کیانوش عزیز، گویا هزینه دادن

جای تاسف است که چندتا چریک را پای تپه های اوین به مسلسل بستند و کاری احمقانه اما بخاطر آن انقلاب کردن و این هزینه 33 ساله را دادن کاری بس ابلهانه است. بگذار آن زندانیان سیاسی در زندان شاه بمانند (که اگر هم به آرمانهایشان میرسیدند جهنمی مثل جمهوری اسلامی بود) اما مردم دیگه حسرت «زمان شاه» به دلشان نماند. اینچنین است در مورد مصری ها و میلیونها مسیحی ساکن این کشور که مثل مسیحیان عراق احساس خطر میکنند. جای تاسف است که فساد در مصر وجود دارد اما برداشتن حسنی مبارک نه آن فساد را از میان می برد و نه مردم را عوض میکند. انقلاب بر علیه محمدظاهرشاه در افغانستان نیز همین حسرت زمان «آن خدابیامرز» را به دل افغانها نهاد. راهی که میشود با آرامش و آسودگی نسبی مردمان طی کرد چرا از دست انداز طی شود؟ اصلا از وضعیت امروز داخلی لیبی خبر دارید که سگ صاحبش را نمیشناسد؟ هیچ تضمینی نیست که حتا برای سی سال آینده در این کشور حتا وضعیت عادی زمان قذافی برقرار شود چه برسد به آنکه بخواهد دمکراسی برقرار شود. همین جناب مرسی بهار عربی مصر با اختیارات ویژه چه دسته گلی به آب داد؟ همین مگر فریاد برعلیه دیکتاتوری حسنی مبارک سر نمیداد؟ دیکتاتوری در ذات انسانها نهفته است منتها فرصت جلوه گری پیدا نمیکند. همین مسعود رجوی آزادیخواه مگر در زندان شاه نبود؟ این هنوز به قدرت نرسیده حکم اعدام تئوریک چند مجاهد سابق را صادر کرد؟ این که بر علیه شاه دیکتاتور مبارزه مسلحانه میکرد سالها قبل از این که نامی از طالبان در میان باشد بمبگذار انتحاری راه انداخت که به خودشان بمب می بستند و خود و مخالف شان را منفجر میکردند. سخن بسیار است اما فکر میکنم بی مسئولیتی باشد که همینجوری دیمی بخواهیم یک بهار براه بیاندازیم. امروز حتا حمایت از جنبش سبز هم تنها از این روی باید انجام بگیرد که موسوی به اندازه مثلا خامنه ای جنایتکار نیست اگرنه دست داشتن او در جنایتها غیر قابل انکار است.