Skip to main content

آقای محسن کردی.مشکل امسال شما

آقای محسن کردی.مشکل امسال شما
Anonymous

آقای محسن کردی.مشکل امسال شما این است که بگذاریم دیکتاتور فعلی جنایت کند. و خود بخودی وضع عوض می شود. آقاجان شاه بعد از کودتای ننگین 28 مرداد 32 وقتی پشتش به امریکا گرم بود. خدا را بنده نبود. و در مورد کشتار زندانیان در اوین هم راحت می گفت من قصم خوردم که از این حکومت پاسداری کنم.....اما همین شخص وقتی با قیام مردم در سال 57 روبرو شد. بزدلانه امد و گفت که صدای انقلاب مردم ایران را شنیده است....مشکل امثال شما این است که فکر می کنید که می شد جلوی قیام 57 را گرفت....به نظر من قیام 57 یک نقطه عطف تاریخی برای پایان عمر دیکتاتوری سلطنت بود اعم از پهلوی و یا قاجار....اما آمدن خمینی موض.عی بود که مربوط به تئوری کمربند سبز به دور خاورمیانه بود که سازمان سیا برای جلو گیری از گسترش کمونیسم روسیه از سالها پیش برای خاور میانه برنامه ریزی کرده بود.و شاه هم در عمر پایانی خودش مجبور به همکاری با ارباب بود.

و شاه هم بعد از قیام 15 خرداد 42 , به جای اعدام خمینی اورا تبعید کردو در عراق در آب نمک خواباند برای همین روز مبادا که اربابش بهش دیکته کرده بود.مشکل مردم ایران هم مثل مشکل اکثریت مردم جهان است که شاهان با شیوخ و آخوند دست در دست هم به غارت و چپاول مردم پرداخته اند.چه در اروپا و چه در خاور میانه.بعد از سقوط شاهان معمولا اگر توطعه ای در کار نباشد که هست. که آنهم دست پس مانده های سلطنتی است. شیخ سر کار میاید. و بعد از سقوط شیخ هم . نوبت حکومت مردم است. که دیگر نه سایه شاه را می خواهند و نه سایه شیخ را.آقای کردی سلطنت را مردم ایران به گور تاریخی اش سپردند. و حالا هم نوبت شیخ و زباله های باقی مانده ساواک است, که در ساواک آخوندی می باشند.که به یاری مردم قهرمان ایران یکجا همه را به گور تاریخی شان خواهیم سپرد. و هزینه آزادی سنگین است.بله .ولی شیرینی آنهم به تلخی اش می ارزد.من خود سه شهید در حکومت شاه و شیخ تقدیم میهنم کرده ام. و 7 سال عمرو جوانی ام را در شکنجه گاه های شیخ سپری کرده ام.اما روسفید و مفتخرم که بزدلانه نان را به نرخ روز نخورده ام.و به مردمم پشت نکرده ام.و با پول های وزارت اطلاعات قلم نزده ام.و قلمم را نفروخته ام.نه به شاه و نه به شیخ........در ضمن در لیبی و دیگر کشور های عربی صد های اصلی از بین رفته اند. مردم حالا راه خود را بهتر خواهند یافت. لا اقل شروع کرده اند.این راه تکاملی برای رسیدن به دمکراسی است.آنها هم بعد از دیکتاتوری شاه در ایران ما که دچار شیخ شدیم. دچار افکار ارتجائی شده اند...در اروپای متمدن امروزی هم چنین بوده است.اگر به دوران بعد از انقلاب کبیر فرانسه بنگریم.سالها طول کشید تا سباط پیدا کردند و به وضع امروزی نزدیک شدند.دمکراسی یک شبه بدست نمیاید. این یک راه تکاملی است که از درون خود مردم و شعور آنها پایه می گیرد.وسد اصلی این راه هم شاهان و همکاران حیله گر آنها آخوند ها هستند...چه آخوند های مسیحی و چه مسلمان.