Skip to main content

دوست عزیز، من برایتان نوشتم

دوست عزیز، من برایتان نوشتم
Anonymous

دوست عزیز، من برایتان نوشتم که علاقه ای باین بحث های شخصی ندارم و حیف است که بخش کامنت ها با این حرف ها پر بکنیم ووقت خوانندگان شما را هدر دهیم. اصل کامنت خودم را برایتان میفرستم و ممنون میشوم اگر انرا جایگزین متن پیشین بکنید. اطلاعاتی بودن تشکیلات مزبور نه تنها از مزمون نوشته هایشان پیداست بلکه ازینکه یک تشکیلات عریض و طویل زیر یک نام و با یک عکس عاریتی از اینترنت درد اخل ایران عمل میکند. برای آشنائی بیشتر با تشکیلات مهران بهارلی نوشته زیر را در سایت خودتان مطالعه بفرمائید:
http://www.iranglobal.info/node/15641

واقعا که دست دنیز ایشچی درد نکند. من فکر میکنم که دیگر زمان برخورد با این اندیشه های واهی و توخالی ولی زیانبار فرارسیده باشد. ولی نظرمن اینست که مار را باید از سر کوبید نه از دم. یونس شاملی دانش زیادی در مسائل سیاسی ندارد. اوهمچنان درشش و بش این مسئله مانده ست که آیا ایران دولتی فارسی است یا دولت جامعه فارس. زمانی هم که کم میآورد با "ننه من غریبم" بازی از پاسخگوئی به سئوالات طفره میرود و با کلماتی که بیشتر به آچار فرانسه شبیه است همه را متهم به "تخریبات" میکند. به کامنت هائی که در زیر نوشته اش مربوط به سازمان ها و احزاب سراسری هست دقت کنید. همه استدلالات شاملی بر فرضیه وجود استعمار (داخلی) در ایران استوارست. این نه یک نظریهTheory بلکه یک فرضیه Hypothesis است که علیرضا اصغرزاده با توسل به اندیشه های خرافه پسندانۀ پسامدرنیست ها ابداع کرده ست براین اساس که هرکسی میتواند تعبیر شخصی خود راازمفاهیم ارائه دهد بی آنکه در قید واقعیات تاریخی و اصول عام پذیرفته شده باشد. ولی این فرضیه موارد مصرف مختلفی در جنبش ملی آذربایجان دارد. سرافعی تشکیلات معلوم الحال مهران بهارلی ست که شاملی دستکم از نظر ذهنی بدان وابسته ست. این تشکیلات اطلاعاتی ، خوراک تبلیغاتی برای هرآن جریان یا تشکیلاتی تهیه میکند که خواهان رخوت و بی عملی سیاسی در جنبش ملی آدربایجان است، از اکثر فعالین جنبش ملی در داخل بگیرید تا مضحکه ای بنام تراختور که سپاه پاسداران براه انداخته است. قصد نهائی جدا کردن جنبش ملی و ملت آذربایجان بطور کلی از مبارزات سیاسی در ایران ست که میان رژیم و کلیت مردم ایران شامل همه ملت ها و اقوام جریان دارد. توجه کنید به آخرین نوشته شاملی که کوششی ست درجهت شقه کردن و نابودی جنبش های دمکراتیک سرتاسری همچون جنبش زنان و جنبش سندیکائی کارگران. در شرایطی که جنبش ملی آذربایجان قادر به ایجاد تشکیلاتی که حمایت توده ای یا دستکم بخشی ازمردم آذربایجان را داشته باشد نیست، خواست تشکیل سندیکاهای مستقل کارگران ترک یا تشکیلات زنان ترک در آذربایجان معنائی جز ترغیب و تشویق به عدم شرکت درین جنبش های سرتاسری ندارد. دعوائی هم که امروزه میان یونس شاملی و عارف کسگین از یک سو و علیرضا اصغرزاده و ماشالله رزمی در سوی دیگر جریان دارد دراصل بر سر نوع برخورد با جمهوریی اسلامی است وگرنه این آقایان تفاوتی در حرف و شعارهای پرطمتراق استقلال طلبانه ندارند. اختلاف بر سر کسب استقلال امروز آدربایجان از راه مبارزه با رژیم و یا تعویق آن به تشکیل توران بزرگ در فردائی دست نیافتنی بقصد بیرون آوردن جمهوری اسلامی از زیر ضرب ست. تو خود حدیث مفصل بخوان ازین مجمل!