رفتن به محتوای اصلی

● کامنت‌های پیشین کاربران تا 25 ژوئن 2022 برابر با 4 تیر 1401

نوشته شده توسط: ناشناس

جناب آقای کرمی با سپاس ازپاسخ شما بطورخلاصه باید عرض کنم؛ باتوجه باینکه شاید نیمی از مردمان ایران مثل خود من آذربایجانی یا آذربایجانی نژادند ومحل زندگی ایشان به آذربایجان محدود نمیشود بلکه به کلیه نقاط ایران مهاجرت کرده اند واین امردرمورد کرد های ایرانی و دیگراقوام ایرانی هم صدق میکند, که در ایران پراکنده زندگی میکنند وجدائی ناپذیرند. مهمترین ویژه گی مردمان ایران، تنوع و کثرت قوميتی آن‏هاست که شاید بیش از 55 قوم را دربر میگیرد. این یک مزیت تمدن وفرهنگیست. آنهارا نمیتوان از یکدیگر جدا کرد, اساسا چرا باید آنهارا از یکدیگر جدا کرد؟ کلیه اقوام و مردمانی که در ایران امروزی ساکنند, اعم از آذری، بلوچ، کرد، ایلامی، سیستانی، خوزستانی، خراسانی، ترکمنی، مازندرانی، گیلانی، تالشی، بختیاری، قشقانی ووو، با وجود تفاوتهای جزئی فرهنگی، زبانی، آداب، رسوم، ادیان و مذاهب، هزاران سال در کنار هم راضی بوده اند.

اکنون افرادی با افکاری خام ونپخته, بدون شناخت دقیق بابرداشت های بدون مطالعه واینکه فدرالیسم اساسا چگونه وبچه علتی بوجود آمده، درچه سیستمی کاربرد درستی داشته ودرکدام کشورها به شکست رسیده, برای ایرانیان خواب ممالک متحده ایران میبینند. اگرایران روزی ممالک محروسه نامیده میشد، پاکستان، افغانستان، ترکمنستان، ارمنستان وآذربایجان شمالی جزئی از ممالک محروسه ایران بودند که اکنون نیستند. دراینکه سابقه فدرالیسم به هخامنشیان, اسکندر یا روم قدیم برمیگردد باشما هم عقیده نیستم. اگر منظور شما ساتراپهای هخامنشیان وجانشینان اسکندر مقدونیست, آنها توسط دست نشاندگان پادشاهان اداره میشدند ومالیات های کلان میپرداختند واگربه جدائی دست میزدند سخت گوشمالی میشدند. دررم هم روند کارها به همین منوال بود. صد واندی سال قبل قوانین ایالتی وولایتی دررابطه با قانون اساسی مشروطه بتصویب رسید که جامه عمل نپوشید, چرا؟ بنظر من یک حکومت غیرمتمرکز برای تقسیم نیروی مالی واجرائی بین شهروندان ایرانی, در راستای حفظ وحدت ویک پارچگی ملت وکشوراست. فدرالیسم, بنیانگذاری برای تجزیه وجدائیست وازهم پاشیدن ایران است. با سپاس مجدد ومهر ودوستی, بهرام آبار
نوشته شده توسط: ناشناس

درود برشما
امیدوارم بتوانید همواره همین گفتارمستتدل وبا ادب وآرامش ودرعین حال صریح ومحکم خود را نگه بدارید ودربرابر افکاروگفتارمغرضانه مانند آنها برخورد نکنید زیرابه گمان بنده دراین شرایط حساس وبحرانی ایران افرادی مانندشما ارزشمندترین سرمایه هابرای آینده ایران هستند امروزماتشنه حقیقت وانصاف ومحبت وعدالت هستیم واینها رامیتوان درگفتارشمادید وحالاکه توان تحلیل شرایط ونوشتن مطالبی روشنگردارید مسئولیتتان سنگینتراست
پایداروپیروز باشید
پاینده ایران

نوشته شده توسط: ناصر کرمی

جناب آقای... Araz،.....، گرامی، ایرانیان قبل از اسلام با هر صفت خوب و بد، گذشتگان ما و سمبل هویّت نژادی و فرهنگی ما ایرانیان هستند و این را تاریخ معتبر جهانی به رسمیّت میشناسد و ما هم مسئولیّت هر گونهء آنها را می پذیریم. اینکه شما هر روز قبر آنها را زیر و رو میکنید و استخوانهای آنها را بر باد میدهید، بستگی به شخصیّت اجتماعی و واقع بینی و دانش عمومی شما دارد ....

