Skip to main content

در سال 1881 میلادی یعنی در

در سال 1881 میلادی یعنی در
Anonymous

در سال 1881 میلادی یعنی در حدود132 سال پیش شخصی به نام فردریک اشپیگل از کتیبه بیستون نقاشی کرده است. در این نقاشی تمام کتیبه ها به چشم می خورد و فضای کلی کتیبه تفاوتی با امروز ندارد برای دیدن این تصویر به لینک زیر مراجعه کنید:

http://titus.fkidg1.uni-frankfurt.de/didact/idg/iran/apers/behistun.htm

در سده های میانی یک جغرافیدان و جهانگرد عرب به نام ابن حوقل با دیدن نقش برجسته ی داریوش و اسیران فکر کرد که داریوش معلم است که در جلوی دانش آموزانش ایستاده است. او کمان داریوش را شلاقی تصور کرد که معلم برای تنبیه بچه ها از آن استفاده می کرد. در سال 1598 رابرت شرلی، دیپلمات انگلیسی به ایران سفر کرد تا با شاه عباس صفوی در مورد جنگ با عثمانی صحبت کند. یکی از همراهان شرلی ، فرد فرانسوی بود به نام آبل پینسن. او این نقش برجسته ها و کتیبه های آن را که بر بالای یک صخره قرار گرفته بود عروج عیسی توصیف کرد که نوشته هایی به زبان یونانی در اطراف آن نوشته شده است. مطمئنا پینسن ، نقش گئومات مُغ را که زیر پای داریوش بزرگ افتاده را ندیده بود. ولی او آخرین کسی نبود که اشتباه می کرد. در سال 1808 یک جهانگرد فرانسوی بنام ژاردن ، نگاره بیستون را صلیبی با 12 حواری انگاشت و در سال 1818 دانش پژوه انگلیسی روبرت کرپورتر نخستین طرح از بیستون را تهیه کرد. او نگاره بیستون را در پیوند با صحنه ای در تورات دانسته بود. به گمان او تصویر داریوش و شورشیان ، نمایشی بود از نمایندگان 10 قوم اسراییلی در حضور سلمانصر شاه آشور. ولی اولین کوشش جدی توسط یک انگلیسی بنام هنری راولینسون در سال 1835 انجام گرفت. او که به نظر می رسید کوهنورد ماهری باشد چندین مرتبه از صخره ی بیستون برای تهیه ی رونوشت هایی از متون تاریخی بالا رفت. این سیستم نوشتاری تا آن زمان ناشناخته بود. اما راولینسون واژه ی داریوش ((dârayavauš را از پیش ، بواسطه ی پژوهش دانشمندان می شناخت و او توانست حروف داریوش را در میان متون پارسی باستان کتیبه ی بیستون پیدا کند. همچنین دانش پژوه آلمانی، فردریش گروتفند، هم در زمینه ی رمز گشایی خط میخی پارسی باستان پیشرفت های خوبی کرده بود و زمانی که راولینسون یادداشتهایی از این دانشمند آلمانی را بدست آورد موفق شد رمز این خط کهن را بشکند.

درسال 1837 راولینسون باز به بیستون برگشت و به همراه یک پسر چابک کُرد رونبشت های جدیدی از نیمی از متن پارسی باستان تهیه کرد. او این کار را با به خطر انداختن جانش انجام می داد. چونکه کوهنوردی بر روی صخره ی بیستون کار بسیار سخت و دشواری بود. راولینسون بالاخره تمام راز و رمز این خط پارسی باستان را کشف کرد. او همچنین کتاب مقدس اوستا را خواند و بزودی توانست تمام متن پارسی باستان را بخواند و گرامر و دستور و واژگان زبان پارسی باستان را بشناسد. او در سال 1838 اولین نتایجش را به انجمن سلطنتی آسیایی لندن و انجمن آسیایی در پاریس فرستاد و هشت سال بعد او شروع به انتشار رمز گشایی و ترجمه خط پارسی باستان در بیستون ، در مجله ی انجمن سلطنتی آسیایی کرد.