رفتن به محتوای اصلی

عبدالله مهتعدی : آسیب‌شناسی زن زندگی آزادی؛ اشتباه کردیم که بدون شاهزاده ادامه ندادیم

عبدالله مهتعدی : آسیب‌شناسی زن زندگی آزادی؛ اشتباه کردیم که بدون شاهزاده ادامه ندادیم
تهیه و تنظیم:
کیانوش توکلی

مهران براتی : کومله و عبدالله مهتدی, نه  فقط در کردستان  بلکه در ابعاد ملی و ایران سیاست ورزی می کند

چرا بدون شاهزاده ادامه ندادین؟ در دمکراسی دوری و جابجای اشخاص کاملآ طبیعی است

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

انتشار از:

کیانوش توکلی
برگرفته از:
ایرانگلوبال

تصویر

تصویر

تصویر

دیدگاه‌ها

منوچهر

عنوان مقاله
عبدالله مهتدی

ما در سال58 شاهد بودیم که چگونه جریان هدایت شده تجزیه طلب در کردستان جنگ داخلی براه انداخت و همه چپها از توده ای تا فدایی به کمک تجزیه طلبان کرد رفتند و مسیر راه آزادی را به استبداد هموار ساختند.
جریان تجزیه طلب کرد ریشه در جریان کمونیستهای روسی و امروز از سوی دولت یهود رهبری می‌شود.
هدف آقای مهتدی کردستان مستقل است تا راه را برای ارتباط زمینی ایران با سوریه لبنان قطع کند و اسراییل امنیت بیشتری برای خود و نفوذ بیشتری در کردستان داشته باشد این اصل قضیه است.
خواست مردم ایران حفظ تمامیت ارضی است. اکنون چهل سال است ایران بدون پادشاهی اداره می‌شود ولی بد.
مردم ایران هنوز چشمشان به هفده شهر قفقاز یعنی 160 هزار کیلومتر خاک از دست‌رفته است.
هدف دشمنان خارجی چیست؟
تقسیم ایران بسود ترکها عربها ودولت یهود. برای این خیانت تاریخی تجزیه طلب ها و چپها متحد هستند.
چپ ها هرگز ازتمامیت ارضی ایران دفاع نمی‌کنند و در برنامه خود به عنوان اصل وهدف نگنجانده اند.
این یک تصورخام است که چپها بتوانند قدرت را دردست گیرند و اتحاد جماهیر شوروی ایران بوجود آورند.

د., 03.06.2024 - 09:40 پیوند ثابت
نظرات رسیده

سئوالات حامیان شورای مهسا از آقای عبدالله مهتعدی در کپنهاک : ۱- شما ها با ائتلاف سیاسی که به وجود آوردید به مردم اميد دادید و برای اولین بار دمکراسی رو امتحان کردید. ولی با جدا شدن یک شخص این ائتلاف به هم خورد. چرا بدون اون فرد ادامه ندادین؟ در دمکراسی دوری و جابجای اشخاص کاملآ طبیعی است -2- دلیل شکست منشور؛ خروج شاهزاده بود و یا محتوای منشور؟ 3_ از جایگاه امروز ایا بهتر نبود برای تدوام این تشکل که در زمان خود امید ها افرید؛ با خواست اقای رضا پهلوی موافقت می شد و جلوی خروج او از شورا گرفته می شد ؟ 4-به نظر شما شکل گیری یک اتحاد و همبستگی منسجم تر در اینده واجد چه پیش شرط هایی باید باشد تا در مقابل عوامل ضد جنبش انقلابی زن زندگی آزادی پایدار بماند 5_ سئوال اخر اینکه شکست شورای مهسا ؛ یک شکست تاکتیکی بود ویا یک شکست استراتژیک؟ ( بعبارت دیگر ائتلاف چپ میانه و راست میانه دیگر ممکن نیست؟)