● صادق خلخالی برای خراب کردن تخت جمشید و سایر آثار باستانی به استان فارس آمده بود و در شیراز در صدد جمع آوری ماشین آلات سنگین بود که امام جمعه شیراز و سایر روحانیون حتّی به ملاقات ایشان هم نرفتند و از ترس مردم خلخالی موفق به عملی کردن هدف ناشایست خود نشد، در عوض در آن مدت اقامت خود در شیراز اعدامهای بدون محاکمه را در زندان عادل آباد شیراز راه انداخت ● شما نه تحقیق ده ساله داشته اید و نه یک روزه، هر وقت گذشت زمان بر وفق مراد شما مردم آذربایجان بوده، راضی و سرخوش، و هر وقت زمان با اهداف صرفأ قومی شما همسو نبوده و یا رقابتی در پیش آمده، و یافرصتی دست داده است، اقدام به فروپاشی ایران کرده اید، امروز هم از چنین روزهایی است که آهنگ جدایی و استقلال را به گوش ها رسانده اید ● کسی از هدف جدایی آذربایجان ترس و مشکلی ندارد و من نوعی از آن استقبال کرده ام و میکنم● ایراندوستی بابک امیر خسروی زیانبار ترین ضربه ای است به پیکر و فرهنگ ایران● مشکل ما با شما مردم آذربایجان همین هست که شما ثبات اندیشه و عمل ندارید و هر روز عامل دست این و آن میباشید● همین آمریکا که اکنون سنگ جدایی آذربایجان را به سینه میزند، جنبش استقلال طلبی آذربایجان به سر گردگی اتحاد جماهیر شوروی سابق را درهم کوبید● در طول تاریخ آمریکا پاسدار تمامیّت ارضی ایران بود ولی شاید امروز منافع آمریکا با تجزیه ایران هماهنگ باشد، ولی منافع شما مردم آدربایجان چه ؟● در هر صورت کسی جلوی شما را برای جدایی از ایران نگرفته است● ولی شما اگر قصد ماندن در ایران را دارید ضرورت هست که : ● در فرهنگ سیاسی خود تجدید نظر کنید،● میزان 2/3 یا دو سوّم از درامد نفت و گاز و سایر منابع آنرا از جمهوری آذربایجان درخواست کنید و آنرا برای عمران آبادی استانهای اردبیل، آذربایجان شرق و غربی بکار گیرید،● در خواست بازگشت ساحلهای غربی دریای مازندران را از جمهوری آذربایجان بکنید● از خدمت به کشور ترکیه دست بر دارید و هویّت خود را در ایران بیابید● با سکوت هدفمند خود از پشتیبانی علی خامنه ای این محمدعلیشاه دوّم دست بردارید ● از جنیش آزادیخواهانهء مردم کُرد در ترکیه حمایت کنید● از اینکه تا کنون در کشوری بنام ایران بسر برده اید افتخار کنید و مسئولیّت عقب ماندگی ایران را که شما و گذشتگان شما عامل آن بودند و هستند را بپذیرید● شما در قدم اوّل ایرانی هستید و بعد تُرک ، این شرط مقدم دیالوگی صمیمانه و مشترک میباشد،● در آخر جناب " آراز" اگر گذشتگان ما ایرانیان بد بوده چرا طرح معماری قبر کمال آتاتورک را از معماری ایران باستان کپی کرده اند. پیروز و موفق باشید.
نوشته شده توسط: ناشناس

دومين دليل تشييع جنازه خميني است كه با حضور برنامه ريزي نشده بيش از ده ميليون نفر صورت گرفت .
همين حالا هم نخست وزير همان خميني مرد و مردانه در كام خطر ايستاده و ذره اي از مواضعش كوتاه نمي آيد.
آري دوست من بزرگترين هنر خميني اداره كشور بر اساس خواست اكثريت مردم بود و اين يعني مهمترين بخش دمكراسي ... اگر واقعاً به آن معتقديد. پايدار باشيد.

