Skip to main content

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: Anonymous

با اينكه من كلام آخرم را در ان مورد نوشتم و پرونده ان موضوع را بستم اما اين را من اول مي دانستم چرا كه اگر برگرديد به كامنت ها مي بينيد در موضوعات مختلف من چند سوال از نوروز داشتم و مدام تكرار مي كردم در مورد پ ك ك و ايشان طفره مي رفتن و دايم دنبال مكان و جاي بنده بودن كه داخل كشور هستم و يا خارج تا در مورد فايل صوتي كه آقاي ونداد عصباني شدند و يادشان نبود با پسورد خودشان مطلب مي نويسند كه اشاره به اين نوشته هاي خودشان اما با اسم نوروز كردن و آخرش هم گفتند كه در خارج كشور اما آسيا هستند و دقيقا در جمله اي كه من يك زن نيستم وو داخل كشور هم نيستم كه چرا جمهوري اسلامي مرا دستگير نمي كند .به هر حال چه با پسورد و چه بدون پسورد و نام هاي ديگر در ايران گلوبال ديگر آزادي بيان تا بي نهايت است و منتظر فحاشي هاي سخيف باشيد و به نظر من ديگر كنترل اين موضوع غيز قابل كنترل خواهد شد

نوشته شده توسط: Anonymous

فلسفه ارائه چونین مدرکی بیشتر براین مبنا بوده که بشکل غیر مستقیم نشان داده شود که موجوداتی(مداحان) که مردم از آنها کورکورانه حرف شنوی دارند، و حکومتی که در پس این موجودات قرار دارند چه ماهیت متناقض با ظاهر ارائه شده -توسط خودشان- را درنهان دارند.
مردمی که تصور میکنند این مداحان در جنگهای صدر اسلام حضور داشته اند و یا با امام حسین و حضرت علی سر یک سفره شام خورده اند، روزی(نه به این زودی) باید دریابند که ریشه این جهالت تا کجاست!
جناب نویسنده آقای ا.ائلیار از دیدی ویژه به این مسائل پرداخته اند که ایراد بینشی فراوان دارد و دوستان در کامنت های بالا بآنها پرداخته اند.نویسنده در زمره افرادی هستند که آلمانیها (چون گویا خود ایشان آلمانی را میفهمد!) بآنها "فاخ ایدیوت" میگویند.
fach Idiot

نوشته شده توسط: Anonymous

وخامت اوضاع اقتصادی و نارضایتی وخشم عمومی و عدم انسجام وگسستگی بیسابقه ارکان حاکمیت، فرصت بیسابقه وگرانیست که نبایدبانشستن بانتظار حرکتی ازاپوزیسیون پر گوی وبیعمل،ازدست برود. این موقعیت خاص، تا زمان انتخابات اتی امتداد دارد واگرحاکمیت ازاین مرحله بگذرد،بلطف یأس عمومی مترتب براین فرصت سوزیها وحل وفصل مشکلات درونی و روابط خارجی خود، تاآینده ای نامعلوم و دورمستقربماند.درچنین هنگامه ایی،ایده "جسارت ملی"بدلیل ممکن ومنطقی بودن چنانچه طنین شایستهء خودرابیابدوبسطح بالای اخبار راه یابدضمن بهره گیری ازصیقل نظرات وایدهای تکمیلی دیگر، بطرزشوق انگیزی،ممکن وعملی می نماید.باید مواظب بودکه بی توجه ایی بایکوت گونهء خارج نشینان مدعی،آئین درگیری ودعواهای مرسوم ان محافل، شمارامشغول ومصرف نکنند.لازم است برای نشر وبسط طرح واقدامات بعدی ،بیدرنگ موافقان ومعتقدان رادریکجا، متشکل وگردهم اورید.

نوشته شده توسط: محسن کردی

میگم این بیست هزار انسان هم از همون نمونه ای نیست که خمینی میگفت که انقلاب صدهزار شهید داده و بعد خودشون گفتند روی هم به سیصد چهارصد تا هم نرسیده بود؟ همچی میگی بیست هزارتا که انگار یک کشتارگاه مدرن بوده . حتا کشتارگاه های مدرن حیوانات هم نداریم که یک روزه بیست هزارتا سر ببرند. یک چیزی بگو که بگنجه. اگر دولت دست نشانده آذربایجان بیست هزار آدم داشت که سقوط نمیکرد. بعد هم شما بگویید مثلا بخواهند ده نفر ده نفر اعدام کنند این خودش چند ماه طول میکشه و پدرجان بالاخره یک خبرنگاری عکاسی چیزی باید بوده باشه که عکس از این بیست هزار اسیر داشته باشه. چرا دروغ میگین؟ حالا بگید مثلا چهل نفر را کشتند باز میگنجه. هفتاد هزار نفر به روسیه فرار کردن هم از همون نمونه دروغ مدل خمینی هست. بیخیال بابا..

نوشته شده توسط: Anonymous

پاسخ کامل و بسنده به پان ترکها در این مورد:
http://farda.us/%D8%A2%D9%85%D8%A7%D8%B1-%DA%A9%D8%B4%D8%AA%DA%AF%D8%A7…
آمار کشتگان فرقه دموکرات آذربایجان و جعلیات پان ترکیستها

آمار کشتگان فرقه دموکرات آذربایجان و جعلیات پان ترکیستها

| اسفند ۱۰م, ۱۳۹۰ Admin





اعضای فرقه دموکرات آذربایجان با تصویر استالین.

نسخه انگلیسی این مقاله از مهرآذر سورن در اینجا یا اینجا.

اخیرا مطلبی به قلم علی قره جه لو – یکی از پان ترکیستهای شناخته شده – در سایت تجزیه طلب شهروند منتشر شده که آمار دروغینی را درباره تعداد کشتگان فرقه دموکرات آذربایجان ارایه می دهد. در مورد سایت شهروند و عملکرد آن، پیشتر مقاله ای به قلم اسپهبد را در اینجا منتشر کردم.

پان ترکیستها تقریبا در تمام موضوعات از تاریخ، فرهنگ، مشاهیر و افتخارات ملی گرفته تا تعداد لغات و افعال ترکی و جمعیت ترکزبانان و بودجه استانی مناطق ترکزبان جعل می کنند و این نخستین مورد از جعلیاتشان نیست، قطعا آخرینش هم نخواهد بود. اما این گفته که هزاران نفر از اعضای فرقه دموکرات (که البته خاین و مستحق مرگ بودند) توسط دولت ایران به قتل رسیدند دروغی است که باید پیش از فراتر رفتن دامنه جعلیاتشان به آن پاسخ داده شود.

این حقیقت که اتحاد جماهیر شوروی فرقه دموکرات آذربایجان و کردستان را برای تجزیه ایران، مستقیما و به دست خود ایجاد کرد، بر کسی پوشیده نیست. (برای آگاهی بیشتر به این اسناد نگاه کنید)
زمانی که فرقه دموکرات آذربایجان به رهبری جعفر پیشه وری به قدرت رسید، نخست با پشتیبانی نیروهای شوروی، سربازان ایرانی را خلع سلاح و سپس دستگیر و قتل عام کردند. این موضوع پیش از زمانی بود که حتی یک گلوله از جانب نیروهای ایرانی به سمت اعضای فرقه شلیک شود.

برای نمونه یک فقره قتل عام سیصد تن به وسیله اعضای فرقه مردم ایران و آذربایجان را عزادار کرد و این موضوع به وسیله آیت الله مجتهدی تبریزی و دیگران مستند شده است.

پروفسور حمید احمدی در اینباره می نویسد:


چنین وضعی در جریان حملات فدائیان فرقه دموکرات به مراکز ارتش و ژاندارمری ایران در آذربایجان روی داد و قبل از هرگونه تخاصم از سوی ارتش، ده​ها نظامی از سوی فدائیان فرقه دموکرات قتل عام شدند. برای نمونه می​توان از قتل بی​رحمانه حدود سیصد نیروی ژاندارمری ایران توسط فدائیان فرقه دموکرات نام برد، که تأسف بسیاری از اهالی تبریز و آذربایجان را برانگیخت و برخی از شاهدان عینی حوادث به آن اشاره کرده​اند(ر.ک.: آیت الله میرزاعبدالله مجتهدی، بحران آذربایجان،(خاطرات آیت​الله مجتهدی تبریزی)، به کوشش رسول جعفریان، ص ۱۳۸-۲۳۸). همچنین کشتار مردم زنجان از سوی غلام یحیی دانشیان فرمانده فرقه دموکرات در این شهر زبان​زد همه است(در رابطه با حوادث زنجان ر.ک.: همان، ص ۶۲-۶۳ و ۳۰۱-۳۰۲).

در اینباره نگاه کنید به دولت مدرن و اقوام ایرانی از حمید احمدی.

«س کنگتدی گازت» در هفت دسامبر ۱۹۴۵ در اینباره می نویسد:


مقامات گزارش می دهند که سی نفر در حمله شورشیان در آذربایجان ایران کشته شدند. و دولت ایران خواستار دسترسی به مناطق اشغال شده توسط قوای شوروی برای رسیدگی به شکایات مردم شد. اعضای حزب دموکرات به سربازان در سراب حمله کردند و بیست و دو ژاندارم و دو پلیس را به قتل رساندند. این خبر از طریق رادیو تبریز هم منتشر شد. شش تن دیگر هم در مرند در میانه تبریز و مرز روسیه کشته شدند و همینطور به گزارش رادیو رییس پلیس تبریز هم در حادثه دیگری کشته شد. بنا به گزارش رییس دادگاه محلی و همچنین رییس پلیس در درگیری مرند کشته شدند. در تبریز که مرکز استان آذربایجان است، شورشگران قصد داشتند یک مرکز نظامی را تصرف کنند که با مقاومت فرماندار بیات روبه رو شدند که به تازگی به فرمانداری تبریز رسیده است.

نکته جالب اینکه حامی بزرگ فرقه – میر جعفر باقروف – هفتاد هزار تن از مردم را به قتل رساند.


