Skip to main content

در متن سخنی از مردم عادی

در متن سخنی از مردم عادی
آ. ائلیار

در متن سخنی از مردم عادی فارسی زبان به میان نیامده است. اینان نیز ستمدیدگان دیکتاتوری هستند. و ادبیات مترقی شان سرکوب میشود. و متحد دیگر ستمدیدگان. اینجا روشنفکران و حکومت مطرح شده اند.روشنفکران چون صاحب آگاهی هستند عادی نیستند. از اینرو نیز "مسئولیت" دارند. سخن از قلمزنانی در میان است که « ستم ملی» به مفهوم توضیح داده شده در نوشته را انکار میکنند. نه تنها انکار ، بل بدتر از آن به دنبال استمرار آنند. مسئله تنها ستم فرهنگی نیست بل مشکل ستم اقصادی و سیاسی نیز وجود دارد. کی در ایران قدرت سیاسی تقسیم شده- منافع اقتصادی کی به صورت عادلانه به مردمان گوناگون اختصاص یافته است؟ کی برابری در عرصه های گوناگون وجود داشته؟

اگر همه چیز بهشت برین بود یا هست پس این همه حق طلبی برای چیست؟ گیرم که همه جا گلستان بود- حالا نیست- و مردمان مختلف چیزهایی را که ندارند میخواهند. مسئولیت شما در این رابطه چیست ؟ در کنار مردمان هستید یا علیه حقوق آنان؟ اگر با مردمانید چرا این جنایتها را محکوم نمیکنید؟ چرا همبستگی نشان نمیدهید؟ گناه دکتر براهنی چیست که راه صمد و ساعدی را ادامه میدهد؟ مسئله اساسی برای مردمان گوناگون ایران کسب حقوق است. کسب برابری در همه عرصه ها. میخواهند امور خود را خودشان اداره کنند. با سیستمهایی مثل فدرالیسم و مانند آنها. میخواهند حق انتخاب با هم زیستن یا نزیستن داشته باشند. چرا این حق «انتخاب» را از میلیونها انسان سلب میکنید؟ کی میخواهید با دنیای دموکراتیک خودتان را آشتی دهید؟ آیا میتوانید در خانه خود «حق انتخاب» را از فرزندتان بگیرید؟ که میخواهید آنرا از میلیونها انسان سلب کنید؟ از صمیم قلب میگویم خودتان را با دنیای مدرن آشتی دهید. همه چیز راه حل انسانی دارد. ما ها میتوانیم همدیگر را درک کنیم و برای مشکلات راه حلهای مناسب بیابیم. اگر منافع تنها آسایش و راحتی و بهزیستی انسان باشد.