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

کاوه آهنگری عزیز / این لینک را می باید در بخش ویدئو کلیب بالای سایت می گذاشتید . لطفا لینک زیر را مطالعه نمائید:
https://vimeo.com/48142407

نوشته شده توسط: ناشناس

آقای ناصر کرمی یک تحقیق ده ساله هم اگر انجام بدی به نتیجه ایی که ما رسیده ایم می رسی و باور می کنی استقلال از همه این ترمها بهتر است اما بدبختانه با سرعتی که وقایع دارند دیر خواهد شد. مثلا اگر ترکهای آزربایجان هم کاری نکنند این آمریکایها برای ملت آزربایجان می خواهند کاری انجام بدهند یک سری به سایت کنگره آمریکاه بزنی بد نیست. البته آمریکایها برای منافع بلند مدتشان تلاش میکنند و میدانند تنها قدرت واقعی در کشوری به نام ایران با نفوس اکثریت ترکان هستند و مثل پان فارسها ایده الیست نیستند که هنوز هم در 2500 سال پیش سیر میکنند زمانی که خود برای خودت کاری نکنی دیگران انجام خواهند داد.

نوشته شده توسط: ناشناس

خدایش من که دیگه عقلم قد نمیکشه و گیج و حیرانم از دست این نوشته نادر خان با کلی تناقض.
آخه کسی نیست به این آقا بگه حالا که نوری علا به خاطر یک مطلب در سال 57 باید توبیخ و بازنشسته بشه شما نادر خان چرا در سال 2012 با یک سری آدم مشکوک و همکار وزارت خارجه و سفارتخانهاش کنار یک میز نشستی باهاشون همکاری کردی و دل دادی قلوه گرفتی و هیچ مقاله یا افشاگری مثل این مورد در باره نوری علا در موردشون ننوشتی . نوری اعلا هرچند مثل هزاران انقلابی نسل خودش از خمینی حمایت کرد ولی مانند این افراد کمیته شما جیره خور جمهوری اسلامی نشد.

نوشته شده توسط: ناصر کرمی

جناب آقای... دکتر بهرام آبار،..... ، با درود ● مباحثی را که شما مطرح کردید در کامنت ها نمی گنجند. متأسفانه تراکم مقالات و گذر سریع آنها در سایت فرصت پرداختن مفید به مطالب نیست. امّا همین اندازه خدمت شما عرض کنم که با مطالعات هدفمندی که در ده سال گذشته بر روی موضوع فدرالیسم داشته ام، میتوانم بگویم که بر تاریخ و ابعاد و چند گانگی سیستم فدرالیسم مسلط هستم و آن مطلبی را که ارائه میدهم از روی شناخت دقیق هست. .................

