رفتن به محتوای اصلی

هر چند که فراوان گفته اند و نوشته اند، اما اندک مردمانی در جهان بر عمق فاجعه پی برده اند. جای بسی شوربختی است که بسیاری از جوانان وطن نخوانده اند و نشنیده اند که در آن تابستان 67 چه گذشت و چه تبهکاری گسترده ای در تاریخ رقم زده شد. حادثه تابستان 67 از فجایع دردناک تاریخ هستی انسان ها بوده است و در پوشه تاریخ نگاشته خواهد شد و ماندگار خواهد ماند و ما برای آیندگان می گوییم و آیندگان برای فرزندان خود و فرزندان آنان برای نسل های آینده.
آن­چه که انقلاب را نجات داد و مانع از تسلط کامل ارتجاع شد همانا مقاومت مسلحانه مجاهدین مشروطه در تبریز بود. مجاهدان تبریز پیشگامان مقاومت بودند و پایداری آنان روحیه شکست را از بین برد و روحیه­ی پایداری و تعرض را به همه­گان بازگرداند. بدون سلاح مجاهدین نه از تاک مشروطه نشانی می­ماند و نه از تاک نشان ” نظریه مشروطه­خواهی “. بنا بر این بر خلاف ایدئولوژی کاذب و کژدیسه ایدئولوگ­های لیبرال در سال­های اخیر و تئوری­های تسلیم طلبانه و منفعلانه...
این درست نیست که هر وقت مطابق میل و سلیقه‌مان بود از این قبیل اسناد استفاده کنیم و به به بگوییم و هر وقت با سلیقه و مرام ما مشکل داشت به کلی مردودشان بدانیم. اسناد رسمی آرشیوهای بریتانیا مثل هر مجموعه سندی از حب و بغض و یا نادرستی خالی نیستند، ولی به دلیل ماهیت دیپلماتیک و رسمی آن، ماموران تهیه کننده آن‌ها به فراخور شغلشان سعی می کنند بنا به نگاهشان تصویر درستی از تحولات و دیدارهای خود ارائه دهند.
دکتر شاپور بختیار از سوی سلطنت طلبان و مشروطه خواهان هم مورد حمله قرار میگرد که او شرط پذیرفتن نخست وزیری در آن شرایطِ بحرانی را خروج شاه از ایران بنا نهاد که فروپاشیِ ارتش و سیستم شاهنشاهی را باعث شد. جبههءِ ملّی که از همان آغاز به دکتر بخیتار پُشت کرد، مارکسیستها و مذهبیون که دکتر بختیار دشمن طبقاتی و ایدئولوژی دینی آنها بود، هواداران خمینی و نظام جمهوری اسلامی که بخون پاک او تشنه بودند. تودهءِ مردم هم در شرایطی نبودند که اندیشهءِ بلند و دمکراتیک او را درک کنند.
سخن گفتن از “«صحنۀ روشن انتخابات”»، به مثابه صحنه ای از مناسبات مردم و قدرت،سخن گزافی است… اما تا آنجا که موضوع مناسبات گرایشهای اصلی درون حاکمیت حول موضوع انتخابات و طرح و نقشۀ هر کدام از آنها برای انتخابات در میان است، می‌توان از “صحنۀ روشن انتخابات” سخن گفت. در اینجا باید تصریح کنم که گرایشهای اصلی درون حاکمیت حول موضوع انتخابات را می‌توان با دو گرایش “ولائی” و “پوپولیستی” توصیف کرد.
· روزهای تظاهرات و اعتراض از هر 100 نفر 90 نفر پشت کامپیوتر و اینترنت منتظر خبر سقوط رژیم هستیم. · یک ساعت در ترافیک بزرگراه همت معطل می شویم و ککمان نمی گزد ولی سر تقاطع به اندازه ده ثانیه نمی توانیم منتظر عبور ماشین روبرویی باشیم.
آنچه در پی می خوانید، ترجمه مقدمه رساله شاپور بختیار است که وی در سال ۱۹۴۵ برای اخذ مدرک دکترا از دانشگاه سوربن پاریس نوشته است. این متن برای نخستین بار به فارسی منتشر می شود و از سوی بهرام شفیعی، از همراهان شاپور بختیار در فرانسه، برای انتشار در اختیار ما قرار گرفته است.
تحقیق ما درباره ی ناشر این اسناد نشان داد که او یک کارگزار جمهوری اسلامی است و این نتیحه مورد تاًیید یک مورخ مبرز در تاریخ معاصر ایران که سالیان دراز در اسناد آزاد شده ی دولت های بزرگ، از جمله انگلستان کار کرده است و با سابقه ی این تاریخنگار تازه کار آشنایی داشت، قرار گرفت.
مدتهاست که ملت شریف ایران با اگاهی از واقعیات این حکومت دینی در صدد ایجاد تغییرات اساسی در ساختار قدرت و مدیریت کشور به کمک و یاری سیاستمداران عرصه کشور چشم دوخته به راهنمائی انان در طی مسیر سعادت دلخوش است و به همین دلیل فرصتها را یکی پس از دیگری از کف داده، همچنان دربند و اسیر این حاکمین ظالم و از خدا بی خبر مانده است.
یادتان است چطـور روشنفکران دگر اندیش در مدح او (خاتمی) چه هاکه نگفتند و ننوشتند، درست مانند شرایـط کنـونـی که در باره موسوی و کروبی می گویند. آن زمان،بقول معروف مدام خاتمی، این روباه مکارمی گفت:من نـرم! هواداران فاضل خستگی ناپذیر ایشان می گفتند بـدوش، آخرش هم آب پاکی بر روی دستان دوستانشان ریخت و گفتند: مـن یک تدارکاتچی بیشتر نیستم ولی مگـر این عاشقان سینه چاک کُن هنوز ول کُن مامعله هستند.