ی., 02.06.2024 - 07:35 پیوند ثابت
نظرات رسیده

محمد رضا صفایی : برخی ها خودشان فریب می‌دهند، به مردم هم دروغ میگویند .
اگر آن شورا کمی شناخته شد فقط به دلیل وجود شاهزاده رضا پهلوی بود .
در ضمن شاهزاده رضا پهلوی هرگز در هیچ جا نگفت که از شورا خارج شد و هرگز اعلامیه هم در باره خارج شدن نداد .
زمانی که از تمام اعضای آن شورا پرسش شد که شما قصد نشستن بر صندلی قدرت را دارید ، پيش از همه ................. مسيح علینژاد پاسخ داد من تازه روی صندلی نشستم و قصد ندارم بلند شوم ، ولی شاهزاده رضا پهلوی فقط بلند شد و رفت ، و سپس گفت با دیگران هم برای نجات ایران همکاری می‌کند .
اصلا ما فرض را بر این بگیریم که دیگران شاهزاده رضا پهلوی مانع کارشان می‌دانستند، پس با رفتن ایشان که چرا نتوانستند بکار خود ادامه دهند ، البته دليلش کاملا مشخص است ، زیرا مردم ایران برای هیچ از اعضای آن شورای دروغین اعتبار و ارزشی قائل نبودند و نیستند .
اکنون پيش از یک سال از تشکیل آن شورای کذایی گذشت و هیچ یک از ایرانیان حتی کلام تأسف باری در این‌باره نگفتند و کسانی که برای این جسد دفن شده عزاداری می‌کنند، هنوز در اوهام خودشان بسر می‌برند .

ی., 02.06.2024 - 07:33 پیوند ثابت
نظرات رسیده

محمود علیزاده:

رضا پهلوی یک شخصیت و خیلی هم تلاش میکنه ولی تشکیلات سیاسی و تجربه دمکراسی رو نداره با اینکه تو دمکراسی بزگ شده. تو دمکراسی فقت ائتلاف چند حزبی میتونه وجود داشته باشه. حکومت یا پادشاهی یک شخص آخرش به دیکتاتوری تبدیل میشه مسل جمهوری اسلامی.
این سؤال خوبیه. آیا پادشاه دانمارک در سیاست دخالت می کنن؟ نه تازه همه احزاب دانمارک رو به خانه خود دعوت می کنه. رضا پهلوی باید تو اون ائتلاف می موند چونکه همه آنها ایرانی بودن.

اتفاقاً رضا پهلوی باید با چنگو دندون او ائتلاف رو نگه می داشت چونکه نه فقت به نفع اون بود بلکه به نفع همه. اون به عنوان پادشا یا سینبول این وظیفه را داشت.

ببین شما از شعارهای جمهوری اسلامی استفاده می کنید. همه تمامیت ارضی ایران را میخان و همه هم به رأی مردم اعتقاد دارن. هلا هی این بگه من پادشا یا من رئیس‌جمهور چه تاثیری داره وقتی مردم باید انتخاب کنن؟

ی., 02.06.2024 - 07:30 پیوند ثابت
نظرات رسیده

Farnoush Tabatabaie
با احترام و درود
آیا برای این نبود که نمیتوانستید بدون پشتیبانی درصد بزرگی از مردم داخل و خارج از ایران که از شاهزاده رضا پهلوی حمایت میکنند کارتان را پیش ببرید؟؟
شاهزاده یک نفر از اعضای همبستگی بودند ولی خوب میدانید که اقبال ایشان بیشتر از هر شخص دیگری در آن گروه بود .
ایشان کسی نیست که یک سال و ده سال و سی سال و حتی چند سال پیش از دامنه حکومت جمهوری اسلامی جدا شده باشد . ۴۴ سال ایشان بعضا تنهای تنها صدای مردم ایران بودند.
به هر روی برای تمام آزادیخواهان توان مبارزه و خرد ملی آرزو میکنم .
‌پاینده ایران ❤️

ائتلاف به چه قیمتی؟؟ به قیمت تمامیت ارضی ایران ؟؟ به قیمت اینکه خانوم معصومه علینژاد قمیکلا خود را پیشاپیش رییس جمهور ایران خطاب کنند ؟ همانطور که در مورد پهلوی پدر و پسر تاریخ و مخالفان به قضاوت نشستند در مورد این مسئله هم زمان ابعاد آن را روشن خواهد کرد. حد اقل کن از زبان شاهزاده هرگز نشنیدم که بگویند من شاه ایرانم همه جا گفتند من برای رساندن صدای مردم برای گذار از این حکومت تلاش خود را میکنم.