در سال ۱۹۴۰ در حدود هفتاد هزار نفر آذربایجانی در اثر پاکسازی باقروف به قتل رسیدند. روشنفکران به عنوان یک نیروی اجتماعی به خاک وخون کشیده شدند و گارد نخبه حزب کمونیست نابود شد.)Historical Dictionary of Azerbaijan, Asian/Oceanian Historical Dictionaries; No. 31 by Swietochowski, Tadeusz Publication: Lanham, Md. Scarecrow Press, 1999)

این موضوع از این جهت جالب است که در مکاتبات پیشه وری و باقروف، پیشه وری چنین قاتلی را با عنوان «پدر خیر اندیش و محبوب خود» خطاب می کند.


aziz ve mehrabaan aataamiz Mir-Dja’far Baagherov! shomaalindaan aayrilmaaz birhaseh oolaan djonoobi aazarbaaidjaan khalghi, donyaanin bootoon khalgh-lari kimi omidgozooni booyook soviet khalghinah ve soviet dolatinah tikmishdir”( by Dr.Enayatollah Reza. Published by “Iranzamin publishing”, Tehran, 1360, pp.211-227)

باید توجه داشت که عنوان برساخته «آذربایجان جنوبی» برای آذربایجان تاریخی (منطقه ای که در گذشته آتروپاتن نام داشت) برای تجزیه آن از ایران طراحی شده است. باید دانست که آذربایجان یک واژه ایرانی/پارسی (ونه ترکی) است و تا پیش از قرن بیستم هیج مفهوم قومی نداشته است. و مردم اران/شروان همگی ترک نیستند بلکه ایرانیان و ارمنیها و قفقازیها هم در آن منطقه زندگی می کنند. نتیجتا اگر اینطور نامگذاری را مشروع بدانیم؛ با این شیوه می توان جمهوری آذربایجان را «لزگیستان جنوبی» یا «ارمنستان شرقی» و «تالشستان شمالی» هم نامید. نکته ی مهم اینجاست که عنوان آتروپاتن/آتورپاتکان حتی پیش از اینکه اقوام ترکزبان در جهان ظهور پیدا کنند برای آذربایجان ایران بکار رفته است.

بازگردیم به عنوان مقاله؛ پس از اینکه فرقه دموکرات شوروی ساخته، به ایرانیان حمله کرد و سربازان ایرانی را قتل عام نمود، درگیری خونباری میان ارتش ایران و فرقه درگرفت؛ از این بابت فرقه دموکرات و مدافعین اش در شوروی هیچگاه از بابت کشتار سربازان ایرانی ابراز ندامت نکردند.

در دوران اخیر، نویسندگان پان ترک برای قربانی نشان دادن خود، ادعا کردند زمانی که ارتش ایران مجددا کنترل منطقه را در دست گرفت، صد هزار نفر در تبریز قتل عام شدند. برخلاف موارد متعدد نسل کشی که توسط ترکان انجام پذیرفته، مانند حمله چنگیز مغول (که اغلب سربازانش ترک بودند) و کشتار ارمنیان/آشوریان/ یونانیان به دست ارتش ترکیه، چنین ادعاهای دروغینی از جانب پان ترکیستها درباره نسل کشی ایرانیان محلی از اعراب ندارد.

«سوییتوچوفسکی» که یکی از هوادان جمهوری آذربایجان است می گوید:


با تغییر شرایط، روس ها مجبور شدند بپذیرند که ایده هایشان درباره ایران زودهنگام بود. موضوع آذربایجان ایران به یکی از مناقشات جنگ سرد بدل شد و آن هم به شدت تحت فشار قدرتهای غربی. نیروهای شوروی در سال ۱۹۴۶ عقب نشینی کردند. جمهوری خودمختار[آذربایجان] به فاصله کوتاهی پس از آن سقوط کرد و اعضای فرقه از ترس انتقام ایران به صورت پناهنده در شوروی درآمدند. در تبریز، انبوه مردم که به تازگی سقوط جمهوری خودمختار را جشن گرفته بودند، حالا آماده استقبال از سربازان ایرانی می شدند و دانش آموزان آذربایجانی به صورت عمومی کتابهای خود را به زبان محلی [ترکی آذربایجانی] به آتش می کشیدند. انبوه مردم به صورت آشکار آمادگی پذیرش یک حکومت منطقه ای با گرایش تجزیه طلبی را نداشتند. (Swietochowski, Tadeusz 1989. “Islam and the Growth of National Identity in Soviet Azerbaijan”, Kappeler, Andreas, Gerhard Simon, Georg Brunner eds. Muslim Communities Reemerge: Historical Perspective on Nationality, Politics, and Opposition in the Former Soviet Union and Yugoslavia. Durham: Duke University Press, pp. 46-60.)

«سوییتوچوفسکی» مجددا (در یک نوشته حامی جمهوری آذربایجان) می نویسد:


ژنرال علی رزم آرا خطاب به سربازانی که وارد آذربایجان شدند، ادعا کرد که آنها روح ایران را بر ملت بازدمیدند و زین پس سالروز واقعه را باید با رژه ارتش گرامی بدارند. با همه محاسبات، اشتیاق مردم [آذربایجان] در خوشامدگویی به ارتش ایرانی حقیقی است. در این میان بسیاری بودند که یک سال پیشتر هم مشتقانه ترقی دولت پیشه وری را گرامی می داشتند. این تغییر نه فقط به علت رهایی از چنگال دموکراتها بلکه به سبب خشونت غیرقابل کنترل هواداران رژیم ساقط شده [فرقه دموکرات] بود. روسو، محافظه کارانه تخمین می زند که پانصد نفر در دوران بی قانونی تا زمان ورود ارتش ایران کشته شدند. صدها تن زندانی شده یا به دار آویخته شدند. ( Tadeusz Swietochowski, Russia and Azerbaijan: A Borderland in Transition. New York: Columbia. University Press, 1995. pg 154)

به گفته ی پروفسور گری هس:


در یازدهم سپتامبر قوای ایرانی وارد تبریز شد و حکومت پیشه وری به سرعت سرنگون شد. مردم آذربایجان که تهران را به مسکو ترجیح می دادند، حقیقتا از قوای ایرانی مشتاقانه استقبال کردند. شوروی به دلابل متعدد به اعمال نفوذ در آذربایجان (ایران) راغب نبود از جمله اینکه در گرایش مردم به خودمختاری اغراق شده بود و همینطور امتیاز نفت در طولانی مدت برای روس ها اهمیت بیشتری داشت. (( Gary. R. Hess Political Science Quarterly, Vol. 89, No. 1 (March., 1974)

هرچند اظهارات این پژوهشگران حایز اهمیت است اما هیچ چیز به اندازه منابع معاصر در چنین موضوعاتی اهمیت ندارد. خوشبختانه مجموعه ای از این اسناد از طریق شبکه اینترنت قابل دسترسی است.

برای نمونه در تاریخ ۱۷ دسامبر ۱۹۴۶ به نقل از رادیو مسکو چنین آمده:


لندن (اسوسییتد پرس): در روز پنجشنبه رادیو مسکو اعلان کرد که سربازان دولت مرکزی ایران صدها نفر را در استان آذربایجان آماج گلوله قرار داده و همینطور حملاتی را متوجه اتباع شوروی ساکن در مرکز این استان کردند. بر پایه این گزارش سربازان ایرانی توافقنامه نخست وزیر احمد قوام را برای حضور آرام در استانهای همجوار با شوروی را با ورود به این استان، نقض کردند.

در طول چند روز گذشته ششصد دموکرات آذربایجانی کشته شده و سیصد تن در تبریز دستگیر شدند. گزارشها حاکی است که اجساد قربانیان پراکنده و پامال شده است. گزارشگر آژانس خبری روس از تبریز گزارش می دهد: “اشرار مسلح و عناصر ضد شوروی و با پشتیبانی فرماندهی مرکزی ایران برانگیخته شده و نهادها و اتباع روسی را مورد تاخت و تاز قرار می دهند.” این نخستین پخش برنامه عمده ضد دولت ایران پس از حمایت شوروی از حکومت شبه خودگردان آذربایجان است.

هفته ی گذشته این استان موافقت کرد تا پروانه ورود ناظران بر انتخابات را به دولت مرکزی بدهد. حزب دموکرات آذربایجان رژیم نیمه خودمختار آذربایجان را اداره می کرد که اکنون فروپاشیده است.

همانطور که در این گزارش مشهود است، منابع روسی که حامیان فرقه دموکرات و تجزیه طلبان هستند چنین ادعا می کنند که ششصد تن از اعضای فرقه به قتل رسیده و سیصد تن بازداشت شدند.

دولت ایران چنانکه در شیکاگو تریبیون هم اشاره شده است، ادعای روسها را رد می کند. در کنار منابع شوروی و منابع ایرانی، یک منبع انگلیسی هم که در این زمینه احتمالا بیطرف تر است، چنین اعلام می کند:


یک منبع انگلیسی با اشاره به آمار سفارت آمریکا در تهران، آمار کشتگان فرقه دموکرات را ۴۲۱ تن می داند. گزارش سفارت آمریکا طبقه بندی شده ذیل: wash. Nat. Arch. 891.00/1-1547, 15 January 1947 ( Touraj Atabaki, Azerbaijan: Ethnicity and the Struggle for Power in Iran, [Revised Edition of Azerbaijan, Ethnicity and Autonomy in the Twentieth-Century Iran] (London: I.B.Tauris, 2000. pg 227)

مشخصا از این موارد به نتایج زیر می رسیم:
•فرقه در سال ۱۹۴۵ به مقامات ایران، پلیس و سربازان حمله کرده و بسیاری را اعدام دسته جمعی کرد. هیچکدام از این اعدامها هم جنبه قومی نداشت کما اینکه اغلب این سربازان که اعدام شدند، ایرانیان آذربایجانی بودند. اما این موضوع به خوبی نشان می دهد که فرقه دموکرات آذربایجان یک تشکیلات صلحجو نبود و تشکیلات مسلح خشنی بود که به وسیله شوروی ایجاد شده و حمایت می شد.
• ارتش ایران که بخش بزرگی از آن متشکل از ایرانیان آذربایجانی بود (برای نمونه شاهسون ها یکی از گروههایی بودند که نقش بزرگی در بازپس گیری زنجان از فرقه داشتند)، قسمتی از سرزمین ایران را که تحت اشغال نوکران شوروی بود، به ایرانیان بازگرداند. و در این میان برخی از اعضای فرقه به سربازان ایرانی حمله کردند و نتیجتا کشته شدند. تمرکز دولت ایران تنها بر روی اعضای سیاسی فرقه بود.
•بسیاری از کتابها و گزارشات نشان می دهند که وضعیت فرقه حتی پیش از آنکه ارتش ایران فرا برسد، توسط مردم تبریز تعیین تکلیف شده بود. باید اشاره کرد که فرقه دموکرات آذربایجان محبوبیتی نداشت و تنها ظرف یک هفته فروپاشید؛ در حالی که که دولت مهاباد به رهبری قاضی محمد توانست مدتها دوام بیاورد.

