Skip to main content

- این نمونه گیری کوچکتان

- این نمونه گیری کوچکتان
Anonymous

- این نمونه گیری کوچکتان درباره نام ایران مربوط به حوزه ادبیات می باشد. از آنجا که منابع ادبی به خصوص شعر که با عواطف و احساسات و خیالات انسان عجین می باشد ، در تاریخ مورد استناد نمی باشد.

1- این نمونه گیری کوچکتان درباره نام ایران مربوط به حوزه ادبیات می باشد. از آنجا که منابع ادبی به خصوص شعر که با عواطف و احساسات و خیالات انسان عجین می باشد ، در تاریخ مورد استناد نمی باشد. مورد شاهنامه هم اصلا سندیت نداردک به دو علت اولا که شعر است و نثر و شامل سه قسمت اسطوره ای ، حماسی و تاریخی است. به اسطوره و حماسه کار ندارم. اما در باره بخش تاریخی آن باید بگویم که در تالیف شاهنامه از بی دقت ترین و غیر مستند ترین خدای نامه های دوره ساسانی استفاده شده است. بعد بخش تاریخی شاهنامه مختص دوره ساسانی است. ما در متن گفتیم که در دوره ساسانی نام ایرانشهر استفاده می شده ، اما نه به معنای ایران . بلکه ناحیه ای در سیستان.
2- «مملکت ایران مملکت پارسیان است که به نام ایران بن آشوربن سام بن نوح علیه السلام شناخته می شود». ریشه این تقسیم بندی جهان و ملتها بین پسران نوح(معروفتر از همه سام ، حام یافث) به کتاب مقدس تورات بر می گردد. و بیشتر اهل تاریخ آن را بعنوان افسانه قبول دارند تا تاریخ. چرا که این نوع قوم مرکزی در بین تمامی ملتها وجود ددارد. طوری که در شاهنامه و کتاب اوغوزنامه در اولی ایرج پدر ایرانیان و در دومی اوغوزخان نیای ترکان و هر دو برگزیده معرفی شده و تاریخ بقیه ملتها به نسبت اهمیت در چشم این ملتها نوشته شده است.
3- اتعریف از کیست و در کجا نوشته شده و متعلق به کدام دوران است. منابعش از کیست ؟! قلزوم (دریای سرخ) کجا ممالک محروسه کجا . در دوران هلاکو بین قلزوم و مملکت مغولان ممالک مملوکان مصر و سلاجقه روم قرار داشته است. پس لابد اینها هم جز ایران مورد نظر شما ب.وده اند. هیاطله در منطقه بسیار دور تر از مازندران و گیلان قرار داشت. یعنی در نزدیک ماورالنهر و تورکستان. آن هم در دوه باستان به این نام خوانده می شد. یکی از رقبای ساسانیان در شرق بودند.
4- طول کجا ؟! باید عین گفته مسالک الابصار آورده شود : " مولف مسالک الابصار می گوید:"طول این سرزمین از رود جیحون است که انتهای خراسان را در برگرفته تا رود فرات که آن را از دیار شام جدا می سازد.
5- اگر مقاله را به دقت خوانده باشید ، بنده منکر کاربرد لفظ ایران در گذشته نشده ام. بلکه آن را با قید« نادر» آورده ام. روایت شما هم جز روایات نادر و آن هم مختص دوره مغول می باشد. اما اصل کتاب در قرن 9 ه.ق نوشته شده است.
6- تقسیم بندی کتاب قلقشندی یکی از سه نوع تقسیم بندی جغرافیایی مسلمانان بوده که مبنایش بر تقسیمات سیاسی دوره ساسانی استوار است. چنانکه اشاره کردم ، هیاطله مربوط به دوران ساسانی است. اگر پیش هر معلم یا دانشجوی تاریخ بگویید که هیاطله به دوران بعد از اسلام مربوط است به این حرف شما می خندد. اما اگر نظری به این سه تقسیم بندی بندازیم : تقسیم یندی جغرافیای جهان اسلام بر مبنای اقالیم سبعه(اقلیم های هفت گانه برگرفته از جغرافیای بطلمیوس) به همین جهت به این تقسیم بندی شیوه یونانی هم گفته می شود. تقسیم بندی دیگر پایه و اساس اش بر تقسیم بندی جغرافیایی جهان اسلام بر مرکزیت بغداد و عراق استوار است. حال اگر کمی واقع بین تر باشیم شیوه بطلمیوسی چیزی مربوط به نجوم بوده و با عرض و طول جغرافیایی سروکار داردو به هیچ وجه ناظر بر تحولات جغرافیای تاریخی هر عصر نمی باشد. شیوه برگرفته از تقسیمات اداری و سیاسی ساسانی هم همینطور. چون دیگر به تاریخ پیوسته و وجود تاریخی نداشته. اما آنچه با تحولات هر دوره همخوانی دارد شیوه اسلامی است که در آن جغرافیای هر ناحیه و مناسبات آن با حکومت اسلامی معیار قرار می گیرد. ددر این شیوه هم به کل منطقه البته در بعضی مواقع سرزمینهای شرقی جهان اسلام گفته می شد. اما آنچه کاربرد بیشتری داشت استقلال و تفکیک مملکتها بود. نظام ممالک محروسه هم مربوط به دوران صفویه به بعد می باشد.
7- اینکه سرزمین پارسیان را معادل سرزمین ایران قرار دادید. اولا با یک روایت منابع جغرافیایی و چند بیت شعر که تکلیفش معلوم هست و هیچ جنبه تاریخی ندارد ، ایرانتان به اثبات نرسید ، ثانیا کجای این روایت از پارس بودن این سرزمینها سخن گفته شد ؟! که شما نتیجه گرفتید پارس=ایران.
8- ضمنا من ده منبع مختلف از ده دوره مختلف خواسته بودم. شما دو مبع از دوره مغول آوردید.
9- کسروی هم دو سه تا از این منابع را کنار هم می گذاشت و می گفت زبان آذربایجان نه ترکی بلکه آذری(فارسی است). عنایت الله رضا هم چند تا از این منابع را کنار هم می گذاشت و می گفت آن سوی ارس به هیچ وجه آذربایجان نامیده نشده ، بلکه اران بوده و خود ولایتی مستقل. برای روشن شدن مساله باید تمامی منابع تاریخی و جغرافیایی را کنار هم گذاشت و دید رای اکثریت بر کدام منوال است ؟ والا با چند روایت نمی توان به اثبات با رد چیزی پرداخت. عزیز من اینجا مشت نمونه خروار نیست ؟ باید کل جامعه آماری(کل روایات متون تاریخی و جغرافیایی) یک به یک مورد نقد و بررسی قرار گیرد نه اینکه از این جامعه یک نومنه تصادفی برداشته بشود(مسالک الابصار و قلقشندی). این تاریخ است جغرافیای تاریخی است نه جامعه شناسی و علوم اجتماعی ؟! حواستان باشد.
از اینکه تلاش کردید بحث سالمی را به وجو بیاورید. ممنون. نه مثل دوست دیگرمان آیدین که بی خود و بی جهت به همه چیز و همه کس می تاخت و احترام هم سرش نمی شه.