Skip to main content

"شهید دزدی و شهید سازی، نماد

"شهید دزدی و شهید سازی، نماد
Anonymous

"شهید دزدی و شهید سازی، نماد بارز سقوط اخلاقی اقتدارگرایان‎"

کلمه : مسیر شهید دزدی و شهید سازی برای جریان اقتدارگرا در روزهای گذشته روند مضحک و در عین حال ناگواری را طی کرد. پس از آنکه نطق وقیحانه حمید رسائی در مجلس، نام شهدای جنبش سبز را که در میدان مبارزه، جبهه آزادی و دفاع از حق را برگزیده بودند، در لیست فریبکاران و خشونت مداران حاکم ردیف کرد، این بار روح الله حسینیان پا به عرصه گذاشت تا یک وقت از بازار مکاره رقابت در سوء استفاده عقب نماند.

تصور مخالفت با جنبش سبز به دلیل عقیدتی، سیاسی و حتی دلایل شخصی همچون منافع فردی، بسته به ظرفیت افراد، تحت تاثیر تبلیغات جریان حاکم قرار گرفتن و یا حتی نوع باور افراد از مسائلی چون ولایت فقیه و حکومت، امر غیر قابل تصور و درکی نیست. می توان با این افراد مخالفت کرد، بحث کرد، قانع کرد و قانع شد و یا حتی مخالف ماند. در این بین وقوع برخی بی اخلاقی ها نیز با وجود قبح آن، قابل تصور است. همه اینها اتفاقاتی است که می توان تا حدی آنها را هضم کرد، اما آیا بی اخلاقی و بی شرمی هیچ مرزی ندارد؟

جریان اقتدارگرای حاکم حق ندارد ولی می تواند بکشد و دیدیم که این کار را کرد، افرادی را در خیابان ها و بازداشت گاه های قانونی و غیر قانونی به شهادت رساند. بعضا آن را خطا نامیدند مانند جنایات کهریزک و قتل ستار بهشتی، و بعضا گردن نگرفتند مانند ندا آقا سلطان. اما از ۲۵ بهمن ۱۳۸۹ با رفتار زشت کیهان، صانع ژاله، یکی از جان باختگان جنبش سبز که همه دوستان و خانواده اش مشی و مرام او را می شناختند، جاسوس کیهان نامیده شد و شهید حکومت. از آن حرکت کیهان استقبال درونی زیادی در بین اقتدارگرایان نشد، اما در یکی دو هفته اخیر، شهید پشت شهید در راه مبارزه با فتنه شناسایی شدند! این طور که پیش می رود نسل جوان حق دارد نسبت به همه روایات گذشته از صدر اسلام تا انقلاب و بعد از آن شک کند.

مگر چه خبر است؟ حکومت که دستتان است، به لطف اقتدار و سرنیزه، انتخاباتتان هم خیلی خودمانی و مطمئن قرار است برگزار شود، زندانی ها را آنقدر در زندان نگه داشته اید که مطالبه اعمال قانون و بررسی بازجویی ها و دادگاه های غیرقانونی جایش را به درخواست مرخصی و چند دقیقه تلفن داده، همه اینها در چارچوب رفتار اقتدارگرایانه قابل درک است، اما آیا در مرام این نامردمان ذره ای اخلاق وجود ندارد؟ در مرام سرکوب گری اینان قرار نیست دست از سر قربانی هایشان هم بردارند؟ آدم کشی که می کشد و مثله می کند، صد بار شرف دارد به آنکه می کشد و می خواهد مرگ و زندگی قربانی را هم مصادره کند و جنازه اش را هم از آن خود سازد.

احتمالا در بین جریان اقتدارگرا هنوز معدود عقلایی که در فکر حفظ برخی مفاهیم باشند، حضور داشته باشند. اختلاف سبزها با این عقلا سر جای خود، اما یک لحظه میان دعوا حوصله کنند و ببینند آخر این دعوا به فرض محال پیروزی اقتدارگرایی، قرار است هیچ ارزشی در این جامعه باقی نماند؟ همین طور شهید سازی پشت شهیدسازی؟ دروغ پشت دروغ؟ وقاحت پشت وقاحت؟ یعنی باور کنیم که هیچ عاقلی آن سوی میدان نیست و بدکرداری صفت تام جریان مدعی اصولگرایی شده؟ عدم ممانعت درونی اصولگرایان از این رفتار، این زشتکاری را به نام تک تک متعلقان و به خصوص بزرگان این جریان ثبت می کند.

حسینیان که رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی است و معلوم نیست در آنجا هم با همین دقت و تقوا فعالیت می کند یا نه، در این مراسم پای میزی نشسته که پشت آن، بنری با نام “شهدای فتنه ۸۸″ نوشته شده و نام “حسین غلام کبیری، یعقوب بروایه، صانع ژاله، حسام ذوالعلی” در عکس های منتشره از این مراسم به چشم می خورد. در یادداشتی که پیش از این در واکنش به سخنان رسایی در کلمه منتشر شد، اشاره شده بود که مرحوم غلام کبیری در یک سانحه تصادف کشته شده و پس از یک سال بررسی، دادگاه های جمهوری اسلامی حکم به غیر عمدی بودن این تصادف داده اند و دادگاه انقلاب هم در پاسخ به استعلام، اعلام کرده که فردی که متهم به قتل وی شده، اساسا در زمان حادثه در بازداشت بوده است! بسیجی دیگری که در این فهرست به نامش اشاره شده (حسام ذوالعلی) نیز باز در یک حادثه تصادف، و البته چند ماه بعد از انتخابات سال ۸۸ و ناآرامی های پس از آن، و در صبح روزی که هیچ تظاهرات و مناسبت خاصی هم نبود، کشته شده است.