ی., 02.06.2024 - 07:28 پیوند ثابت
مازیار دهقان

عنوان مقاله
سخنرانی مهم عبدالله مهتعدی در کنفرانس کومله و چشم انداز آینده. در کپنهاک ؛ اول ژوئن ۲۰۲۴

وقتی یک ایرانی سخنرانی میکند یا پرچم نمیگذارد ویا پرچم ایران را میگذارد. کسی که در زیر لوای هرپرچمی سخنرانی میکند معنیش مشخص است. همین گونه رفتارهاست که سایر مردم ایران را به صداقت اینگونه سازمانها مشکوک میکند.
در مورد اختلافات و جنگ اول انقلاب هم ایشان همه چیز را نگفت ونگفت که چرا دست رد به سینه هیاتی که برای صلح و دوستی رفته بودند زده شد. من جوانان را به خواندن روزنامه های آزاد آن زمان دعوت میکنم.(روزنامه ها در اول انقلاب از آزادی نسبتا خوبی برخوردار بودند).

ی., 02.06.2024 - 02:11 پیوند ثابت
مبارز نستوه

عنوان مقاله
.

عبدالله مهتعدی این بار از کردها در 4 چوب ایران و ایرانیت حرف میزند به زبان پارسی. در محافل کردی از جدایی کردها از ایران میگوید. اینکار او موجب سوء استفاده آخوندها و سلطنت طلبها و شونیست های حراف و سفسطه گر از بدنامی وخواسته فدرالیسم شده. من فکر میکنم شهادت اتفاقی ژینا امینی ربطی به سازمان و احزاب کرد ندارد و از آغاز یک اتفاق و مبارزه سراسری ایرانی و میهنی بود. شعار زن-زندگی- آزادی، هم نباید مورد دزدی و دستبرد سازمانها و احزاب فرصت طلب کردی شود. چپ ایران و ملیون و آزادیخواهان ایرانی از آغاز حامی خودمختاری کردستان فقط در 4 چوب ایران متحد و واحد بوده! شعار: آزادی برای ایران، خودمختاری برای کردستان، نیز در چهارچوب تمامیت ایران داده میشد.

