Skip to main content

ادبيات نفرت/ این ترجمه فارسی

ادبيات نفرت/ این ترجمه فارسی
Anonymous

ادبيات نفرت/ این ترجمه فارسی شعر سعید موغانلی، شاعر "هویت طلب" آذربایجانی است:
ما چنینیم آی سگ من... / با گُل، چو گُل / با سُرب، چو سُرب / هرچه آبی ناب نتواند بود/ در سلول های سیمانی جان می پوسانیم ... / خون دل می خوریم / گرسنگی می کشیم / هرچیزی به جای خود / ما چنین دیوانگانیم / بر تو هم جا تنگ شد پیژامه گُشادِ بی سر و پا؟ / از لَت و پار کردن نوزادن فارغ شده ای / با کهنه پاره های ترور قنداقت کرده آن سگ، / آپوی خونخوار. ما همینیم آ، سگ من / تو ای نطفه مارشیمون / تو ای تخم سیمیتقو / آماده شو!!! / در یک چشم گُل می پروریم / در چشم دیگر گلوله / و با گُل به استقبال اوزان عارف و عاشیق صفایی میشتابیم / و تیر باران می کنیم «کایا» زارها را/ با اسب ترکمنی مختومقلی / و با سواری که از اورمو می گذرد / و با سواران زمانه بالِ ناظم حکمت / و در رکاب بابا آتیلا بر پشت قیرآت / قوپوز حضرت علسگر بر دو شمان /

و دعای حضرت قورقود بر بالای سرمان / می آئیم ازاورمیه و سولدوز به کرکوک / از قبرس به چچن / و از سین کیانک به زیارت حضرت چنگیز خان / عقابیم که توله سگی آپو نام چو موش در چنگمان / گرگ و شاهین رادمرد طُغرل ایم / خشمگین پلنگیم. / فسرده ایم کنون اگر / خاکستر بر رویمان افشانده اند / کوروش گرایانی که از خواهر خود نیز نمی گذرند / و محافظان فاحشه خانه ها، زندیه های توشمال. / سینه هایت را / آماج گلوله مکن / آراز را خون منوشان/ اگر خواست بنوشد آراز، شیر خونالودش بده / خون به خون نشوید اگر، بگذار از گرسنگی بمیرد / پدر نیستش چون، به نام وطن بزرگ شود / "ما مجنون وطن، عاشق ایل، لشکر صلحیم / گر بمیریم با یاد وطن، زنده نه زنده ترینیم."/ یعنی انسانی از این دست ایم / دیوانه ایم، عاشقان غریبیم / گاندی را قَرَنفل نثار می کنیم / چه گوارا را سلام نظامی می دهیم / کمون را هم دوست داریم مارکس را هم/ البته کمونیست نیستیم / نفرتمان می گیرد... / و شرم داریم از جنایت هایش. / ابولفضل را دوست داریم دو چندان / پیام آوری اش را هم / یک عشق دوسویه / بنیادگرایانی تاریک اندیش نیستیم بی شک / دموکراتیم، سوسیال دموکرات. / لیک در ویتنام نوزادان را لَت و پار نمی کنیم / همپای سارتریم در حملات خیابانی / با فوکوهاما می اندیشیم / با کافکا تنهاییم، با جویس آشفته / رئالیسم جادوئی مارکز و ساعدی را /ما می زیئیم / ما می آفرینیم پوچی کامو را / ما نیهیلیستیم، / ما سوسیالیستیم، / ما ناسیونالیستیم، / ما اشتیاق / نفرت پُراشتیاق / و او دلی جذامی / ما دوست داشته می شویم نیز / یعنی در ازدواج با کلاشینکوف / و در معاشقه با کالیبر / پسرمان تانگ خواهد بود / دخترمان کروز. /
به نام دین استانبول را فتح کردیم / وارد قبرس شدیم / فاتحانه / زبانمان در مسجد بابری سخن آغاز کرد / و به دنبال عشوه گری زیباروی به اروپا تاختیم / تاختیم با اسب / با آتیلا / ... و بدین ترتیب، حضرت چنگیز را زاد مادرم / زنده باد مادرم، زنده باد دستان او / چشمت روشن رادمرد طغرل / چشمت روشن دختر آ ... ی تومروس / بر دستانت بوسه می زنم / باشد دندان سگی که خفه اش کردی بر تنت فرو نرود / روز به خیر پاشاها / روز به خیر بیگ ها/ آپو نام آن توله سگِ قاتل، / به چنگ گرگ و شاهین است / آسوده بخوابند مادران باردار / آسوده چرت بزنند کودکان کم سال / خواهران تَه تغاری / آسوده بخوابید لطفاً؛ / گرگ ها بیدارند ...