امّا همین اندازه خدمت شما عرض کنم که با مطالعات هدفمندی که در ده سال گذشته بر روی موضوع فدرالیسم داشته ام، میتوانم بگویم که بر تاریخ و ابعاد و چند گانگی سیستم فدرالیسم مسلط هستم و آن مطلبی را که ارائه میدهم از روی شناخت دقیق هست. ● مطالبی که جنابعالی فرموده اید، رابطهء چندانی با فدرالیسم ندارد. مبارزات ضد استعماری و یا کسب سرزمین و استقلال با زور سلب شده با سیستم فدرال فرق دارد. ● تاریخ فدرالیسم هم به دوران 500 سالهء قبل از میلاد دوران رُم باستان و هخامنشیان بر میگردد. ●در ذات مفهومی و سیاسی واژه فدرالیسم جدایی و تحزیه پذیری وجود ندارد، برعکس اتحاد و به یک مجموعه تبدیل شدن هست.● اگر سیسم فدرال را در مرکز مداری قرار دهیم، مداز بیرونی و بعدی "فدراسیون" هست، مدار بعدی "کنفدراسیون" میباشد، مدار بعدی "آلیانس" میباشد، و مدار آخری استقلال کامل و یا تجزیه پذیری است.● و بر عکس اگر از استقلال و تحزیه شروع کنید به فدرال متحد و یکپارچه میرسید. مانند فدرال آمریکای امروز ● به زبانی ساده پیاده کردن فدرالیسم به دو منظور هست 1- مجموعه های مستقل کشورها ، پدیده ها جدای از هم را بهم ارتباط دهد و از آن یک واحد بسازد 2- اگر ساختار سیاسی کشوری تا کنون متمرکز بوده بنا به ضرورتهای اقتصادی و سیاسی و رشد تکنولوژی و تولید کالایی و بنا به گسترش دمکراسی بدون واسطه و مردمی قدرت سیاسی بصورت افقی و عمودی تقسیم میشود. که فقط مورد 2 در بارهء کشور ما صادق هست● من در همهء نوشته هایم فدرال قومی و إتنیکی و جغرافیای فرهنگی خاصی را مردود شمرده و پیاده کردن آن در ایران امکان پذیر نیست. ● در هر حال من در خدمت شما خواهم بود که در محیطی آرام و تخقیقی به باز کردن موضوع فدرال بپردازیم و از شما بیاموزم.● در ضمن من با نوشته های آکادمیک شما در سایت حزب مشروطه آشنایی دارم. ●در زیر لینک یک نوشته کوتاه با جدولی از فدرالیسم را که خصوصی برای آقای اسماعیل نوری علا فرستاده بودم و در سایت سکولارهای سبز گذاشه شده است را برایتان میفرستم .با سپاس از شما http://www.seculargreens.com/Articles/122611.Nasser-Karami-Your%20federalism-is-wrong.htm
نوشته شده توسط: ناشناس

درود تا انجایی که من اطلاع دارم ایشان نگفتند همه با جمهوری اسلامی همکاری دارند ..دقیقا اشاره نمودند و اسم گرو ها را اوردند..بحث همه نبوده است...در ضمن اقوام ایرانی یک سیستم غیر متمرگز و فدرال در ایران را دنبال می نمایند.خود من با هر گونه ناسیونالیسمی از طرف چه من باشد چه یک کرد رد میکنم...من شومنسیم فارس را رد میکنم..اما اگر در یک کمیته حقوق همه در یک سیستم مدیریتی در اینده مشخص شود .حتی جلوی تجزیه طلبان گرفته میشود...امروز بهترین راه دیالوگ و گفتگو است وما نمیتوانیم به جای همه تصمیم بگیریم..گرایش شما بیشتر شبیه یک حزب سیاسی است نه یک شورای ملی ....

نوشته شده توسط: ناشناس

دوست خوبم ،اتفاقا بارها از شبکه شما و شخص آقای نوری علا خواسته شده و صحبت شده تا به این اتحاد بپیوندند و نظراتشان را اعلام نمایند ،ولیکن ایشان با تاکید بر موضوع فدرالیسم ،که مورد پذیرش ما و همفکرانمان در کمیته موقت شورای هماهنگی نیست ، و بهانه هایی از جمله جوان بودن بانیان این کار و امروز هم که می بینید ما را به همکاری با حکومت جمهوری اسلامی محکوم می کنند...نتوانستند و نخواستند در این کمیته باشند و در این اتحاد مشارکت کنند . خواهش من و دوستانمان از شما این است جلوی تک روی ها و اشتباهات را ، از طرف هر کسی باشد بگیرید...ضمنا اگر قرار باشد به همه شک کنید که باید هیچکاری نکنیم دوستان !!!!!

نوشته شده توسط: ناشناس

75در صد کارمندان رده اول وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی از اصفهان و یا استان اصفهان هستند.
افشاگری عضو اطلاعات از اشغال سرزمینهای ملل غیر فارس .

