Skip to main content

دوست گرامی، ایرانخواه، در هر

دوست گرامی، ایرانخواه، در هر
Anonymous

دوست گرامی، ایرانخواه، در هر زبانی از زبان های دیگر واژگانی که برابر آنها را در آن زبان نمی توان یافت درآمده است اما هنگامی که واژگانی فزون از شمار از زبانی بیگانه به درون زبانی دیگر رخنه کنند و درآمیزند آن چنان که دیگر آن زبان ویژگی هایش را از دست بدهد نمی توان از وامواژه سخن گفت..........

دوست گرامی، ایرانخواه، در هر زبانی از زبان های دیگر واژگانی که برابر آنها را در آن زبان نمی توان یافت درآمده است اما هنگامی که واژگانی فزون از شمار از زبانی بیگانه به درون زبانی دیگر رخنه کنند و درآمیزند آن چنان که دیگر آن زبان ویژگی هایش را از دست بدهد نمی توان از وامواژه سخن گفت! و یا هنگامی که دستور زبان همان زبانی که واژگان بیگانه در آن رخنه کرده اند دگرش های فراوان پیدا کند سخن گفتن از وامواژه بیجاست! برای نمونه ( ات ) نشانۀ رمن عربی است و برای رمن واژه های عربی به کار می رود و به کار بردن ( ات ) برای رمن واژه های پارسی نادرست است. پس واژه های: آزمایشات – باغات – پیشنهادات – دهات – فرمایشات – گزارشات – نکات و .......... نادرست هستند و واژه های آزمایش ها – باغ ها – پیشنهادها – ده ها – فرمایش ها – گزارش ها – نکته ها درست هستند. رمن با ( جات ) نیز به دنبال رمن با ( ات ) به فراوانی در زبان پارسی آمده است که نه پارسی است و نه عربی! در واژگانی مانند: میوه جات – سبزیجات – کارخانه جات – ترشیجات به جای میوه ها – سبزی ها – کارخانه ها – ترشی ها. این یک نمونه هست و نمونه های فراوانی از نادرست نویسی در دستور زبان پارسی را نیز می توان یافت مانند تنوین های نادرست در واژگانی مانند: ناچارا – گاها – دوما – سوما .......... و نادرست نویسی های دیگر که درباره آنها نسک های فراوانی از سوی دانشمندان و اندیشمندان زبانشناس نوشته شده است. به هر روی نه تنها من بلکه زبانشناسان و ویراستاران زبان پارسی برآنند که زبان پارسی کنونی بدون ویرایش در بسیاری زمینه ها با زبان عربی همسان است و چهره ای از زبان عربی است. در همین یادداشتی که شما فرستاده اید واژه های: ( متأسفانه – اشتباهات - شأن - نثر – محدوده - ادعا - خاطر - معنی - ضمن – حد – اغراق - دلیل - وجود – هویت – محتوی – اسم – افعال - حروف - اضافه – ربط - جمله - عوامل – اصیل - وارد - طبق – معیار – منکر - مورد - علاقه - مسلماً - شک – مستقل - ورود - ذره – استقلال - حل - ضمن - ظاهراً – اصل - منطق - تعصب – قوم ) واژه هائی عربی هستند. من از شما می پرسم در همین یادداشتی که خود شما ( آری خود شما نه من که ترک هستم! ) فرستاده اید این واژه های عربی وامواژه هستند؟ چگونه می توان چنین واژگانی را وامواژه یا واژگانی که برابر آنها در زبان پاسی نیست و از روی ناچاری باید آنها را به کار برد دانست؟ وامواژه واژه ای است که برابر آن در زبان پارسی بوش ندارد مانند واژه (مکه) که نام یک شهر عرب نشین است و نمی توان واژه دیگری را به جای آن به کار برد و چاره دیگری به جز کاربرد آن نیست. من ترک هستم اما این تونانمندی را دارم که به زبان صد در صد سره پارسی بنویسم اما در آن هنگام کدام یک از پارس زبان ها واژگان چنین زبانی را درخواهند یافت؟ درباره واژه های نقش، تاریخ، نظر که می گوئید پارسی هستند من به چند نسک نگاه کردم و وندی در این باره که این واژگان پارسی هستند نیافتم. سخن درباره زبان های انگلیسی و ترکی چون بسیار بیش از آن است که در یادداشتی کوتاه بگنجد در آن باره چیزی نمی نویسم. درباره زبان پارسی سره خواندن نسک های دکتر میرجلال الدین کزازی برای شما سودمند است. این لینک فهرستی از نسک ها و نوشتارهای دکتر میرجلال الدین کزازی است http://www.kazzazi.com/writing.html