برای نمونه یکی از ایرانیان وطن​دوست و اهالی آذربایجان می​نویسند:


دائی من که هنوز در قید حیات هستند به عنوان کسی که در جبهه توده ای ها و شاید هم فرقه چی های تبریز بوده و هنوز هم پشیمان نشده که شاید واقعیت را وارونه سازد، کاملا ضد این حرف را میگوید ! کل خشونت از طرف مردم عوام پیش آمد (ایشان حتی خانواده هایی را که دست به خشونت بر ضد فرقه چی ها زدند را هم نام میبرند!) ارتش ایران تنها مدتی در قافلانکوه درنگ کرد – شاید برای اینکه درگیری پیدا نکند – و تاخیر منجر به حمله مردم بر ضد فرقه چی ها شد. بعد از ورود ارتش حتی بعضی از مقامات به اصطلاح دولت محلی ابقا شدند (مثلا دکتر جاوید) و بر عکس دائی من از بد نامی و خشونت افرادی از قبیل غلام یحیی شکایت داشتند که آدم شقه میکرد و دست و پای ژاندارمها را اره کرده بود و مثلا وزیر جنگ فرقه بود. بیسوادی غلام یحیی هنوزهم معروف است.
•احتمالا بر پایه آمار ارایه شده از سفارت آمریکا، تعداد ۶۰۰ نفر کشته که از جانب شوروی مطرح شده، نادرست است و تعداد کشتگان کمتر ازاین بوده؛ آمار رسمی ارتش ایران هم می تواند مورد نظر قرار گیرد. همانطور که در گزارش ۱۹۵۶ به نقل از شاهدین عینی آمده، بسیاری از اعضای فرقه توسط مردم تبریز مورد انتقام و خونخواهی قرار گرفتند. باید توجه داشت هرگونه گزارشی که متعلق به زمان واقعه و سال ۱۹۴۶ نیست، مانند سال ۱۹۴۹ یا ۱۹۵۰ نمی تواند در مقابل گزارشات و مشاهداتی که درهمان زمان توسط مردم یا رسانه ها ثبت شده، مورد استناد قرار گیرد.
•مطابق با آنچه که آمد آمار ۲۵۰۰۰ تا ۱۰۰۰۰۰ نفری کشتگان فرقه که توسط پان ترکیستها ارایه می شود، نادرست است و چنین فهرست و یا قبوری برای این تعداد کشته در جایی وجود ندارد. (البته ممکن است پان ترکیستها در آینده قبوری را هم برای این منظور احداث کنند!) آمار پان ترکیستها برای پراکندن نفرت است و جهد دارند، چنین وانمود کنند که ارتش ایران، ارتشی شیطانی بود که غیر نظامیان بی گناه را کشتار کرد. با سو استفاده از این موضوع که در زبان انگلیسی «ایرانی» را پارسی/پرشین هم ترجمه می کنند، نتیجتا «ارتش ایران» در مواردی «ارتش پارسیان» هم نوشته یا خوانده می شود و پان ترکیستها با تکیه بر آن سعی بر قومی نشان دادن ماهیت درگیری ها در آذربایجان دارند. پان ترکیستها همچنین به مشاهدات عینی اشاره نمی کنند. ارتش ایران به فرقه دموکراتی حمله کرد که در سال ۱۹۴۵ مقامات رسمی و مردم غیر نظامی را با حمایت شوروی آماج قرارداده بود. نتیجتا فرقه دموکرات با دولت ایران در حال جنگ بود و ایران هم با ایشان به عنوان دشمن جنگی و نه یک گروه مخالف عقیدتی برخورد کرد. در واقع یک درگیری نظامی میان دولت ایران و گروه تجزیه طلبی پدید آمد، که توسط شوروی ایجاد و تغذیه مالی شده بود. همانطور که اغلب اجزا ارتش ایران در آذربایجان، آذری بودند، این درگیری هم هیچگونه جنبه تعصب قومی و نژادی نداشت و صرفا در پی اعضای فرقه ای بود که گروهکی معاند و مسلح بودند. فروپاشی سریع فرقه نشان می دهد که مردم عادی از آن حمایت نمی کردند، در عیر اینصورت بدین سرعت از هم فرونمی پاشید.
•مسئله فرقه دموکرات آذربایجان و مشکلاتی نظایر آن، موضوعاتی مربوط به گذشته است و امروز بهتر است به دنبال دوستی و همزیستی مسالمت آمیز میان همه مردم باشیم. با اینحال لازم است بدانیم یکی از راههای ایجاد نفرت قومی، جعل تاریخ است چنانکه پان ترکیستها کوشش می کنند، نشان دهند که بیست و پنج تا صد هزار تن از شهروندان عادی به وسیله ارتش ایران کشته شدند که صحت ندارد.
•پان ترکیستها برای گسترش نفرت به ارایه چهره شیطانی از گروههای دیگر چون ارمنیها یا فارسها (پارسی زبانها) نیاز دارند. در صورتی که تاریخ به خوبی نشان داده که اغوزها (که با مردم ترکزبان ایران که صرفا از طریق زبانی ترکانده شدند، نسبتی ندارند)، ترکمنها و مغولها (اغلب سربازانشان از قبایل ترک بودند) و همچنین تیمور و دیگران، نیمی از سرزمینهای ایرانی همچو سغد، خوارزم، اران و آذربایجان را ترکزبان کردند و میلیونها تن را به قتل رساندند.
نوشته شده توسط: محسن کردی

آقا.. بازهم که رادیکالیسم زیادی! همچی سخن میگویید که انگار اینجا سایت پرنو هست و شب و روز دارند نوار و ویدیوی مستهجن میگذارند. بله.. لازم است که این نوع نوارها و مطالب بازگو شود و هیچ هم پرنو و امثال آن نیست. اینها دقیقا معصومیت ظاهری این رژیم را زیر سوال میبرد. نوار ویدیوی «حاج آقا گلستانی» و نیز افشای بازپرسی همسر سعید امامی هم در همین زمینه میگنجد و نمیشود گفت پورنو. این گونه موارد باید پخش و تکثیر شود و هیچ هم پرنو نیست. مستهجن است و حال بهمزن بله اما این هم بخشی از مبارزه است.

نوشته شده توسط: محسن کردی

جناب زاهد، اعتقاد به اینکه راهی درست هست الزاما دست بوسی نیست. جنابعالی هم مثل جناب واحدی منظر دید تان تا نوک دماغ تان است. بجز متلک حرفی ندارید. ما برای پوز زنی شما هم که شده چشم. دستش را خواهم بوسید. یادگار شاهنشاه آریامهر و رضاشاه کبیر است که ایران را ساختند و شماها و امثال شماها ویرانش کردید. شماها بجز لعنت نیافریدید و این شاهزاده امید یک ملت است که روزی دوباره ما را به ارض موعود برساند. به کوری چشم هر آنکه چشم دیدن سرفرازی ایران را ندارد. به کوری چشم آن ایرانی ای که حاضر نیست با من همراه شود تا طلب مان را از فرد سومی دریافت کنیم.

نوشته شده توسط: Anonymous

یک پیشنهاد ساده!

دروغگویان!
کالُبد شکافی کنید!
اگر ریگی در کفش ندارید!
-------------------------
پیشاپیش بگویم که با هر گونه شکنجۀ انسان، در هر شکلش، برای بدست آوردن هر گونه اطلاعاتی که باشد، مخالفم.

سالیان بسیار، بسیار دور که همچنان دیدگاه های کمونیستی داشتم، چشمان خود را بروی شکنجه های لنینی-استالینی-تروتسکیستی-مائوییستی- انورخوجه ای- مجاهدی- فدایی- گونزالسی باز نکردم.

یک پیشنهاد ساده!

دروغگویان!
کالُبد شکافی کنید!
اگر ریگی در کفش ندارید!
-------------------------
پیشاپیش بگویم که با هر گونه شکنجۀ انسان، در هر شکلش، برای بدست آوردن هر گونه اطلاعاتی که باشد، مخالفم.

سالیان بسیار، بسیار دور که همچنان دیدگاه های کمونیستی داشتم، چشمان خود را بروی شکنجه های لنینی-استالینی-تروتسکیستی-مائوییستی- انورخوجه ای- مجاهدی- فدایی- گونزالسی باز نکردم.

در پی بروی کار آمدن رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی در میهن ما، ناخواسته ، سرزمین خود را ترک کردم.
در این نزدیک به سی سال، حداقل در دو کشور که دارای سیستم کمونیستی بودند، زندگی کردم. به شش کشور که در هنگامه های دور سیستم کمونیستی داشتند،سفر کردم.