http://www.youtube.com/watch?v=EF2OaB6ekGI
نوشته شده توسط: اژدر بهنام

تقی جان سلام و تشکر از اینکه به نوشته من توجه کرده‌ای. به نظر من عمل تشکیل کمیسیون، کار کمیسیون و انتشار نتایج تحقیق آن، با تمام اشکالاتش، کاری شجاعانه و درخور ستایش است. باید در نظر داشت که این تنها سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) نبود که دچار خطاهای سیاسی و تشکیلاتی شد و ضربه خورد. همه سازمانهای سیاسی ایران این وضعیت را داشته اند. باید از سازمان اکثریت قدردانی کرد که به نقد و بررسی گذشته و خطاهای خود می پردازد. امیدوارم که سازمانهای دیگر نیز در این راه گام بگذارند تا ناروشنی ها در این مقطع از تاریخ مبارزاتی میهنمان روشن شوند. ••• همانطوری که نوشته ام هدف این نیست که مقصران ضربه را شناسایی کنیم و بر کرسی اتهام بنشانیم و سپس آنها را پای دیوار بگذاریم و تیربارانشان کنیم! به نظر من موضوع اصلیِ نقد و بررسی گذشته، شناخت مکانیزم هایی است که این خطاها و در نتیجه، ضربات را ممکن می سازند. من به

من به جناح بندیهای درون سازمان در آن زمان و غرق شدن در اختلافات و نتایج فاجعه بار یارگیریها و... اشاره کرده ام. ولی باید دید که چرا این وضع پیش آمد. باید مکانیزمی را بکار گرفت که اجازه ندهد یارگیریهای این و آن، سهل انگاری تنی چند از رهبران و دست اندرکاران و... چنین فجایعی را به بار آورد. مکانیزمی که اساسا به این کارها میدان ندهد. متاسفانه اپوزیسیون ایران هنوز هم در همان وضعیت درجا می زند. نگاهی به سایتهای اینترنتی و بحث های جاری در آن به وضوح نشان می دهد که همان مکانیزم پیشین در کار است و ما هنوز پا را از آن حد فراتر نگذاشته ایم. ••• ضرباتی که جمهوری اسلامی به ما وارد آورد را تنها در از دست دادن یاران شریف و زندان و شکنجه جسمی آنها نمی توان خلاصه کرد. این بخشی مهم و دردناک از صدمه ای است که دیده ایم. ولی آنچه که معمولا از نظرها مخفی می ماند، بخش روحی و روانی آن است. این هم واقعیتی است دردناک که بسیاری از ما و یارانمان چه در داخل ایران و چه در خارج، آسیبهای روحی و روانی شدیدی را متحمل شدیم. من به هنگام ضربات سالهای 1363 تا 1367 در خارج بودم و هیچ مسولیت تشکیلاتی نداشتم ولی این ضربات چنان بر روح و روانم آسیب زدند که هنوز پس از گذشت این زمان طولانی، لحظه ای راحتم نمی گذارند. به هر حال به نظر من شناخت مکانیزم ها و فرهنگهایی که موجب چنین فجایعی می شوند و تغییر آنها مهمترین وظیفه کوشندگان این راه است.
نوشته شده توسط: ناشناس

رنگین کمان گرامی ،اگر در دنیای اطلاعات و اینترنت جستجویی انجام دهید ،کنجکاویتان در مورد شناخت حقیر مطمئنا فروکش خواهد کرد . چرا که اگر به خواسته شما که همانا معرفی خودم هست تن در دهم ،هستند همفکرانتان که این بار فریاد بر خواهند زد که : جوان است و جویای نام....
ضمنا خوشحالم که مقاله نوشته شده در ایرانشهر را در تاریخ 23 آذرماه سال 57 ساختگی اعلام نکردید و ظاهرا تنها با سایت منتشر کننده آن مشکل داشتید ! حال خود قضاوت کنید در عرصه نقد و انتقاد ،دلیل شما مبنی بر سایت منتشر کننده ،خنده دار است ،یا اشاره من به مرجع مستدل و موثق؟!
همیشه خندان باشید و رنگهایتان پایدار!!

نوشته شده توسط: ناشناس

رنگین کمان گرامی ،اگر به خود زحمت بدهید و جستجویی در فضای اطلاعات امروزی یعنی اینترنت داشته باشید ،مطمئنا با نام و فرتور نویسنده مقاله بیشتر آشنا خواهید شد . ضمنا ما اهل از خود گفتن نیستیم ،چون اگر بگوییم ،خواهید گفت : جوان هستند و جویای نام !
در ضمن ،خوشحال شدم که حداقل درستی مقاله نوری علا را تایید کردید و ظاهرا فقط باسایتی که آن را منتشر کرده مشکل داشتید ،حال در دنیای نقد و انتقاد و سیاست ،ببینید استدلال و دلیل شما خنده دار است یا منبع مستدل و سخن گفتن با دلیل و منبع موثق من...
همیشه خندان باشید!

