Skip to main content

بخت آور عزیز، شما به گزاره

بخت آور عزیز، شما به گزاره
آ. ائلیار

بخت آور عزیز، شما به گزاره های مقاله دقیق نمیشوید و با پیشداوری نتیجه ی اشتباهی میگیرید. همینطور در مورد اندیشه ام. موضوع را در بخش دوم نوشته توضیح خواهم داد. اما محض اطلاع شما بگویم « حق انتخاب آزادانه» ی هر کسی یا هر مردم و ملتی را- در مورد هر مسئله ای - در فضای دموکراتیک- حق طبیعی آنها میدانم. این مسئله ممکن است « رفراندوم و تعیین سرنوشت باشد، یا جدایی و استقلال و یا فدرالیسم». و یا یک شکل دیگر- ویا قرار دادهای مرزی. همه اینها و حقوق دیگر نظیر آنها نیز همینطور است. شعار ها باز تاب خواسته ها و حقوق هستند. یک شعار میتواند در شرایط A « درست» باشد و همین شعار میتواند در شرایط دیگر B نادرست باشد. یا انحرافی باشد یا نباشد. بستگی به عواملی دارد که در مقاله اشاره شده است. درستی یا نادرستی ( انحرافی بودن یا نبودن) ربطی به معتقدات ما ندارد.

منهم به رفراندم- تعیین سرنوشت و همه این مسایل معتقد هستم. اما « ضرورت دادن یک شعار» را باور من تعیین نمیکند. بل « خود ضرورت عینی» تعیین میکند. من دوست دارم شعار A را بدهم ولی ضرورت علی رغم میل من شعار B را لازم دارد. اینها مسایلی ست که عدم توجه به آنها و پیشداوری - اینکه فلانی فلان گرایش را دارد و یا با فلان چیز مخالف یا موافق است- و همینطور - تعصب خواننده- موجب میشود که اندیشه یکدیگر را واژگونه درک کنیم. در آزمایشهای علمی مثل فیزیک و شیمی و ریاضی- جوینده و آزمایشگر- تعصب- و پیشداوری- و تحمیل فرضیات به « آزمایش» را کنار میگذارد- تنها نتیجه خود آزمایشهای متعدد است که میگوید « چه چیزی درست است و چه چیزی غلط - آنهم نسبی- و نه مطلق». نه اینکه شخص به چه چیز باور و اعتقاد دارد. مشکل مقاله عدم درک علمی گزاره ها از سوی برخی خوانندگان است. وقتی مینویسم شعار رفراندم نادرست یا انحرافی ست. خواننده ، ساده نگرانه میگوید « نویسنده رفراندوم و تعیین سرنوشت و غیره را نمی پذیرد چون فلان گرایش یا بهمان گذشته را دارد». و از این حرفها که در کامنتها پر است. مشکل- عدم توجه علمی به گزاره هاست. مسایلی که در نوشته هایم مطرح میکنم تعیین کننده آنها « ضروت و امکان و شرایط» خارج از ذهن و باور هایم است. نمیتوانم میل و باورم را به « ضروت و امکان» در شرایط عینی تحمیل کنم. لازم است ببینم « امکان و ضرورت» چه میخواهد؟ در علوم یاد شده در هر آزمایش چیزهای مشخص خارج از باور ما لازم هستند. با « من دوست دارم فلان چیز را- یا من به فلان چیز باور دارم» عمل درستی نمیتواند صورت پذیرد. اگر فردی در خیابان، که تنها راه میرود، و یکهو عشقش بکشد شعار « سرنگون باد دیکتاتوری حاکم بر ایران» را سر دهد، غلط است- اما وقتی تظاهرات میلیونی در خیابان علیه حکومت حرکت میکند - همین شخص همین شعار را بدهد میتواند درست باشد. اصول این مسایل در خود مقاله هست ولی خوانندگان کمی به آن توجه کرده اند. بگذریم ، آنچه من در رابطه با نوشته هایم در بین دوستان دیده ام : بیشتر تعصب- پیشداوری- عدم توجه علمی به گزاره ها- تفسیر دلخواه و مانند اینها بوده است. نگاه با این عناصر نمیتواند در یافتن راه حل نسبی مسایل یاری کند . بیشتر آب را گل آلود میکند. توجه علمی سخت و دشوار است- و اصول خود را میطلبد- اما توجه غیر علمی ساده و بی زحمت است و فاقد اصول. از دست همه بر میاید.