://dictionary.obspm.fr/

چون این زبانها همریشه هستند، فارسی بسیاری از وندهای زبانهای هندواروپایی را هنوز دارد. اگر نباشد حتماً در سغدی و پارثی و سکایی ختنی و کردی و گیلکی و سایر زبانهای پارسی/ایرانی وجود دارند. اگر باز هم نباشند، در سانسکریت بایست وجود داشته باشند که باز خواهر زبان پارسی است. اما باز هم نداشته باشند، میتوان فرم فارسی آنها را با علم زبانشناسی ساخت.

پس تنها ما نیازمند به یک فرهنگستان ایراندوست در ایران هستیم. با ایجاد شدن زبان علمی فارسی، کم و بیش درصد واژگان سره (یا حداقل ایرانی) به حدود 80% میرسند. زیرا بشر پیشرفت میکند و نیاز به واژگان نوینی دارد و اگر این واژگان ایرانی باشند، خود به خود 80% این زبان سره میشود. پس چالش امروز دوستداران زبان پارسی یا حتی ترکی و عربی اینست که زبان علمی ایجاد کنند. به گمانم برای عربی از همه سختتر خواهد بود زیرا پسوند/پیشوند/میاوند ندارد و تمامی واژگان علمی در زبانهای هندواروپایی از این روش ساخته میشوند. اما شاید عربها ناچار باشند که یک تحول اساسی در دستور زبان خود بوجود اوردند. برای ترکی هم نمیدانم چگونه خواهد بود ولی زبانهای پیشرفته امروزی همه زبانهای تحلیلی(جداییده) هستند و نه التصاقی(چسبیده).

پانترکیستها زمانی میتوانند به زبان پارسی خرده بگیرند که یک زبان علمی داشته باشند! وگرنه زبان هشتاد ساله ترکی استانبولی یا دستور زبان بر فعل روشمند، هیچ پزی نیست. تازه زبانهایی که همه افعال آنها روشمند نباشند، به اندیشه من خلاق-آفرین ترند و تحرک بیشتر دارند تا یک زبانی که مانند دستور کامپیتوری باشد. پارسی میاوند/پیشوند/پسوند دارد برخلاف ترکی که تنها پسوند دارد ولی این هم پز نیست. حتی چون "میاوند" در ترکی نیست، نمیتوانیم بگوییم یک زبان از آن کاملتر است. البته اگر بخواهیم باز پز دهیم، پارسی اثر پرشگفت ادبی هزار+دویست ساله دارد که زبانهای ترکی فاقد آن هستند. اینجاست که به گمانم پانترکیستها را میازارد زیرا حتی نظامی گنجوی و مولانا را بزرگترین گویندگان خود میخواهند در آران و انوتولی معرفی کنند. قومیت اینها (که به نظر دانشمندان ترک نیست و ایرانی هست) کنار، مهم آثارشان هست که همان پارسی است. در این دو کشور، هرگز یک نفر به بزرگی این دو گوینده به زبانهای ترکی نخواهید یافت. به هر حال، پانترک باید فکر زبان خودش باشد که علمی نیست و زبان پارسی هم دوستداران خودش را دارد. وگرنه اگر بخواهیم مسخره کنیم، تنها کافیست که به نقش ترکان در تمدن بشری نگاه کنیم و راستش خرابکاری آنها خیلی بیشتر از سازندگی است و کم و بیش آنها تاثیر کمی بر تمدن و علم بشری داشتند. اما این واکنش هم نادرست است و چون مردمان خوب ترکزبان همه پانترکیست نیستند، نباید همه را بکوبیم.