در هنگامۀ زندگی ام در دو کشور کمونیستی افغانستان و شوروی، از نزدیک با نزدیکان قربانیان شکنجه، ترور، اعدام و زندان آشنا شدم.
در شش کشور کمونیستی دیگر نیز همچنین.
در این سالهای پایانی زندگی ام، داستانهای بسیار از شکنجه در درون سازمانهای سیاسی-تروریستی ایرانی، پیش از بروی کار آمدن رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی، و بویژه از شکنجه و قتل های درونی اعضای سازمان چریکهای فدایی خلق ایران، حزب تودۀ ایران و سازمان مجاهدین خلق ایران را خواندم.
در این باره در آینده بیشتر خواهم نوشت.
سازمانهای نامبرده در بالا، بخورد مردم ایران می دهند که در دوران پادشاهی در سرزمین ما، "بسیاری" از "اعضایشان" براثر شکنجه های گوناگون کشته شدند.
از جمله می گویند:"فاطمۀ امینی ، عضو سازمان مجاهدین، با اتو سوزانده شد، بدنش چرک کرد، سیمین صالحی که اتفاقا در همان سازمان عضو بود و در همان سازمان بدستور رهبریش قصد ترور او را داشت، در زندان او را مورد معالجه قرار داد و فهمید که نامبرده با اتو سوزانده شده است و بر اثر چرک های زخم بدن ، مُرد"
می گویند:"همایون کتیرایی، در هنگام بازجویی، آنگاه که بازجویان به او اجاق برقی را نشان دادند که اگر اعتراف نکند، بر روی اجاق برقی خواهد نشست، خود، سرُ ومُرُ و پوست کنده، به بازجویانش گفت:"مرا از اجاق داغ می ترسانید؟ و سپس با نشیمنگاهش بر روی اجاق نشست!(حتما همایون کتیرایی مازوخیست بود که حتما هم بود!)
در بارۀ "ناصر تره گل" نیز همین افسانه را می گویند.
می گویند: "دهان فرخی یزدی" را دوختند!
می گویند:" میرزادۀ عشقی" را آتش زدند.
می گویند:"تقی ارانی" را با امپول هوا!! کشتند!
می گویند: "انگشتان "وارطان سالاخانیان" را شکستند!"
می گویند:" نیمی از بدن خسرو روزبه" را سوزاندند!
می گویند:" به "اشرف دهقانی" تجاوز کردند!
می گویند: به "بهروز دهقانی"تجاوز کردند!
می گویند:"صمدی"(ببخشید صمد آقا) را که شنا بلد نبود، در "ارس" غرق کردند!
می گویند:
می گویند:
می گویند:

آنها هر آنچه که بخواهند می توانند بگویند، اما:
در جهان امروز، با دستاوردهای بزرگ در زمینۀ پزشکی و بویژه کالبد شکافی، پیشنهاد ساده ای دارم و آن این است:
حداقل، اینانی را که در بالا از آنها نام بُردم، دوباره کالبُد شکافی کنید، تا به علت مرگ آنها پی ببرید.
تنها!
تا پایان کالبد شکافی، زیر نظر پزشکان بی طرف از سازمانهای پزشکی جهانی، زبان ببندید! افسانه سرایی(1) نکنید!

کیانوش رشیدی قادی
سیزدهم آذرماه سال 7034 ایرانی
---------------------------------------------------------------
(1)-برای اینکه خیال شما خوانندۀ گرامی را راحت کنم، بهتر است، شرح این ماجرا را بخوانید:


در اسفند ماه سال 1357، یکی از بستگان دور من،بنام "حجت الله قریشی کاوردی"، متولد روستای "کاورد"( در آن هنگام بخش چهاردانگۀ ساری) و بزرگ شده در شهر "ساری" در خیابان "پژمان"(پشت نجارخانۀ راه آهن ساری و منشعب از راه بند سنگتراشان)، برای چند روزی ناپدیدشد.در جستجوی وی، من، پسر خواهرش، و دو تن دیگر از بستگان، در سردخانه ای در شهر "بابل"(استان مازندران) جسد وی را پیدا کردیم. حسن، پسر خواهرش، نخستین کسی بود که او را در سردخانه، شناسایی کرد.
پزشکان، علت مرگ او را "غرق"شدن ، صادر کردند و نه عرق کردن او.
اما این دلیل بر این نشد، که من، دیگر بستگانش و وابستگان سیاسی او، او را "غرق شده" بوسیلۀ "عوامل ساواک" نخوانیم.
و همین کار را کردیم.
در همه جا پخش کردیم که "حجت الله قریشی کاوردی" را عوامل ساواک در رودخانه ای در بابل غرق کردند.
آنچه که آمد، پایان ماجرا نیست.
به تهران رفتیم، بخشی از زندگی نامۀ "حجت الله قریشی کاوردی" را در اختیار دبیرخانۀ وقت کمیتۀ مرکزی حزب توده قرار دادیم.
حزب مرده خوار توده، که پیشترها، از جمله برای "وارطان سالاخانیان"، "خسرو روزبه"، "هوشنگ تیزابی"و " تورج حیدری بیگوند"، "زندگی نامه"!!!، درست کرده بود و اتفاقا یکی از زندگی نامه نویس ها و شهید پرورانش، "رحمان هاتفی"، موسوم به "حیدر مهرگان" بود، وظیفۀ نوشتن زندگی نامه برای "حجت الله قریشی کاوردی" را بر دوش گرفت.
رحمان هاتفی، در شمارۀ چهارم "نامۀ مردم"، منتشره در بهار سال 1358، زندگی نامه و شهادت نامه ای برای "حجت الله قریشی کاوردی"نوشت، که آنچنان در دروغگویی درجۀ بالا را داشت؛ که من و ما، همانها که خود زندگی نامۀ عادی "حجت الله قریشی کاوردی" را به دبیرخانۀ حزب توده، دادیم، زندگی نامه و شهادت نامه باورمان شد.
رحمان هاتفی(موسوم به حیدر مهرگان)، آن هنگام، از قول "حجت الله قریشی کاوردی" در شمارۀ چهارم"نامۀ مردم" سال 1358 نوشت:"
”با حزب توده ایران، تاریخ و سرگذشت شگرفی همدوش است. چیزی مرموز و پر جاذبه، چیزی به تبرک روزبه، سیامک و وارطان در سطر سطر تاریخ این حزب موج می زند، چیزی شیبه موج و طوفان.“
حتی "روح پرواز کردۀ " حجت الله قریشی کاوردی، از جملۀ در بالا آورده شده خبر نداشت.
در همۀ نوشته هایی که من به دبیرخانۀ کمیتۀ مرکزی حزب توده دادم، حتی یک واژۀ جملۀ آمده در بالا نبود.
حال خود حدیث مفصل بخوانید از این مجمل!

اما ، دروغگویی حزب توده، همچنان ادامه دارد.

حزب نامبرده در بالا، در اطلاعیه ای برای 69 سالگی خودش، منتشره در سوم مهرماه سال 1389 ،برای سی و یکمین بار در "نامۀ مردم"می نویسد:

"رزمندگان توده ای! اعضاء و هواداران حزب

زنده یاد رفیق حجت الله قریشی، که در سنگرهای انقلاب جان خود را باخت، می گفت: ”با حزب توده ایران، تاریخ و سرگذشت شگرفی همدوش است. چیزی مرموز و پر جاذبه، چیزی به تبرک روزبه، سیامک و وارطان در سطر سطر تاریخ این حزب موج می زند، چیزی شیبه موج و طوفان.“

نگاه کنید

http://www.tudehpartyiran.org/detail.asp?id=1184
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای اقبالی سپاس از نوشتار روشن شما ....موضو بر سر این است که عده ای کارشان تنها ژست سیاسی است و با حضور اجباری و هفتگی برای حفظ این ژست و منیت شان ؛ گاهگاهی از گوشه های کافه های اروپا فتاوایی و برائت هایی صادر می کنند ...اینان در بحث ها و گفتمان هایشان هم ( با مراجعه به آرشیو) جز تلاش برای اثبات آنچه فهمیده اند , ندارند ....من اما اینان را با تمام پرستیژها و ژست گیریهای شان رها می کنم تا زمانیکه مانع و سد نباشند ...برای من کارم نه درآمد است و نه بازی و نه ژست ... من با هر گزارش و خبری که آپلود می کنم ؛ احساس می کنم که تیری رها می کنم و متاسفانه این تنها کاری است که می توانم بکنم ...من اما جواب آن بعضی ها را به اندازه کافی داده ام و متاسفم که تعصب قومیتی ؛ به همراه ژست گیرهای پوشالی ؛اینچنین افراد را به انحراف می کشاند ...سپاس از شما و متاسفم از آن دیگران که برای توجیح آن سنگ ته چاه افتاده مدام در حال تغییر صورت مسئله هستند

نوشته شده توسط: Anonymous

اگر گذشته را چراغ راه آینده بدانیم , تنها و تنها با استقلال آزربایجان این کار عملی خواهد شد. قتل عام هم وطنان توسط رژیم منفور پهلوی تنها با دست آزربایجانی ها بعد از استقلال و به کمک فعالین حقوق بشری به دیوان کیفری بین المللی بایستی برده شود... از افرادی که هنوز در افکار آریائی.. کوروش... فردوسی...زردشت درجا می زنند نبایستی انتظار داشت...بقول ما آزربایجانی ها..... اوزگه آدامین نامازین .ا....تورا ,ا....تورا قیلار....بیگانه نماز آدم را ( با وضوع باطل..) بجا میگذارد. به امید هر چه زودتر ایجاد این تشکیلات سازمان های جهانی....

نوشته شده توسط: Anonymous

ایشان در یکی از کامنت ها آقای ائلیار را آیلار خطاب میکنند در حالی که آیلار اسم دختر است.با در نظر گرفتن فایل صوتی باید گفت که ایشان چقدر سخیف مبارزه می کنند.