سه میهن،- وطن اجدادی، میهن سوسیالیستی، وطن تبعیدی. پاتریوتیسم یا وطن پرست، عشق به میهن و سرزمین پدری است. آن واژه ایست یونانی-فرانسوی که از قرن 18 میلادی در فرهنگ سیاسی غربی مرسوم است. اصطلاح آن از سال 1831 میلادی به معنی سرمست و دوستدار ناپلئون بود. عشق به وطن و خلق خود باید همراه باشد با احترام به خلقهای دیگر و تایید آزادی و استقلال آنان. وطن دوستی یعنی عشق به محیط جغرافیایی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، تاریخی و عشق به جا و مکانی که مردم در آن زندگی و مبارزه میکنند. لنین میگفت: وطن پرستی احساسی است عمیق که از طریق قرنها و هزارهها زندگی و هستی در میهن، در درون انسان ریشه دوانده. سوسیالیستها بر این باورند که وطن پرستی در جامعه طبقاتی محتوایی طبقاتی دارد چون هر طبقه ای رابطه اش با وطن از طریق منافعش بیان میشود، مثلا رابطه بورژوازی با وطن از طریق منافع طبقاتی خودمحور و اگوئیستی او تعیین میشود و تاثیر میگیرد.
وطن پرستی پدیده ای تاریخی-اجتماعی است، آن محیط جغرافیایی فرهنگی اجتماعی سیاسی زندگی و مبارزه خلق است. وطن دوستی اصلی است اخلاقی سیاسی احساسی که محتوایش در عشق و صداقت نسبت به وطن و افتخار یا حسرت به گذشته و زمان حال و اعلان آمادگی و علاقه برای دفاع و حفاظت از منافع آن است. وطن پرستی قطب دیگر یا بخشی از احساس یا مسئولیت جهانوطنی است و در دورههای مختلف محتوایی طبقاتی گوناگونی دارد. میهن پرستی میتواند قطب مخالف ناسیونالیسم بورژوایی نیز باشد که از نظر رابطه سازمانی متحد گلوبالیسم سیاسی است.
چپ ها و لیبرال ها تاکید میکنند که وطن پرستی مخالف شونیسم و ناسیونالیسم است و برای درک و تکمیل و مقایسه آن، باید به مفاهیم و مکاتب دیگر مانند: ناسیونالیسم، انترناسیونالیسم، شونیسم، و ملت نیز توجه نمود. از نظر روانی برای احساس در خانه بودن، و احساس بیگانگی ننمودن، محیط فرهنگی اجتماعی برای هر انسانی مهم است. شخصیت انسان در سازش و وحدت جغرافیایی و محیط فرهنگی اجتماعی طبیعی بنام وطن شکل میگیرد. شخص وطن پرست حاضر است حتی خود را در راه رهایی و شکوفایی و حفاظت از وطن قربانی کند. انسانها در تمام دورهها حامل و ناقل واقعی احساس میهن پرستی بوده اند و علاقه ای عمیق به سرنوشت وطن و سرزمین پدری خود و مردم داشته اند. میهن پرستی دارای محتوای اجتماعی مختلف است و شامل: فرهنگ جامعه طبقاتی، و خصوصیات طبقاتی است. آن اندیشه و آموزشی است پیرامون اینکه سیاستمداران و شهروندان باید رفاه و سعادت هم میهنان خود را مد نظر داشته باشند.
میهن و وطن، محیط و منطقه ایست جغرافیایی، اغلب در ارتباط با وجود یک دولت، که انسان خود را از نظر احساسی متعلق به آنجا میداند و تولد و رشدش در آنجا بوده و سنت ها و شرایط آنجا برایش مهم و سرنوشت ساز هستند. یاد وطن احساس عشق و دوستی به آنجا را تداعی میکند و یک ضرورت آگاهی تاریخی و مخالف تنفر خلقی و احساسات شونیستی انسان ستیزانه است. وطن به معنی اجتماعی-سیاسی، محیط نزدیک و اطراف انسان است که او در آنجا رشد کرده و از طریق: خصوصیات، آداب و رسوم و مناظر طبیعی و جغرافیایی، فرهنگ و عادات و سنت و زبان و لهجه انسانهای اطرافش، او را در زمان رشد و زندگی اش همراهی و تحت تاثیر قرار داده اند. قطب مقابل وطن پرستی ناسیونالیسم بورژوایی امپریالیستی یا قومگرایی تنگ نظرانه است که ممکن است به اشکال: آنتی کمونیسم، راسیسم، شونیسم، و گلوبالیسم ارتجاعی، ظاهر شود. در وطن انتخابی یا میهن دوم فرد مهاجر ارتباط و وابستگی احساسی نسبت به ارزش ها و نرم های سرزمین اجدادی خود را در جایی که برای زندگی انتخاب کرده، رعایت میکند. آنها موجب میشوند که به سازش و تطبیق انسان با کشور میزبان کمک کند. ارزش گذاری شدید و اغراق آمیز در باره وطن ممکن است موجب شونیسم و ناسیونالیسم گردد. در جامعه طبقاتی بورژوایی حتی خرده بورژوازی آزاد نیست تا وظایف و احساسات ملی و مردمی خود را نشان دهد. وطن پرستی سوسیالیستی میخواهد از طریق تشکیل میهن سوسیالیستی، وفاداری به موضوع سوسیالیسم و کمونیسم، به دولت شورایی، و به حزب کمونیست، مدافع جهانوطنی خلقی-کارگری تیز باشد.
