رفتن به محتوای اصلی

نكته مهمی كه در این سند از بهشتی نقل شده این است كه «رهبری انقلاب تصمیم گرفته است كه با آمریكا و غرب به صورت دوستانه و مثبت برخورد كند، ولی آنها عمیقاً ظنین باقی می‌ماندند
نگرانی سوم او در زمینه قطعات یدكی نظامی و تجاری بود. واضح بود كه او اطلاعات كمی در مورد جزئیات این قضیه دارد، ولی می‌دانست كه قطعات یدكی به مقدار و سرعت لازم توسط آمریكا فراهم نمی‌شود.
من هیچگاه به خیرالاموراوسطها باور نداشته
ام. مثلا هنگامی که کسی چاقو برداشته است تا دیگری را بکشد، خیرالاموراوسطها چه حکم می
کند؟ این که به او توصیه کنیم به جای کشتن، چشمش را درآر؟.........
هر چند نه مرا لایق سلام می
داند و نه در جوابیه
اش نام از من می
برد (این نیز نوع جدیدی از اخوانیات است)، اما، به جای جوابی به قصیدة غرای بی
نهایت بیتی
اش، این قصیده را که دو سه سالی پیش سروده آمده است به او تقدیم می
کنم:
جنبش دانشجويي ايران از سال 72 فعاليت دوباره خويش را آغاز كرد كه در قياس با جنبش دانشجويي آذربايجان 4 سال ديرتر به حركت پرداخته است. جنبش دانشجويي ايران بعد از يك دوره ركود و با دعوت مسئولين حكومتي فعال شد كه در قياس با آن جنبش دانشجويي آذربايجان بنا به مصلحت ملي و احساس وظيفه ملي وارد جريانات فكري گرديد. ماهيت جنبش دانشجويي آذربايجان نيز مستقل، مردمي و خودجوش است.
حکومت اسلا می ا زهمان آغاز به قدرت رسیدن خود به تبدیل اتحادیه ها و سندیکاها کار گری به دستجات مذهبی همت گماشت . سندیکاها و اتحادیه های کار گری درشکل، به شوراهای اسلامی و انجمن های اسلامی که نمونه و مدل بازاری آن نیز درست شده بود تبدیل یافتند و در عمل به دستجات سینه زنی که وظیفه عمده آنان ترتیب نماز جماعت و کنترل رفتار دینی مزد بگیران در میحط کار بود، استحاله یافتند.
اینکه می گویند ای ایران مرز پر گوهر، دروغ است! ایران همیشه مرز پر ستم بوده است!یک دختر بدبخت و بیچاره را پدر معتاد ش به قیمت 700 هزار تومان در خراسان فلک زده می فروشد او را مجبور می کنند با هفت مرد گردن کلفت کثیف افغانی همخوابی اجباری داشته باشد
اصلا به من چه مربوطه من كه اينجا زندگي نمي كنم!پس چرا بايد دخالت كنم؟صفا ميكنم و بر ميگردم به كشور محل زندگيم؟من ديگر اينجايي نيستم هر كشوري قوانين خودش را دارد....جملات چقدر اشناست انگار كه جايي ديگر ان را شنيده ام؟
ایرانیان خارج از کشور حق دارند که به ایران رفت و آمد کنند و در این رابطه نباید مانعی از طرف جمهوری اسلامی برای آنها ایجادشود ولی گویا خود این هموطنان عزیز این را حق خود نمی دانند و لطفی از سوی جمهروری اسلامی به خود تلقی می کنند. اگر آن را حق خود می دانستند باید در مورد محدودیت هایی که در مقابلشان ایجاد می شد اطلاع رسانی می کردند. سوال و جواب هایی که ارگانهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی برخا با مسافران می کند و گفته می شود که بسیار هم "خوش برخورد" هستند این هدف را دنبال می کند که بگویند...
شکست اردوگاه سوسیالیستی و گندی که جمهوری اسلامی به هست و نیست آن مردم زده
است، بسیاری از مارکسیست
های دین
خو و کین
خو (و همة مارکسیست
ها البته دین
خو و کین
خو نیستند.) را به تکاپوی کسب هویتی دیگر انداخته است و با دشمنان دیروز خود (ناسیونالیست
های عظمت

طلب ایرانی) یا پان
عربها و پان
ترکیست
ها و ...... هم
صداشان کرده
است........
آیا آمریکا خواهد توانست با وجود جمهوری اسلامی از افغانستان و عراق بیرون رود؟ آیا مادام که جمهوری اسلامی به حماس و حزب
الله پول و یاری لجستیک می
رساند، صلحی میان اعراب و اسرائیل ممکن است؟ آیا ریشه
کن کردن تروریسم بنیادگرای شیعه و سنی تا این تروریسم از جمهوری اسلامی کمک و پناه می
گیرد امکان
پذیر است؟ و اگر پاسخ این پرسش
ها منفی
ست آیا خطر آن وجود ندارد که به رغم همة خطرات آمریکا به ایران حمله کند؟
دلیل بی اعتمادی مردم نسبت به اپوزیسیون و پراکندگی در بین اپوزیسیون نتیجه دوگانه گویی ها و تزلزل جامعه سیاسی در برخورد با نهاد دین، ارزشهای دینی و حاکمیت دینی در کشور بوده است. بی شک همه ی این ابهامات و عدم برخورد قاطع با دین باوران کهنه پرست موجب سرخوردگی و بی اعتمادی مردم نسبت به اپوزیسیون شده است تا آنجائیکه این شرایط تداوم حیات حاکمیت قرون وسطائی جمهوری اسلامی در کشور را تضمین و تقویت کرده است.
اخیرا سایت ایران گلوبال شباهت زیادی پیدا کرده است به بحث های روبروی دانشگاه تهران در سالهای 57 ،58 ،59 واوائل60 که هرکسی از تلاش فکری و توشه ائی که اندوخته بود می توانست آنجا عرضه نماید.خوبی ایران گلوبال در این هست که زهرا خانم ندارد.چماقدار های روبروی دانشگاه تهران دیگر در ایران گلوبال کاری نمی توانند پیش ببرند ،چون همه پشت کامپیوتر نشسته اند وفاصله ها مانع در گیری شده است اما روبروی دانشگاه تهران بخاطر نزدیکی افراد هم باعث شده بودکه همه با ادب بحث بکنند.