نوشته شده توسط: اژدر بهنام

دوست بسیار گرامی ام، از مقاله همه جانبه ای که نوشته اید و در آن نقطه نظراتتان را تشریح کرده اید ممنونم. من با شما در مورد ماهیت رژیم جمهوری اسلامی و سرکوب آزادی بیان و اندیشه در آن کاملا موافقم. ولی آنچه که مرا وادار به نوشتن این سطور می کند، بخشی است که به نوار جنجال برانگیزی مربوط می شود که در سایت ایرانگلوبال منتشر شد و مورد اعتراض برخی از دوستان و از جمله من قرار گرفت. موضوع را به دوگونه و شیوه می توان مطرح کرد و بسته به هر کدام هم می توان نتیجه گیری خاصی نمود. می توان گفت و نوشت که معترضین با انتشار چنین مطالبی در سایت، صرفا به دلیل "فرهنگ و ادبیات" حاکم بر آن مخالفند و سایت ایرانگلوبال را جای چنین مطالبی نمی دانند و افشای چنین مسائلی را تنها همراه با توضیح و تفسیر و روشنگری درست می دانند و از این جهت از در مخالفت درآمده اند که این شیوه را مضر می دانند و نه مفید.

«««»»» از طرف دیگر می توان موضوع را آنگونه که شما مطرح کرده اید نمایاند. یعنی اینکه مخالفین انتشار آن، از درِ حمایت از جمهوری اسلامی و پوشاندن کثافات رژیم درآمده اند! «««»»» من با انتشار اینگونه نوارها در سایت به مخالفت برخاستم زیرا این شیوه را مضر می دانم و چنین ابداعی در سایت می تواند دامنه فراتری بگیرد و ایرانگلوبال به میدان وسیع و بی در و پیکر آثار مستهجن تبدیل شود. تا آنجایی که به من مربوط می شود، من نه این نوار را اصلی می دانم و نه جعلی. به قول خودتان من متخصص نیستم. در این میان مدیریت ایرانلگوبال نه مدرکی در تایید اصلی بودن آن در دست دارد و نه در جعلی بودن آن. من هرجا که در این مورد سخنی بر لب رانده و یا چیزی نوشته ام، اصل را بر نامعلوم بودن وضعیت آن بوده گذاشته ام و نه در دادن حکمی در باره آن. «««»»» ولی راستی موضوع اصلی و مرکزی بر سر چیست؟ بر سر اینکه اینگونه افشاگریها باید همراه با مقاله ای شامل تفسیر و توضیح و بررسی آن باشد و یا بر سر اینکه کسی می خواهد جمهوری اسلامی را تطهیر کند و ادعا کند که چنین چیزی در این رژیم وجود ندارد؟ فکر می کنم ابتذال رژیم بیشتر از آن است که کسی بخواهد به این کار دست بزند. پس بیاییم و مساله را آنگونه که بوده مطرح و بررسی کنیم. «««»»» آیا مخالفت با انتشار این نوار در سایت ایرانلگوبال مخالفت با آزادی بیان است؟ به نظر من هر کسی آزاد است آنچه را که دل تنگش می خواهد منتشر کند و کسی نباید جلو آن را بگیرد ولی اینجا این مساله مطرح می شود که کجا منتشر کند؟ نظر من بر این است که هرکسی که می خواهد مطلبی را منتشر کند، باید به دنبال امکان و جایی برای انتشار آن باشد. حال باید پرسید که آیا ایرانگلوبال جای انتشار اینگونه مطالب، به بهانه افشاگری علیه رژیم است؟ و باز هم باید پرسید که از نظر ما افشاگری چیست و با چه وسیله و شیوه ای باید انجام شود؟ آیا ما با استفاده از هر شیوه ای در افشاگری علیه رژیم و مبارزه با آن موافقیم و یا که نه، ما شیوه های خاصی را درست نمی دانیم. اینجاست که اختلاف نظر بین من وشما خود را بروز می دهد. شما موافق استفاده از چنین شیوه هایی و حتا وارونه جلوه دادن نظر مخالفینی چون من هستید (کاری که در این مقاله انجام داده اید) و من مخالف استفاده از این شیوه ها. شما فکر می کنید که در ایرانگلوبال می توان اینگونه مطالب را به همین صورتی که منتشر شده است، منتشر کرد و من معتقدم که اینگونه مطالب تنها باید همراه با توضیح و نقد و بررسی منتشر شوند. من همچنین معتقدم که جای یک نوار مستهجنِ بدون توضیح روشنگر، در سایتهای آنچنانی است و نه در ایرانگلوبال. راستی پرسیدنی است که اگر شما موافق اینگونه افشاگریها هستید، چرا کامنتهایی را که دارای فحش و دشنام هستند حذف می کنید و نمی گذارید که مردم با فرهنگ این کامنت نویسان آشنا شوند؟ چرا آنها را با این شیوه افشا نمی کنید؟ آیا فقط رژیم جمهوری اسلامی است که باید افشا شود؟ چرا کامنتهایی را که می خواهند اختلافات قومی-ملی را دامن بزنند حذف می کنید؟ آیا اینها با این کامنتها و نوشته ها ماهیت خود را افشا نمی کنند؟ آیا آزادی بی حد و حصر بیان شامل اینگونه افراد نمی شود؟ «««»»» دوست گرامی و نازنینم، یا باید منکر آزادی بیان شویم و آن را تنها به عقاید خودمان اختصاص دهیم و درِ سایت را به روی عقاید مخالف خود ببندیم، یا باید این آزادی را بی حد و حصر بدانیم و ایرانگلوبال را عرصه این بی حد و حصری، و در را به روی همه باز بگذاریم و یا اینکه باید حد وسط را بگیریم و بپذیریم که آزادی بیان حدی دارد و جایی و ایرانگلوبال نباید صحنه تاخت و تاز هر مطلب خوب و بد و زشت و زیبا باشد و باید چارچوبهایی برای خود باشد. امیدوارم که من هم وقت و توان آن را داشته باشم که نقطه نظراتم را در مورد آزادی بیان و شیوه های مبارزه با رژیم در مقاله ای مبسوط ارائه کنم. با آرزوی تندرستی شادکامی و پیروزی برای شما
نوشته شده توسط: Anonymous

جناب زاهد در ایران فقط گروههای دیکتاتوری امام دارند که رهبرشان نیز قابل نقد نیست مانند امام
مصدق /امام رجوی و امام امت
ماه محرم است ما را به یک روضه ۲۸ مرداد مهمان کن
اجرت با شاهزاده قاجار

نوشته شده توسط: Anonymous

گوشه از جنایات پان فارسیزم در ایران : قوام السلطنه به استالین چاپلوسی کرد و پایش را بوسید و نفت شمال را به روسها بخشید, تا در آزربایجان وحمام خون به پا کنند و کردند.

نوشته شده توسط: اژدر بهنام

اکبر گرامی شما اشتباه می کنید. newroz همان آقای ونداد اولاد عظیمی نیستند.

نوشته شده توسط: Anonymous

بالاخره معلوم شد اين إقاي newroz معروف همين ونداد خان بوده ، توجه خوانندگان محترم ايران گلوبال را به شيوه نثر ايشان و مورد قيدشده جلب ميكنم.

نوشته شده توسط: Anonymous

من شخصأ اين اراجيفى که در اين سايت تحت عنوان پان ترکيسم به درج ميرسد ، که جز ترويج دورغ وزدن تهمتهاى بى پايه ، بر حرکت مردمى مردم ازربايجان هدف ديگرى را دنبال نمى کند، نه مى خوانم نه برا ى ان ارزشى قائل هستم . ׳
جاى بسى تاسف است که در اين سايت تحت عنوان ازادى قلم چنين مقالات دست سومى مرتب درج ميشود ،با نشرو چاپ چنين مقالاتى ، دير يا زود اين سايت ازارزش ژورناليستى خودخواهدکاست .و تبديل به يک سايت کمدى خواهد شد . ׳
اين پاسدار کرواتى با مقالات آبگوشتى خود ، هم اين سايت را به .........کشيده است. ׳



نوشته شده توسط: Anonymous

جناب ائلیار بسیار عزیز، البته این هم یک نوع پاسخگویی است! با شناختی که از طریق نوشته های شما کسب کرده ام، امیدوار بودم که شما به یک بحث جدی پیرامون "آزادی بیان و حدود و ثغور آن" دامن بزنید، زیرا این درست همان بحثی است که ما امروز و در یک فردای آزاد و دموکراتیک به آن احتیاج داریم و خواهیم داشت. هدف من مچگیری از شما هم نبود، اگر چنین تصوری بوجود آمده، بخشش از بزرگان است. فقط خواستم نشان بدهم که استفاده ابزاری از آزادی بیان چقدر آسان است و چقدر آسان انسان بدام آن می افتد. و البته شما جواب مرا ندادید که جوک گفتن در باره مردم کاشان چطور می تواند "جوک علیه ملیتها" نامبده شود؟ و همینطور دلائل شما برای جعلی بودن نوار چیست؟ شاد باشید

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای عظیمی من بیانیه آقای ائلیار را یک بار دیگر مطالعه کردم و متوجه توهین او به شما نشدم. ممکن است به من کمک کنید؟

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

جناب رازی، فرضیات شما درست نیست. نظرم در متن موجود است. فکر میکنید - کار- روشنگرانه است. مانندهای نظر شما در متن هم هست. میتوانید نظر خود را داشته باشید.

نوشته شده توسط: Anonymous

دقیقا من هم به این نتیجه رسیده بودم و در نظرات داخلی ( بعد از عمومی شدن و بحثهای طولانی ) توضیح داده بودم که همیشه نمی توان سرعت و کیفیت را با هم داشت .. در این مورد من کیفیت را فدای سرعت کردم..و خاصیت یک گروه هم پشتیبانی و اصلاح ایرادات احتمالی یکدیگر است و نه هو انداختن و منبر رفتن و توهین کردن ... مشکل من اینست وگرنه من اصراری بر درستی یا نادرستی انتشار آن ویدئو ندارم .... خودم هم به این نتیجه رسیده بودم که شما در بالا ذکر کردید...سپاس از شما

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای عظیمی من با نفس انتشار آن ویدئو بدون هیچ توضیح و تفسیر و تقبیح مخالفم. به نظر من می شد مقاله ای نوشت و این فرهنگ را توضیح داد و آن ویدئو را هم در داخل آن مقاله جا داد و یا به آن رجوع داد.