دیگر اسامی موجود در این بنر، یکی یعقوب بروایه است، دانشجوی کارشناسی ارشد هنر در دانشگاه آزاد اسلامی که در مقابل مسجد لولاگر به ضرب گلوله شهید شد و البته خانواده وی گرایش سیاسی متفاوتی با او دارند، دیگری حسین فیض که او هم از جمله معترضان مقتول بود و به خاطر گرایش سیاسی متفاوت پدرش در رسانه های حکومت به عنوان بسیجی معرفی شد؛ و نیز صانع ژاله که علی رغم تحت فشار قراردادن خانواده این شهید ۲۵ بهمن ۸۹، سند سازی و دروغ پردازی های اقتدارگرایان با محوریت حسین شریعتمداری در کیهان، یکی از رسواترین ماجراهای پس از انتخابات را با مقاومت خانواده و دوستان وی برای اقتدارگرایان رقم زد و شرح کامل دزید هویت این شهید جنبش سبز را در اینجا و اینجا می توانید بخوانید.

مهمترین دروغ های شرم آوری که پس از راهپیمایی اعتراضی ۲۵ بهمن ۱۳۸۹ برای صانع ژاله ساخته و منتشر شد، دو مورد بود: یکی جعل کارت بسیج برای وی و ادعای اینکه صانع ژاله به عنوان دانشجوی بسیجی و در مخالفت با سبزها در تجمعات ۲۵ بهمن شرکت داشته، و دومی که از اولی هم بدتر بود، ادعای رذیلانه حسین شریعتمداری مبنی بر اینکه صانع ژاله جاسوس روزنامه کیهان بوده و به این منظور در دیدار دانشجویان با آیت الله منتظری شرکت داشته است! و تناقض گویی آن هم در حالی که دوستان دانشجوی وی از سابقه فعالیت صانع ژاله در انجمن اسلامی و ستاد میرحسین خبر می دادند و برادر او بسیجی نبودنش را فاش می کرد. این در حالی است که پس از دو سال هنوز قاتل صانع ژاله و محمد مختاری، دو شهید ۲۵ بهمن، معرفی نشده است. اما دروغی که نماینده رهبری در روزنامه کیهان درباره صانع ژاله گفت، هنوز در یادها مانده است.

برنامه ریزی اقتدارگرایان برای شهید سازی حکومتی در پی اعتراضات سال۸۸، کار را به آنجا رساند که خبرگزاری فارس سه روز قبل در مطلبی درباره یکی از شهدای هشت سال دفاع مقدس، او را «شهید ۹ دی» معرفی می کند، حال آنکه او در واقع در ۹ دی ۱۳۶۱ به شهادت رسیده است! این رسانه وابسته به سپاه می نویسد: “در سالروز حماسه تاریخی ۹ دی و به منظور ارج نهادن به این یوم‌الله ارزشمند، با تورق تقویم پرافتخار دفاع مقدس، گوشه‌هایی از زندگی سردار بی‌ریا و اهل بصیرت این لشکر را که در روز نهم دی ماه ۱۳۶۱ عروج کرد …”. با همان وازگان آشنای برخورد با جنبش سبز، پرونده شهیدی از دوران جنگ تحمیلی را بیرون می کشند تا این چنین علنی از شهدای دفاع مقدس به نفع اهداف خود در برابر جنبش سبز بهره گیرند. این کار واقعا چه توجیهی جز نیاز جریانی به “شهید” که در درگیری های سال ۸۸ پول و باتوم و مزدور و اسلحه در اختیار داشت و زد و کشت و مجروح ساخت و بازداشت و زندانی کرد تا قدری بیشتر بر سر قدرت بماند؟

آنچه مسلم است گسترش ارتباطات و اطلاعات درعرصه عمومی، مانع از تکرار وقایعی تاریخی است که حاکمان می کشتند و خود مدعی خون قربانی می شدند. اما حداقل در نظامی که به نام ارزش ها بر پا شده، از مدعیان تندتر ارزش ها انتظار رفتار عقلانی اگر نمی رود، لااقل چنین پلیدانه عمل کردن هم در باور نمی آمد. چه تلخاست که فارغ از رنجی که از دست دادن تعداد زیادی از جوانانمان در جریان جنبش سبز ایجاد کرد، باید رنج سقوط اخلاقی جریان مدعی اصولگرایی را هم تحمل کرد که به شهید دزدی رسیده اند. جنبش سبز با همه اختلافاتی که با اقتدارگرایان دارد، هیچ گاه راضی به چنین سقوط اخلاقی در بین دشمن ترین دشمنان خود نیز نبوده و نیست.