نوشته شده توسط: ناشناس

رنگین کمان گرامی ،دوست داشتید چرخی در دنیای اطلاعات و اینترنت امروز بزنید و جستجویی بکنید تا نویسنده مطلب را بشناسید . بزرگان مملکت اگر اینان باشند ..وای به حال آن مملکت..در ضمن مشک آن است که خود ببوید نه آنکه عطار بگوید .

خوب است که حال نگفتید که اصلا این مقاله آقای نوری علا ساختگی است...و ظاهرا تنها با سایتی که آن را منتشر کرده مشکل دارید...حال در دنیای نقد و انتقاد ،ببینید نقد شما خنده دار است یا نوشته مستدل و با منبع من

همیشه خندان باشید!!!!

نوشته شده توسط: ناشناس

جناب آقای دکتر بهرام آبار: ما با نظرات شما موافقیم و شما می توانید ساختار حکومتی غیر متمرکز خود را در قالب همان فدرال پیشنهادی ملیتهای غیر فارس و در محدوده ایالت فدرال خود عملی سازید! نظام فدرالی مد نظر ملیتهای ایرانی بالاتر از این سیستم غیر متمرکز مد نظر شماست و آن را نیز پوشش می دهد.
زنده باد آزادی ملیت های ایرانی!

نوشته شده توسط: ناشناس

بنده با افتخار دست رد بر سینه سیستم فاشیستی فارس آریایی میزنم و حتی نوکری کردن به آمریکا و انگلیس را بر خود و ملتم فخر می شمارم اما نوکری نود ساله برای فارس ها و ادامه آن را هرگز نخواهم پذیرفت . دولت ملت فارس که خود سالها نوکر انگلیس و آمریکا بوده کیست که من تازه نوکر یک نوکر دیگری باشم. معامله و مصالحه بدون قیمی فارس فاشیسم با قدرتهای اقتصادی -نظامی جهان مگر امکان ندارد ؟!
ما دوش بدوش ملت کرد و با تجربه کردستان شمالی عراق که بسیار موفق و مستقل عمل کرده و نمونه بسیار عالی از نوع فدرالیسم است را مدل فدرال در ایران می دانیم و می خواهیم آقای ناصر کرمی پاک نژاد نیز مرحمت فرموده مترجمی و واسطه گری بین ملت کرد و آمریکا را نفرمایند و لطفا ایشان کاندید ملت و گروه خود باشند. در غیر این صورت رفراندوم آنهم تنها برای استقلال و حق تعیین سرنوشت یکباره گریز ناپذیر خواهد بود .

نوشته شده توسط: ناشناس

منهم با شما موافقم این جناب بهبهانی معلوم نیست بدنبال چیست؟ شخصا هم یک تجربه خیلی بدی از ایشان دارم . چند سال پیش در یک جلسه عمومی صحبتی در باره ضرورت همگامی و اتحاد عمل نیروهای دمکراسی خواه کرده بودم . شب که امد م ،خانه ؛ با تعجب مشاهده کردم ایشان سخنان اینجانب را کاملا تعریف کرده و ادعا کرده بود که بنده سلطنت طلب هستم . چند روز بعد که تصادفی ایشان را در خیابان دیدم بهش اعتراض کردم « آخه مرد حسابی من که سلطنت طلب نیستم ...چی بود در باره من گفتی ؟!» با خند ه پاسخ داد که خوب مسئله ای نیست بیا تو استودیو با هات مصاحبه کنم و این موضع را تکذیب کن .....معلوم شد هدف ایشان مصاحبه است .موضوع ، راست و دروغ برایشان اهمیت ندارد....ازآن زمان کار هایش را دنبال می کنم ...ببینم واقعا این همه تلاش بخاطر چیست ؟ .آری ابشان برایم همچنان یک علامت سئوال باقی مانده است . .....