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای کردی اصلا آزادی شب و روز دست امام رضا پهلوی را ببوسی جانم چرا جوش آوردی ترمز را رها کردی

نوشته شده توسط: Anonymous

سپاس از توضیحات کامل و مستند شما ... چنانچه برخی ملاحظات نبود ؛ شایستگی انتشار در صفحه اصلی سایت را هم داشت

نوشته شده توسط: Anonymous

نه دوست عزیز ؛ شما درست می فرمایید .. من در این مورد از شما پوزش می خواهم ... و یک سوال با کدام قسمت نوشته های آقای آیلار موافقید؟؟ با توهین های یکجانبه نگرانه یا کلا با لفظ انتشار آن ویدئو مخالفید؟؟... در رابطه با انتشار ویدئو من مدعی نیستم که کارم کاملا درست بوده و می توانم در این مورد چه در قسمت نظرات داخلی با همکاران و چه در هر جای دیگه با خوانندگان محترم ؛ بحث مفید و سازنده ؛ "و نه توهین " داشته باشم ... من بر عکس برخی , ادعای دانای کل بودن ندارم و ممکن است اشتباه هم کرده باشم و منکر آن نیستم

نوشته شده توسط: محسن کردی

جناب موحدی، حتا اگر منظور شما برآورده شود، بازهم چیزی در شما تغییر نخواهد کرد. نه در نگاه تان و نه در منش سیاسی شما در مورد همکاری های مردمی بر علیه رژیم جمهوری اسلامی. رضاپهلوی اصلا چه نیازی دارد که امثال شما او را پادشاه بدانید یا ندانید. شما را در ایران چه کسی میشناسد؟ هرگز که او یکی از «هزاران شاهزاده» نیست. کدام هزاران شاهزاده مرد حساب؟ یکی اش را به ما نشان بدهید. شما هم یکی از هزاران بیکار روی زمین هستید که یک لپتاپ جلوی تان دارید و نظریه صادر میفرمایید. حرف مفت که مالیات نداره. من تابحال ایشان را فقط رضاپهلوی میخواندم همه در این ایران گلوبال شاهدند. اما از این پس میخواهم ایشان را رضاشاه دوم بنامم. و رضاشاه دوم به پای من بیافتد و التماس هم بکند که آقا همان رضاپهلوی بگو اهمیتی نمیدهم. روشن شد؟ مرد حساب مگر ما مرید رضاپهلوی هستیم که ایشان به هواداران شان گوشزد بکند؟

او چه کاره است که برای من تصمیم بگیرد که او را چه بخوانم؟ فردا روز هم که شاه شد حق تعیین تکلیف برای من ندارد. اگر به او توهین کردم، مثل هر ایرانی دیگری حق دارد از من شکایت کند همین! مگر پادشاه شدن و یا نشدن ایشان امری شخصی برای اوست که عشقش گرفته شاه بشه و فردا بگه نه... همچی حالشو ندارم. او از سر مسئولیت به این قضیه نگاه کرده و خود را آماج تروریستهای جمهوری اسلامی کرده. او میتوانست مثل سایر شاهزادگان معزول اروپایی در دهه های قبل در کنار سواحل حالش را بکند و اصلا ایران را نگاه هم نکند مثل میلیونها هموطن بی عار دیگرش. و بعد هم که تقی به توقی خورد مثل برخی از همان شاهزاده های اروپایی با سلام و صلوات بفرستند دنبالش که آقا یا بیا شاه بشو یا رئیس جمهور ما داریم همدیگر را میخوریم. رضاپهلوی اگر فعالیتی نمیکرد همین جنابعالی و امثال شماها شماتت میکردید که آقا ناسلامتی تو شاهزاده این کشور هستی (این عادت ما ایرانی هاست که همیشه شیپور را از طرف گشادش میزنیم اصلا مخالفت تو وجود ماست اگر طرف بیاد یک سنگ میاندازیم و اگر نیاد یک جور دیگه) چرا نمیایی وسط؟ بیا یک حرفی اعلامیه ای چیزی بده! جناب واحدی، رضاپهلوی اگر «شاهزاده ای مثل هزاران شاهزاده دیگر» بود جنابعالی حتا از سر بیکاری فعلی هم زحمت نمیدادید برایش مطلب بنویسید. دلیلش این که شما و امثال شما که از این خرده گیری ها میکنید حتا یک مطلب هم در مورد آن شاهزادگان ننوشته اید.
اگر واقعا وطن تان را دوست دارید باید اجازه دهید هرکس به اندازه توان خودش تلاش کند. بنیصدر و شما و تیم شما بهتر از خامنه ای و رژیم اش هستید و رضاپهلوی و تیم اش بهتر از همه شما. تصور نمیکنم هرکدام از شماها (منظورم از نگاه سیاسی است) که گروه تان به قدرت برسد مردم ایران با آن آنچنان مشکلی داشته باشند که بخواهند نظام تازه را براندازند. از نظر من و فکر میکنم میلیونها ایرانی یک حکومت حتا اگر آزادی سیاسی هم ندهد (مثل بسیاری کشورهای نظیرما) اما اگر آزادی اجتماعی زمان شاه را فراهم کند مردم با آن مشکلی نخواهند داشت. من یکی مشکلی نه با بنیصدر دارم نه با شما. آخوندها را به دو گروه ترجیح میدهم یکی مجاهدین و دیگری حزب کمونیست کارگری. با بقیه مشکلی ندارم. از نظر نگاه سیاسی و اقتصادی که پایه های هر حکومتی را تشکیل میدهد سایر نیروهای ایرانی از چپ تا راست در یک طیف قرار میگیرند و نباید مشکلی با هم داشته باشند. متنها این مهم را متاسفانه شما و امثال شما درک نمیکنید چرا که تربیت سیاسی تان به شما نگاهی تا نوک بینی تان داده. از این چارچوب نمیتوانید خارج شوید و تمامی ماجرا را تماشا کنید. بهتر است کمی باز تر نگاه کنید، حسادت به دیگر نیروهای مبارز در اصل تف سربالا به صورت خودتان و خدمتی به رژیم جمهوری اسلامی است. مشکل کشور ایران نه محمدرضاشاه است و نه رضاشاه دوم و نه تاریخ این سرزمین. مشکل در نگاه ما ایرانیان نهفته است. چه خوش گفت آن کنسول انگلیس در اصفهان در جنگ جهانی دوم... ما را خوب شناخته بود. گفت «دو ایرانی هرگز با هم کنار نمی آیند حتا اگر این کنار آمدن برای گرفتن طلب شان از نفر سومی باشد». حالا متوجه شدی کجا قرار داری؟ همانجایی که کنسول گفت.
نوشته شده توسط: Anonymous

و اما در باره آزادی بیان، من نظرم را پیشاپیش اعلام کرده بودم و شما نوشته بودید: «همه نظریه ها آزاد اند، حتی فاشیستها نیز میتوانند "نظریه" خود را به اطلاع خوانندگان برسانند» بعد من پرسیده بودم «:« آیا ایران گلوبال درج و انعکاس "نظریه" روحانیون مرتجع ایران در باره نجس بودن بهائیان را مطابق اصل آزادی بیان می داند؟ آیا شما بحث و گفتگو در باره این نظر را درست می دانید؟» جواب شما این بود: « انتشار این خبر و نظریه و نقد آن» کمک میکند که مردم "چهره ی ضد انسانی" دیکتاتوری حاکم را بهتر بشناسند. یعنی جواب شما مثبت است» بسیار خوب! پس چرا حالا اینچنین از نشر این نوار برآشته و عصبانی شده اید؟ به نظر من هم نشر این نوار دقیقا «کمک میکند که مردم "چهره ی ضد انسانی" دیکتاتوری حاکم را بهتر بشناسند». البته برای واکنش شما فرضیه های مختلفی را می توان قائل شد:

1. سرکوب خشونت بار و کشتار بهائیان برای شما به اندازه یک جوک بر علیه ترکها اهمیت ندارد و دلیل عصبانیت و مخالفت شما هم همین است.
2. شما مداحان خامنه ای را انسانهای وارسته و پایبند به اخلاق می دانید و بروز چنین کلماتی از آنها را محال می شمارید.
3. از نظر شما بکار بردن کلمات رکیک و جنسی بسیار خطرناکتر از فراخوان به قتل است
4. خودتان بگردید و پیدا کنید
مشکل در این است که شما دوست داشتید نوشته نژادپرستانه خانم افشار را چاپ کنید و در توجیه این عمل غیراخلاقی خودتان به "آزادی بیان" متوسل شدید و حتی تا آنجا پیش رفتید که گفتید اگر کسی نظرش بر کشتار بهائیان بود ما نظر او را چاپ می کنیم. حالا یک نواری درآمده که ظاهرا بزرگترین مشکل شما با آن بر سر همان یک جوک ترکی است (واگرنه کاشانی‌اش شما را ناراحت نکرده!). در اینجا است که دیگر همه موعظه‌هایتان در مورد پآزادی بیان را از یاد می برید و سعی می کنید با استفاده از کلمات فرنگی مثل "پورنوشومنیسم" برای گاف بزرگی که داده اید تئوری ببافید.
شاد باشید
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای ونداد حالا من یک اشتباه تایظی کردم به بزرگی خودتان ببخشید. شما هم در همان کامنت چند اشتباه تایپی دارید. مثلا همکاران درست است و نه هکاران و توهم آمیز درست است و نه توهیم آمیز. از این بگذریم. من نه شما را می شناسم و نه آقای ائلیار را. آشنایی من با هر دو نفر شما از نوشته های شماست. اشکال قضیه این است که من هم با آقای ائلیار هم نظر هستم. من مقاله نویس نیستم برای همین هم نمی توانم یک بحث نظری را با شما راه بیاندازم. در مورد آشنایی من با سایت داخلی تان نوشته اید. بله من می دانم که شما دارای یک بخش داخلی هستید و آن را هم از همینجا و از سایت خود شما می دانم یک نگاهی به اطلاعیه مدیریت در دعوای قبلی شما با آقای توکلی و یک نگاه هم به مقالات آقای ناصر کرمی بکنید. خیلی در مورد سایت داخلی نوشته است. من اشتباه می کنم یا اینکه نوشته مدیریت و آقای کرمی درست نیست؟