سازمانهای چپ، وطن پرستی سوسیالیستی را عالی ترین شکل میهن پرستی میدانند چون آن یک اصل اساسی اخلاقی و سیاسی میان زحمتکشان است. ایده و احساس عشق و وفا به میهن در وطن پرستی سوسیالیستی غیرقابل اجتناب است. برای زحمتکشان، میهن مکان و سرزمین مبارزه برای عملی نمودن پیام و وظیفه تاریخی آنان در راه تاسیس و تشکیل میهن سوسیالیستی است. در جامعه طبقاتی بورژوایی اشاره میشود که پرولتاریا میهن ندارد گرچه ذات و طبیعت اجتماعی اوست که از طریق جهانوطنی کارگری منافع خود و خلق را دنبال کند تا ناقل و حامل یک میهن واقعی باشد که در هماهنگی و تطابق کامل با احساس جهانوطنی باشد. از طریق سوسیالیسم وطن پرولتاریا توسعه می یابد و شامل کشورهای دیگر نیز میشود. او نسبت به خلقهای دیگر نیز احساس وفا و خلوص میکند و نه اینکه فقط نسبت به میهن و مردم خود. او افتخار میکند به مبارزات رهایی بخش ضد امپریالیستی، ضد کاپیتالیستی مردم و خلقهای دیگر. همزمان فرهنگ سوسیالیستی مانع ورود توحش و عناصر فرهنگ ارتجایی بورژوایی به درون فرهنگ ملی سوسیالیستی میشود و در مقابل محدودیت ها و برتری طلبی های ناسیونالیستی مبارزه میکند.
وطن پرستی سوسیالیستی نخستین بار شامل خلق و تمام مردم میشود و از سنت انقلابی وطن پرستانه گذشته دفاع میکند چون آن یک وطن پرستی آگاهانه است. وطن سوسیالیستی جسما و سازمانن با دوستی برادرانه و اتحاد جهانوطنی زحمتکشان تمام کشورها در مبارزه برای صلح و سوسیالیسم مخصوصا کمک برادرانه متقابل احزاب و خلقها در سیستم جهانی سوسیالیستی آینده گره خورده و متحد است.
شونیسم خلاف جهانوطنی زحمتکشان، واژه ایست فرانسوی و بینشی است شدیدا راسیستی و انتقام جویانه که رفتاری تحقیرآمیز نسبت به بیگانگان و زنان دارد. تحقیر فرهنگ و حق زندگی دیگران نیز از جمله باورهای بیمارگونه هواداران این جریان است. در مقابل شونیسم، انترناسیونالیسم هومانیستی قرار دارد. شونیسم عشق اغراق آمیز به میهن خود، ناسیونالیسم تعصب آمیز، تحقیر ملتهای دیگر، خود بزرگ بینی، و مردسالاری نسبت به زنان است. شونیسم نوعی ناسیونالیسم سلطه گر، مشوق تنفر علیه خلقهای دیگر، و ناسیونالیسم جنگ طلب است. شونیسم در ارزش گذاری میان ملتها فرق میگذارد. شدیدترین نوع آن در فاشیسم آلمان در قرن گذشته پیش آمد. شونیسم ایدئولوژی و سیاست ارتجاعی بورژوازی با خصوصیات ناسیونالیسم بورژوایی افراطی وبا تمایلات به زنجیر کشاندن آشکار و مستقیم بی رحم خلقهای دیگر و حتی دشمنی آشکار و اراده سلطه بر خلق خود است. شونیسم ناسیونالیسم اغراق آمیز از نظر لغوی برگرفته از یک شخصیت در یک نمایشنامه فرانسوی همراه با تنفر بود. شونیسم طبق طبیعت خود گاهی عاشق بورژوازی امپریالیستی یک کشور بیگانه بر کشور خود و بر ملت های دیگر است. احزاب چپ طبق خصوصیات انترناسیونالیسم طبقه کارگر قاطعانه مخالف هر نوع شونیسم هستند و بدون سازش با آن می جنگند.
سوسیالیستها تاکید میکنند که میهن دوستی تودهها باید قلبا با احترام به خلقهای دیگر و دست آوردهایشان گره خورده باشد. بورژوازی امپریالیستی میکوشد تودهها را برای منافع خود بعد از دستکاری و مغزشویی طولانی فریب دهد و فعال کند تا خیانت اش را نسبت به ملت و میهن مخفی کند. برای زحمتکشان یک کشور موضوع میهن مقوله ای مستقل نیست بلکه آن گره خورده به مبارزه طبقاتی و به مبارزه رهایی بخش ملی و علیه هر نوع استثمار. به این دلیل زحمتکشان آتشین ترین و پایدارترین مدافعان نماد علاقه صادقانه به میهن و وطن هستند. تصویر وطن در ذهن انسان مهاجر و تبعیدی معمولا همراه با نوستالژی و مثبت است چون شرایط اجباری خاصی او را وادار به ترک وطن نموده اند. او معمولا ضعفها را توجیه میکند یا به اغراق از آنان یاد می نماید. در فرهنگ میهنی، وطن پرستی سوسیالیستی و انقلابی، عمل و اقدامی فعالانه در راه شکوفایی فرهنگ ملی مردمی و خلقی برای نزدیکی و توسعه فرهنگ هومانیستی با دیگران است.

ش., 01.06.2024 - 22:32 پیوند ثابت

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید