Skip to main content

جامعه عقب مانده در عرصه

جامعه عقب مانده در عرصه
آ. ائلیار

جامعه عقب مانده در عرصه اقتصادی،سیاسی، فرهنگی، آدمهای عقب مانده در زمینه « اندیشه و نظر و رفتار ،و برخورد در مسایل» به بار میاورد. واقعیت اینست که « اندیشه ی ما» در مقایسه با « تفکرات پیشرفته و مدرن جهانی» عقب مانده است.یعنی آدمهای عقب مانده ای هستیم. اینست که از میان مردمان ما- و نه از آسمان- حکومتهای مستبد و دیکتاتور و فاشیست بیرون میایند.خمینی از آسمان نیامد از میان همین مردم برخاست و اکثریت آدمها را به دنبال خود کشید.چون خودمان مستبدیم.عقب ماندگی خمینی آینه ی واپس ماندگی خودماست.راههای مسایل ما هم به همان میزان پسرفته است.به جای راه حلهای مدرن و پیشرفته به ناسیونالیسم- ناسیونالیسم آریایی و ترکی و کردی و عربی و شاهپرستی و مذهب سیاسی و غیره -روی میاوریم. اینها همه سرو ته یک کرباسند. فقط نامشان متفاوت است؛ و گرنه محتوا یکی ست.

به جای مبارزه برای « کسب حقوق نقض شده» به دنبال « توتم» و « گور کوروش» و غیره میگردیم.
به جای تکیه به خود به خارجی امید می بندیم که برایمان « آزادی و دموکراسی و رفع تبعیض ، و زندگی بهتر و پیشرفت» به ارمغان آورد. با توجه به اینکه نمونه های غم انگیز و آزمایش شده ی این طرز فکر در عمل - برگستره جهانی- کم نیستند.
به جای حل مسایل به شیوه دموکراتیک طروق استبدادی بر میگزینیم. جامعه واپس مانده روشنفکر و شاعر و هنرمند عقب مانده بیرون میدهد. عقب ماندگی برای ما توهین نیست «خصلتی» ست که جامعه ی واپس مانده درما پدید آورده است. حقیقت تلخی ست.در میان این لجنزار افراد انگشت شمار روشنگر صدایشان به جایی نمیرسد. و در لابلای نعره های مستبدانه و بیراهگی ها گم میشود. انتخاب سطحی نگری به جای ژرف اندیشی- راه حل « عهد بوقی» به جای مدرن و امروزی عقب ماندگی ست. اتحادیه اروپا نه بر اساس « نژاد و ملت و زبان» شکل گرفته بل بر اساس منافع متقابل در عرصه های گوناگون اقتصادی،سیاسی، فرهنگی، صلح و دوستی، و امنیت و حقوق بشر و غیره پدید آمده است. با این «عقب ماندگی» نه زندگی پیشرفته بل « فاشیسم و دریای خون» در انتظار ماست. اگر از گُ...سگ شکلات در بیاید، از جامعه ما « پیشرفتگی» درنمیاید. ایت پوخو... کانفت چیخسا بو توپلومدان "آردیجیل لیق» چیخماز. به بار آورد هر درخت بار خود. آغاج اؤز بارین وره ر. شاید این پرسش پیش بیاید « پس، چه میتوان کرد؟» - شناخت خود، باز نگری در خود، آموزش در اندیشه و عمل از سطح جهان. آزاد اندیشی ، استقلال فکری، نفی تعصب و پیش داوری. بکارگیری «روش منطق علمی-انتقادی» در برخود با قضایا. شاید دیده بر روشنایی بگشاییم. نقش ترقیخواهان در دگرگونی جامعه و پیشرفت انکار ناپذیر است.
شاید امیدی حاصل شد. شاید. با یک «شاید» بزرگ- به عظمت نا آگاهی و عقب ماندگی ما.