نوشته شده توسط: محسن کردی

مردیکه گند زد به آهنگ به این زیبایی

نوشته شده توسط: Anonymous

آقای ائلیار عزیز، این نوار "جوک علیه ملیتها" نیست، من تا بحال اسم همه جور "ملیت" را شنیده بودم، الا "ملیت کاشانی"!؟ از کی تا بحال مردم کاشان هم جزو ملیتهای تحت ستم شوینیسم فارس به شمار می آیند؟ در ضمن اگر درست شنیده باشم این جرثومه در باره دیگر شهرهای فارسی زبان هم جک می گوید. اگر شما می خواهید از نمد لمپنیسم تهرانگرای این آدم بی سروپا کلاهی برای تئوری کودکانه "شوینیسم فارس/ملتهای تحت ستم" بدوزید، اسم اینکار شما را باید شانتاژ و عوامفریبی گذاشت. هیچکدام از دلائلی که شما برای جعلی بودن این نوار آورده اید، محکمه پسند نیستند. دستگاه صوتی بکار رفته در این نوار دارای اکو است، از همان نوعی که در جلسات مداحی بکار میرود. هر چا که چنین دستگاهی موجود باشد، ضبط نوار از عهده یک بچه دو ساله هم برمی آید و احتیاجی به فنون پیشرفته جاسوسی نیست. من بر حسب تصادف چند سال پیش در مهمانی

جشن تولد پسر یکی از اقوام در ایران حاضر بودم و دائی بچه که یکی از مسئولان بلندرتبه بنیاد مستضعفین و از نزدیکان محسن رفیقدوست است هم مجلس را به حضور نحسش آراسته بود. آگر آنشب آنجا بودید و می دیدید که زیر عکس خمینی و خامنه ای همین جناب مستطاب که ریشش تا زیر گلویش می رسید چند لیتر ودکا خورد و چه جکهای چندش آوری گفت و چه اشیایی را حواله دستگاه دفع مدفوع خمینی و خامنه ای همینطور دستگاه تولید مثل همسران و دختران آنها کرد، دیگر اینقدر تعجب زده نمی شدید. متأ سفانه شما واقعیتهای جامعه ایران و عمق فساد دستگاههای دولتی را ظاهرا نمی شناسید، واگرنه اینطور بر سر مداحان خامنه ای که رذلترین، کثیفترین و لمپنترین انسانهای ایران هستند، آب توبه و تطهیر نمی ریختید. اساسا آدمی باید چنین اخلاقیاتی داشته باشد تا بتواند در کهریزک به پسر و دختر مردم تجاوز کند. مطمئن باشید که خود آیات عظام و در رأسشان خامنه ای هم از محتوای این نوارها بخوبی مطلعند و همراه با آنها می خندند. آیا در تاریخ نشنیده اید که کریم شیره ای چند بار به ناصرالدین شاه "قرمساق" گفته است. البته کریم شیره ای فقط یک دلقک بود، اینها حتی شایسته نام "حیوان" هم نیستند.
نوشته شده توسط: Anonymous

نه دوست خوب .. اتفاقا کاملا در اشتباه هستید ... نوشتارها را دنبال کنید , خواهید دید که نوشته ام : " منکر اشتباه احتمالی نیستم" ؛ یعنی اصراری به درستی کار خودم و ایرادی به نقد احتمالی ندارم و با جان و دل شنونده نقد دوستان و خوانندگان هستم ..اینکه می گویید ایشان رک و واضح نوشته است , درسته . ولی اینکه چه نوشته است هم مهمه . شاید جای نقد و توهین را اشتباه گرفته اند و یا من فرق این دو را نمی فهمم . خوشبختانه نوشتار ایشان در بالا هست و من دوباره اینجا می گذارم.. این لینک .. http://iranglobal.info/node/12592 .. آغاز اعلام نظر ایشان ( به جای طرح شکایت و یا گلایه در نظرات داخلی سایت مختص ارتباط اعضای مدیریت سایت) است . اگر به نظر شما این اظهار نظر است و نه توهین ؛ پس ادامه بحث من با شما بی فایده است . منتظر نظر شما هستم ..

نوشته شده توسط: Anonymous

یک مطلب دیگر یادم رفت بنویسم. آقای ونداد آقای ائلیار نظر خود را رک و راست و واضح در مورد اینکه اینجور مطالب در سایت نیاید نوشته اند. خوب این نظر اوست. و شما فکر می کنید که نظرشان اشتباه است. حالا چرا شما اصرار دارید که حتما آقای ائلیار نظر شما را به زور قبول کند و اینجا به اشتباه خودش اقرار کند و از نظر خودش توبه و اظهار ندامت کند؟ خوب شما می توانید نظر خودتان را داشته باشد و او هم نظر خودش را.

نوشته شده توسط: Anonymous

دوست عزیز اولا "سبسطه" اشتباه است و سفسطه نوشته میشود. دوما لینکهای مرتبط را گذاشتم و می توانید دنبال کنید و بعد قضاوت کنید , نوشته من مختص به نوشتار اخیر ایشان نیست ...برای روشن شدن ذهن شما , من به قدری مشغله دارم که نخواهم در بحثهای روشنفکری کافه نشینان خوش خیال شرکت کنم ولی چنانچه لینکهای مرتبط را دنبال کنید , می بینید که من تنها از تهمتها و بی احترامی هایی که به من شده دفاع کرده و شواهد و مدارک را کنار هم گذاشته ام و از خودم نظری اختراع نکردم ...ضمنا همانطور که خود فرمودید در مورد انتشار آن ویدئو چنانچه بحث نظری دارید , لطف بفرمایید وگرنه " طبق یادداشت خودتان در بالا" بهتر است ساکت شوید...از آخر نوشته تان مشخص هست که آشنایی زیادی بر آنچه در داخل سایت می گذرد ؛ دارید که حتی از بخش نظرات داخلی ما با خبر هستید ؛ احیانا شما از همان دوستان شاکی نیستید که یکی از هکاران ما را به استناد به آن

وادار به زیر پا گذاشتن حرمت همکاری و اصول کار تیمی کرده و بدون هماهنگی درونی ؛ نوشتاری توهیم آمیز در صفحه اصلی سایت منتشر نماید؟؟؟ ( رجوع کنید به لینکهایی که زیر نوشتار اضافه کردم ) .... به هر روی سپاس از اینکه ما را از نقطه نظرات خود آگاه کردید
نوشته شده توسط: Anonymous

عجیب است. نویسنده خود می گوید که سبسطه آن است که : «به جای استدلال منطقی، حمله ی شخصی کردن به یک فرد خاص مرتبط با بحث.» و بعد هم حمله می کند به همکار خودش!!!!! و به این هم قناعت نمی کند و به یکی دیگر هم که لیدا افشار است حمله می کند. من مقاله آقای ائلیار را هم خواندم. یک مقاله عمومی است و توهین هم به کسی نکرده است ولی مقاله شما همه اش حمله به ائلیار و افشار است. راستش یک چیز را هم متوجه نشدم و آن هم انیکه چه اشکالی دارد که ائلیار و لیدا افشار در چیزی هم نظر باشند؟ حالا لیدا افشار پان ترکیست تجزیه طلب است. مگر پان بودن و تجزیه طلب بودن جرم است؟ فکر می کنم که اگر نویسنده محترم حرفی در جنبه نظری قضیه برای گفتن داشته باشند خوب باید بگویند و این همه داد و بیداد نکند و بحث نظری بکند و اگر هم حرفی برای گفتن ندارد خوب ساکت باشد. یک چیز دیگر را هم همینجا بگویم. من از خوانندان همیشگی سایت هستم ولی

این اولین کامنتی است که می گذارم. وقتی آن نوار را در این سایت دیدم واقعا شوکه شدم و با خودم فکر کردم که چرا ایرانگلوبال تا این حد نزول کرده که بدون هیچ توضیح و تفسیر و بررسی ای این ویدئو را گذاشته است. آخرین خواهش من از مدیریت سایت این است که لطفا در مورد مسائل نظری هرچه می خواهید در همینجا مطرح کنید و بر سر هم بزنید ولی دعواهای شخصی را ببرید در ایمیلهایتان و یا در تلفن و آنچنان که معلوم است یک بخش داخلی هم دارید دعواهای شخصی تان را در آنجا بکنید و وقت ما را نگیرید و کمی به خوانندگان احترام بگذارید. با تشکر
نوشته شده توسط: Anonymous

توجه خوانندگان محترم را به خواندن این لینک هم جلب می کنم :
.
http://iranglobal.info/node/12750

نوشته شده توسط: Anonymous

این خبر که اصلا به عنوانش نمیخورد و کوچکترین چیزی در رابطه با گردهمایی در کلن ننوشته بود!

نوشته شده توسط: Anonymous

چطور شما از تلاش آقای ایلیار از متصل کردن من به نهاد پادشاهی , متعجب نشدید؟؟؟ ( رجوع کنید به لینکها ) ... من اما به شیوه ایشان و در تلاش به مقابله به مثل نیستم ... من از اتحاد این دو در این مورد خاص گلایه کردم و و توهین های مشترک این دو را محکوم کردم و این دلیل این نیست که آقای ایلیار تعلق خاطر به پان ترکیسم دارد ...... من تنها از شیوه استدلالی ایشان در این نوشتار استفاده کردم...http://iranglobal.info/node/12592

نوشته شده توسط: Anonymous

تلاش شما برای برقراری ارتباط بین آقای ائلیار و پانترکیسم فقط و فقط به دلیل اشتراک نظر ایشان و خانم افشار در یک مقوله که اصلا ربطی به مسلئه ی ملی وقومی ندارد شگفت انگیزاست.

