Skip to main content

برزویه طبیب عزیز، اگر کمی کم

برزویه طبیب عزیز، اگر کمی کم
یونس شاملی

برزویه طبیب عزیز، اگر کمی کم هم در صحبتهایم از فکرهای مطرح شما دور شده ام ببخشید. در اینجا مقصودتان را واضحتر بیان کرده اید. مقصود نظر من در نوشته ها نه آن داماد ترک خانواده بلوچ را که در اصفهان زندگی میکند در بر میگیرد و نه عروس عربی که در داماد یک کرمانی است و در تبریز زندگی میکند. مقصود من ملیونها انسانی هستند که در هویت اتنیکی ترکی دارند و در آذربایجان زندگی میکنند و یا ملیوها کردی که در کردستان زندگی میکنند و... است. این خلقها بدون حقوق برابر دیگر نمیتوانند در چارچوب یک کشور زندگی کنند. بیداری ملی در میان این جمعیت ها، امکان زیستن در زیر سیطره یک دولت غیر را که امروز دولتی فارسی با بافتی مذهبی و التقاط طبقاتی است زندگی کنند.

در ضمن ضدیت با ترکیه، یک فنومن فرهنگ سیاسی ایران است. این را میتوان در آثار کمونیستهای دو آتشه تا حزب اللهی ها سینه چاک امام خامنه ایی و یا لیبرالهای

مرکزگر و تا دلتان بخواهد میان جمهوری خواهان با رنگها مختلف مشاهده کرد. مواضع دولت و حاکمیتهای ایران در قبال ترکیه هم روشن است. اینها میخواهند که سر به تن ترکیه نباشد. این فرهنگ یک فرهنگ نژادپرستانه است. آیا دولتهای اسکاندیناوی هم نسبت به همسایگانه خود چنین نظری دارد؟ اگر نمیدانید بدانی که ابدا چنین نیست. روابط این دولتها روابطی تا سطح برادرانه است. در صورتیکه دولتها در هر صورت بدنبال منافع ملی خود هستند. این هیستری ضد ترکیه از کجا مایه میگیرد؟ پاسخ به این پرسش در حوصلهء این کامئنت نمیگنجد