Skip to main content

برخورد صوری و اسکولاستکی نسبت

برخورد صوری و اسکولاستکی نسبت
Anonymous

برخورد صوری و اسکولاستکی نسبت به مسائل جامعه . دوستی تعريف ميکرد که وقتی در سال ١٣٦٦ به سوئد پناهنده شديم ما را برای ياد گيری زبان سوئدی به کلاس زبان فرستادند خانم معلمی داشتيم بسيار مهربان و جهان ديده ايشان قبلا کارمند صليب سرخ بوده و در ويتنام و امثالهم به جنگ زده گان کمک کرده بود خلاصه اينکه ادعای آگاهی از شرايط وخيم جهان داشت تا اينکه روزی رسيد و من در رابطه با اعدام دختران کم سن وسال و شکنجه های وخيم در ايران صحبت کردم . معلمان خيلی متاثر شد و گفت راستی خمينی با همسرش به سينما نمی رود ؟

من دقيقا فهميدم که منظور خانم معلمان چيست چرا که در آن موقع نخست وزير سوئد موقع برگشتن از سينما به همراه همسرش ترور شده بود و اين خانم معلم ما فکر ميکرد که ايران هم مثل سوئد است و خمينی دست بتول را گرفته و تشريف ببرد سينما و موقع برگشتن آنهم بدون محافظ ، بعد يکی بيايد و خمينی را ترور بکند و مردم از دستش راحت شود ، يعنی يک مقايسه ذهنی و نتيجه فوری ، بدون آگاهی و درک از شرايط . مثل همين داريوش برادری . کاش ميتوانستم من ترک جای خود را با آقای برادری بمدت يکسال عوض کنم آنوقت ايشان ميفهميدند که ترک بودن و يا عرب بودن در جامعه ايرانی چه معنی دارد برای مثال همين سرنوشت زلزله زده گان قره داغ که گناه ترک بودن در يخ و سرما ميپرازند . و يا تحقير ٩٠ ساله در مطبوعات بلاخص راديو و تلويزيون و امثالهم
يوسف آذربايجان