نوشته شده توسط: آ. ائلیار

عزیز، در متن توضیح داده شده است منظور چیست. پورنوشومن- پورنوشومن ایسم( پورنوشومنیسم)- پورنوشومن ایست ( پورنوشومنیست) : میتوان این نام ترکیبی را به صورت « پورنوشوایست» هم نوشت.

نوشته شده توسط: Anonymous

تاریخ را نمی توان تغییر داد، ولی می توان در صحت و سقم آن شک کرد و نظری متفاوت ابراز کرد. اگر غیر از این بود، ما باید هنوز هم همان افسانه های اجدادمان را به عنوان تاریخ قبول می کردیم. مشکل آقای بنی طرف و نژادپرستانی مانند ایشان این است که همه آنها دچار یک پارانویای سیاسی هستند و درست مثل رژیم فقاهتی که در پشت هر قضیه ای (مثلا اعطای جایزه صلح نوبل به خانم عبادی یا اسکار به آقای فرهادی) دست "دژمن!"، "استکبار" و "صهیونیسم" را می بیند، آنها هم هر کجا که نام دفاع از هویت ایرانی به میان بیاید، دست "نژادپرستی آریائی" را در پشت آن می بینند. در واقع این عکسلعملهای استریوتایپ آنها انسان را بیاد پاولوف و نظریه "واکنش شرطی" او می اندازد. کافی است که شما یک کلمه در دفاع از هویت و فرهنگ ایرانی بنویسید تا آقای بنی طرف و بقیه نژادپرستان افراطی امثال ایشان فریاد "وا نژادپرستیا!" سر بدهند.

در اکثر موارد آنها حتی به محتوی هم کار ندارند و طوطی وار کلماتی مانند "کثیرالمله" "شوینیسم فارس" "آریاپرستی" را تکرار می کنند.
نوشته شده توسط: Anonymous

مرسی آقای لرستانی درست است نشست بروکسل می تواند نقطەی عطفی در جهت همبستگی هرچە بیشتر و منسجمتر نیروهای اپوزسیون خارج از کشور حکومت جمهوری اسلامی باشد

نوشته شده توسط: Anonymous

کدام منظور ؟

آخر مگر مجبوری از کلمات غربی استفتده کنی ! ؟ در حالیکه تلفظ و املای آنها را نمیدانی ! پورنو/شومن/ شونیست/... کدام یک منظور شماست ؟
نوشته شده توسط: Anonymous

اقای سازگارا بنیان گذار یکی از مخوف ترین ارگان های تروریستی در جهان هستند سپاه پاسداران در لیست تروریستی امریکاست چظور می شود از سابقه اقای سازگارا به این راحتی گذشت ؟ ما بگذریم امریکا هم این نیت را دارد ؟ سازگارا از بنیانگذاران جمهوری اسلامی ست و از نزدیکترین فرد به خمینی هست در ویکی پدیا مختصری در مورد این اقای سازگارا نوشته شده است همین هایی را که من عرض کردن خدمت شما بخوانید حتما ضرری ندارد . اقای خادم هم کارنامه درخشانی ندارند همکاری با سازگارا ووووو

نوشته شده توسط: Anonymous

لطفا سري به اين سايت (www.looti.net) كه داراي تالارهاي مباحث سياسي كه عموما از تاريخ و تمدن ايران زمين و انتشار تاريخ جعلي و توهين به همه مليتها جالب ترين قسمت آنكه در كنار اين مباحث سياسي تالارهاي كاملا سكس و انتشار تصاوير و فيلم هاي مستهجن توسط مديران همين سايت براي ايام انتراك .
لذا در همين رابطه عرض كردم كه مبارزه به چه قيمتي آيا رژيم سراسر تبليغ دروغ در باره دين كه پايه هاي حكومت خود را بر اين نوع تبليغات پيش مي برد بايد در مقابلش عمل متقابل تاسيس چنين سايتهاي كه جوانان كشور را به سوي انحطاط اخلاقي كشيد و در كنار آن تفكرات سياسي خود را تلقين نمود ؟ حالا كه قرار شد آزادانه تحت نام افشاگري به نام خبرنگاري انجام داد سري به اين سايت بزنيد و سوالي از خود بكنيد كه انجمن پادشاهي كه كاملا در جاي جاي اين سايت مشخص است كه تبليغ از شاهزاده رضا پهلوي مي كند چه سنخيتي با مسايل سكسي و

ترويج افكار عموم جامعه صرفا به دليل عدم وجود آزادي هاي انساني دارد ؟ درست است در رژيم خفقان كنوني حق آزادي بيان حتي در مورد مسايل سكس نيست اما اين دليل برآن مي شود كه امروز يك گروه سياسي براي جلب افكار عموم جوانان با برگزاري جنين سايتهاي كه هم موضوعات سياسي و سكسي تواما باشد؟
البته دوست من من چند بار آدرس اين سايت را نوشته ام اما بنا به مصلحت حذف شده است كه شما به من مي گويد لطفا با مدرك حرف بزنيد
نوشته شده توسط: Anonymous

به امید ازادی هرچه زودتر این عزیزان
به راستی در این شرایط حساس اشتباه بزرگی است که میهن دوستان در بند باشند

نوشته شده توسط: Anonymous

هدفم از نوشتن کامنت در مورد سوریه‌ گذاشتن لینک جنایت ارتش به‌ نام آزادی بخش سوریه‌ یا چته‌های ترکیه‌ پخش این لینک و کلیپ از این جنایت بود که‌ فراموش کردم لینک آن را زیر کامنت بگذارم http://www.youtube.com/watch?v=tjFAGRkh9S4&ref=nf

نوشته شده توسط: Anonymous

من هیچ سمپاتی به‌ رژیم جنایتکار و فاشیست بشار اسد در سوریه‌ ندارم بشار اسد را یک جنایتکار فاشیست میدانم که‌ بترای ماندن چند صباحی در قدرت از هیچ جنایت و کشتار مردم بی گناه ابائی ندارد ولی در اینجا در رابطه‌ با کامنتهای یلینک در مورد ارتش به‌ اصطلاح آزاد سوریه‌ بیان نکاتی لازم است این ارتش به‌ نام آزاد سوریه‌ از دست جات آدم کش و جنایتکار ، اخوان المسلمین، القاده‌، سلفیها ، چته‌های ترکیه‌، و در مجموع جمعیتی ناهمگون از جنایت کاران ریز و درشت که‌ در سوریه‌ و گوشه‌های جهان توسط ترکیه‌ی فاشیست و قطر و غرب جمع آوری و مسلح سدند که‌ بعد از سرنگونی بشار اسد جنایتکار سوریه‌ را به‌ میدان تاخت و تاز خود تبدیل کنند موضع یک انسان درست و معقول در رابطه‌ با سوریه‌ محکوم جنایتکاری بشار اسد در سوریه‌ و همینطور محکوم کردن دستجان آدم خوار به‌ شدت مذهبی و چته‌های ترکیه‌ و قطر میبا شد

این دستجات بشدت نا همگون و آدم خوار چته‌های ترکیه‌ی فاشیست در این مدت جنایاتی بس هولناک در سوریه‌ انجام دادند که‌ اگر وجدان بشری وجود داشت برای حمایت ترکیه‌ فاشیست از این جنایتکاران میبایست هم ترکیه‌ هم این جنایتکاران در دادگاه لاهه‌ به‌ جرم جنایت علیه‌ بشریت به‌ محاکمه‌ کشیده‌ می شدند . در زیر یک فیلم و کلیپ کوتاه از دار دسته‌های جنایتکار و چته‌های ترکیه‌ به‌ نام ارتش آزاد سوریه‌ را در جنایت علیه‌ بشریت نگاه کنید همین جنایت کاران و چته‌های ترکیه‌ بودند چندی پیش نیز مردم و اسیران را از ساختمانهای 6 و 7 طبقه‌ به‌ پائین پرت میکردند که‌ وسیعأ در انتر نیت پخش شد و سازمانهای حقوق بشری به‌ جنایت علیه‌ بشریت توسط چته‌های ترکیه‌ در سوریه‌ پی بردند و آن را محکوم کردند
نوشته شده توسط: Anonymous

آقای کنعانی شما ها که ایقدر صاخب نظر هستید کی و در چه تاریخی درست عمل کرده اید چپ روسی وچپ چینی در کجای جهان بهشتی را که وعده داده بودند خلق کردند جز فقر و بدبختی و دیکتاتوری ووعده های خالی و غیر واقعی لوطفا حساب سوسیال دموکراتهای اروپا را جدا کنید که ربطی به چپ جهان سومی ندارد آنها از جنس طبقاتی شماها نسیتند / چپ ما واقعا چپ کار ست نه درستکار نمونه اش این به اصطلاح سرتاسریها که مو جودیت فکریشان در رابط با جهان امروز و حقوق ملتها در ویرانه ایران در عمل تاسفبار است وفرقی با مرکز گرایان شیخی وشاهی ندارد خودرا زیاد خسته نکنید دوران پیر سالاری تمام شده

نوشته شده توسط: Anonymous

آفا حرف شما کاملا درسته مگه جمهوری اسلامی عادلانه جنگ می کند ؟ آدم جلو یه احمق اگه عین یه عاقل رفتار کنه باخت کرده این آقایون پادشاهان خیلی از ایرانییان متعصب اند که اینجوری عمری ما را به سخره گرفته اند باشد که بعضه ها بشنوند و چشم و گوششان باز شود و گرنه تا ابد به بت تراشه خود ادامه می دهند.