Skip to main content

آقای ایرج

آقای ایرج
Anonymous

آقای ایرج
1- مساله تایپ کردن یا استفاده از منابع محدود نیست. مساله این است که تمامی منابع در مورد یک مساله باید نقد و بررسی ، پالایش شود.

آقای ایرج
1- مساله تایپ کردن یا استفاده از منابع محدود نیست. مساله این است که تمامی منابع در مورد یک مساله باید نقد و بررسی ، پالایش شود. بعد نتیجه گیری بشود که در فلان قرن یا فلان دوره بر اساس این منابع اینجا فلان نام داشته است.
2- شما می توانید به آدم های سرشناس در زمینه تاریخ مراجعه بکنید ، بدون اینکه موضوع را با ایشان مطرح کنید ، بپرسید که شعر در تاریخ نویسی و تاریخ نگاری تا چه حد سندیت دارد. برادر من شعر و اسطوره و حماسه باهم فرق دارند اما از آنجا که محدود به یک زمان مشخص ، مکان مشخصی نیستند ، نمی توانند با روایات یک م.ورخ یا اثر جغرافیدان رقابت بکنند. و الا از شعر مسائل زیادی دانسته می شود. شما با مراجعه به اشعار حافظ می توانید به اوضاع سیاسی زمانه وی پی ببری. یعنی حوادث در ادبیات هم انعکاس می یابند. موقعی که جغرافیدان با تمام تخصص و دقتش گاها اشتباه می کند(مورد هیاطله و قلزوم را در کامنت قبلی به یاد بیاورید) چه امیدی به شعر هست ؟! تاریخ را از روی کتاب :منابع تاریخی ، جغرافیایی ، سکه ، آثار باستان شناسی ، سند ، تذکره ، زندگینامه ، متون نثر ، سفرنامه و... می نویسند نه از روی یک بیت شعر. البته تک تک این منابع هم شرایط و کاربرد خاص خویش را دارد.شما تا حدی درست فکر می کنید ولی در دسته بندی منابع این مسائل را رعایت نمی کنید. فکر کنم یک ذره روش تحقیق در تاریخ بخوانید بهتر از این همه شاهنامه خوانی و... باشد
3- هیچ کس با یک بیت شعر نظامی را تورک ندانسته ، اگر هم دانسته ، نظر وی ناقص است ، چون باید مدارک به حد کافی باشد. این فکر شما کوته بینی است. موقعی که دیوان تورکی نظامی گنجوی از کتابخانه خدیویه مصر پیدا شده ، شما پناه به یک بیت شعر می برید ؟! موقعی که نظامی از شروانشاه شکایت می کند که چرا به وی دستور نوشتن خمسه را به فارسی نه به تورکی صادر کرده ، دیگر چه نیازی به یک بیت شعر ، موقعی که ضرب المثلها و کنایه ها و.. تورکی از لا به لای اشعار قطران و نظامی و خاقانی سر در می اورد ، لزومی به اتکا به یک بیت شعر وجود ندارد. و موارد دیگر ی که من فاکتور می گیرم.
4- اولا قرار شد بحث علمی باشد. اگر عنوان یا لیب را می نویسید برای همه بنویسید ، اگر هم نمی نویسید برای هیچ کدام. اصلش هم همین است. یعنی چه دکتر عنایت ا... رضا. جناب زهتابی ؟؟؟ اگر توجه داشته باشید در جلد و متن هیچ یک از کتابهای اولی ، دکتر نیامده است.ما نگفتیم رضا از معدود منابع استفاده کرده حتی از بیشترین منابع استفاده کرده است. یعنی در منابع گزینش کرده و آنهایی را که مخالف طرح کلی کتاب بوده خط زده است. در حالیکه تمامی روایتها را باید کنار هم می چیدف بعد از نقد و بررسی همه ، یک نتیجه کلی و یا اینکه یک نتیجه در چند دسته نظر و دیدگاه بیرون می کشید. مگر آنهایی که مخالف این دیدگاه هستند چنین نمی کند. هر کسی منابع منطبق با عقیده و ایدئولوژی خودش را می آورد فرق نمی کند طرفدار جدایی اران باشد یا اینکه اران را جز آذربایجان بداند.
5- اما اگر به مورد کتاب دکتر زهتابی یا ایران تورک لری نین اسکی تاریخی + تاریخ دیرین ترکان ایران برگردیم ، ایشان در اصل بیشتر زبانشناس هستند تا مورخ ، یعنی مدرک ایشان حوزه تخصصی ایشان بیشتر در زمینه زبان هست تا تاریخ. در کتاب هم بیشتر با دیدگاه زبانشناختی به مساله نگریسته است. یعنی تاریخ ترکان ایران را از زمان سومریان ، ایلامیها ، قوتتی ها ، هوری ها و... به بعد که التصاقی زبان بوده اند ، شروع کرده است. ایشان هم در داخل متن ارجاع داده اند و هم در آخر کتابنامه را آورده اند. شما اگر به متن اصلی مراجعه بفرمایید عین عرایض بنده را با چشم خود می بینید.
6- نمونه کسروی ، کاظم زاده ایرانشهر ، تقی ارانی ، تقی زاده و... نومنه ای است که احتمالا درک اش برای جامعه فارس زبان مشکل باشد. در اینجا با گونه ای از پدیده آسیمیلاسیون و از خود بیگانگی این افراد مواجه هستیم که به مانقورتیسم معروف است. نمونه کتاب کسوی مربوط به این مساله است.
7- بنده تک تک این نمونه هایی که کسروی و دیگران اشاره کرده اند را به دقت مطالعه کرده ام ، اولا بعضی از اینها به قول علامه دهخدا و دکتر صدیق نمونه هایی از اشعار گیلکی=فهلویات(به اصطلاح دوبیتی هایی که به گویشهایی همچون لری و گیلکی سروده شده است) و آنهایی که کسروی متعلق به شیخ صفی می داند ، درست است بعضا سروده شیخ صفی اما به زبان گیلکی است که احتمالا شیخ که داماد شیخ زاهد بوده در گیلان در آن موقع اینها را سروده است. بعد اینکه هیچ یک از این ابیات عنوان آذری و یا تاتی ندارد ، بلکه اکثرا تالشی یا گیلکی هستند. ثالثا اگر به تاتی هم پیدا بشود و حتی به آن آذری اطلاق بشود که تا به حال پیدا نشده و اطلاق هم نشده است ، دلیلی بر غیر تورک بودن آذربایجان نمی باشد.رابعا شما را ارجاع می دهم به کتاب دده قورقود که تاریخ 444 هوق بر آن حک شده است. اگی تا به حال نمی دانستید بدانید و اگر هم می دانستید لطفا اطلاعاتتان را در مورد این کتاب خصوصیات آن ، جغرافیای آن ، مکان تالیف آن ، تاریخ تالیف و خلق آن و... بالا ببرید و با مجموع نومنهایی مه ذیل زبان آذری در دایره المهارف بزرگ اسلامی آمده است ، مقایسه بفرمایید ، اگر به نتیجه ای رسیدید ، ما را هم بی خبر نگذارید. فقط از این به بعد خواستید کامنتی بنویسید لطفا موارد بالا را فراموش نکیند. یاد آوری تک تک اینها برای بنده هزینه بر بوده و جز سر درد چیز دیگری به بنده نمی رسد.