Skip to main content

« آیا شهریار و پروین اعتصامی

« آیا شهریار و پروین اعتصامی
آ. ائلیار

« آیا شهریار و پروین اعتصامی وطالب اف و آخوندزاده و بسیاری دیگر فارسی را با زور آموخته بودند که در جرگه بزرگترین فارسی سرایان و فارسی گویان درآمدند؟ » ایرانخواه گرامی، جواب شما در متن موجود است. زنده یاد دکتر غلامحسین ساعدی داستان نویس بزرگ گفته که « زبانش قدغن بوده» . دکتر براهنی هم گفته قدغن بوده. منهم شهادت میدهم که قدغن بوده و هست. زبان آزاد کتابت، فارسی بود و هست. اینست که آثار زبان ترکی آذربایجان در ایران بسیار اندک است. همه نویسندگان آذربایجانی به همین علت از روی ناچاری آثار خود را به فارسی نوشته اند و به سبب این ممنوعیت نیز کمتر کسی به زبان کتابت مادری خود تسلط داشت. لذا اجباراً روی به فارسی نویسی آورده بودند و حتی حالا هم میاورند. اما شما متأسفانه این را حاشا میکنید. در برخورد به مسایل- روش علمی اینست که بدون پیشداوری و بیطرفانه به قضایا می پردازند.

در غیر این صورت هیچ مسئله ای حل نمیشود. حالا گذشته هرچه بوده از مثبت و منفی، گذشته است. اکنون آذربایجانی میخواهد از کودکستان تا دانشگاه به زبان مادری خود تحصیل کند.- در سرزمین خود کارهای کتبی و شفاهی اداری را به زبان خود انجام بدهد. این تصمیم را هم به صورت دموکراتیک درپای صندوقهای رأی بگیرد. حالا این کار چه ایرادی دارد؟ چرا شماها با این مسئله مخالف هستید. آیا عمل ما مخالف حقوق بشر است یا عمل شما؟ شما هم فارسی را پیشنهاد کنید ببینید آیا رأی میاورید یا نه. همه مسایل راه حل دموکراتیک دارند. من با کسی سر دعوا ندارم و اینرا درست هم نمیدانیم. تئوری ام « مسالمت و دموکراتیسم» است. اگر کسی راحلهای دموکراتیک را نپذیرد میشود دیکتاتور. حل مسئله با دیکتاران هم راه حل خود را دارد. که چیز دیگری ست. صحبت از « نفرت به زبان فارسی» به میان آمده است. من خودم « شخصاً» به هیچ چیز و هیچ کس نفرت ندارم و تا کنون هم نتوانسته ام چنین حسی را ابراز کنم. مقوله دشمن هم برایم وجود ندارد. برای من مقولات « درست و نادرست» وجود دارند و مطرح هستند. نیازی به مقولات « نفرت و دشمن» نداشته و ندارم. جای چنین لغاتی در فرهنگ شخصی ام خالی ست. با درست و نادرست بودن این اندیشه هم کاری ندارم. اما آنچه در مورد نفرت مطرح است چیزی ست که به علت تحمیل زبان فارسی و قدغن بودن زبان مادری ایجاد شده و در محیط وجود دارد. چیزی ست عینی که دیده میشود. «من از آنچه در محیط موجود است سخن گفته ام. » نه از خودم. حالا شما از واقعیات محیط دورید یا من؟ فارسی زبان شماست. زبان ما ترکی آذربایجان است. یا کوتاه شده اش «ترکی» ست. هویت ما را عمدتاً فرهنگ و آداب رسوم و تاریخ و اندیشه های این زبان میسازد. البته ما از فرهنگ دیگر مردمان - همینطور از فرهنگ فارسی و فرهنگ جهانی - تأثیر گرفته و متقابلاً هم تأثیر گذاشته ایم. اما عمدتاً هویت ما فرهنگ زبان ماست. تأثیر دیگر فرهنگها چیزی غیر عمده و فرعی ست. همانطور که برای شما چنین است.
خوشحالم که نوشته اید«از ته دل آرزو می کنم که هرچه زودتر امکان آموزش به زبان مادری برای همه اقوام ایرانی فراهم شود. » این اندیشه و آرزوی درستی ست. زبان نیاکان ماهم همین زبان ترکی بود که حالا ما داریم. علاقه به آموزش دیگر زبانها نیز مسئله ای اختیاری و شخصی ست و هرکس به میل خود میتواند عمل کند. بدیهی ست که با آموختن زبانهای مختلف روابط انسانها دوستانه تر میشود و چیز مثبتی ست. اما همه این چیز ها « اختیاری» ست. و به انتخاب آزادانه هر فرد بستگی دارد.