نوشته شده توسط: ناشناس

اژدر جان با سلام به تو و تشکر از تو برای تشریح متین موضع و نظر خود! آنچه را که تو با دقت و تشخیص مناسب هر کلمه و نگارش آن بکار برده ای متأسفانه در کل نوشته طولانی این باصطلاح بررسی علل ضربه سال 65 کاملاً غایب بزرگ بوده است. من هم مثل تو به شدت جدل داخل سازمان در برخورد با پلنوم و مسائل مطروحه و جدلی که تحت نام پلنوم و برای یارکشی و تثبیت نظر خود پیش رفته، یکی از علل جنبی و بجای خود مهم در گستردگی ضربه می دانم. به صراحت بگویم که از تصمیم کیانوش و برگشت مجدد وی به خارج از کشور بسیار خوشحال هستم. همانطور که خودت هم اشاره کرده ای هم منصور و هم حمید بر این نکته تأکید داشتند که زیر ضرب هستند و در تور.

توری که رفقا مطرح کرده بودند آنقدر وسیع و دقیق بود که جمهوری اسلامی حتی آنرا در مفهوم و گستره بسیار وسیع تری در مد نظر قرار داده بود. مسلماً بازاندیشی و یادآوری بسیاری از رفقای آن زمان سازمان و انعکاس اطلاعاتشان به کمیسیون که میبایست بدور از منافع جناح های آنزمانی، دست از این بازی بردارد، حائز اهمیت فراوانی است. گزارش پیش روی همانطور که تو هم اعلام کردی جدای از تکرار چندین باره و گاه اشاراتی غیرضرور به گفته فلان و بهمان فرد در مورد جزئیات دستگیری این یا آن کادر که عموماً و مشخصاً در توجیه وضعیت خود بکار برده میشد، میباید ابتدا به ساکن به مهم ترین و اصلی ترین علل دستگیری و آنگاه با شرح جزئیاتی به علل ثانوی قضایا می پرداخت. بطور مثال نداشتن یک تصور مشخص از ساختاری که تحت نام جمهوری اسلامی در سطح ایران در حال شکل گیری و بافتن ساختارهای خود و بالاخص ساختارهای امنیتی و نظامی بود و از آنجائی که جنگ بمثابه ابزاری برای به انقیاد کشاندن بیشتر جامعه و پیشبرد سیاست نابودی یک نسل دنبال میشد، و متأثر از آن از سویی ساختارهای اقتصادی و اجتماعی و حتی نهادهای سیاسی بنحوی از انحاء کنار گذاشته شده و عوامل و گاه اوباش وابسته به جمهوری اسلامی به رأس دستگاه وارد میشدند، میباید متوجه میشدیم که سیاست وادادن حق رهبری بر این خیل عظیم نیروی سیاسی و واگذارکردن آن نه با اطلاع اعضاء و نظر آنان بلکه بنا به ناتوانی خود برای جمع و جور کردن تشکیلات بیش از اینکه بعنوان یک قضاوت خاص علیه این افراد در نظر گرفته شود، نشانه مستقیمی بود از ناتوانی آنان در حضور در دستگاهی بنام دستگاه رهبری.
در سالهای بعداز هجوم جمهوری اسلامی به دستگاه رهبری حزب که هشداری جدی بود و میبایست تشکیلات را چه در عرصه فعالیت های روزمره و چه در بعد کارهای تبلیغی به عقب نشینی جدی وامیداشتند، متأسفانه تنها به هیجانات ناشی از خلاء حضور نیروهای سیاسی و گاه برای پر کردن تأثیرات منفی ناشی از سیاست پشتیبانی از جمهوری اسلامی، به کار تبلیغی و تهییجی روی آورده شده و بسیاری از اعضاء به اموری مشغول شدند که بیشتر جنبه تهییجی و بالابردن روحیه فعالین تکیه داشت. حتی آنانی که در یک رهبری نامتمرکز درون مرزی دست به ابتکارات و کارهای مختلفی میزدند نیز در این رهبری غلط دخیل بودند. هرچند، آنان بدلیل حضور مستقیم در عرصه مبارزه و توجه جدی به اعتراضات درون تشکیلات تا آنجائی که میتوانستند انعطاف نشان میدادند کاری که دستگاه رهبری خارج شده از ایران بدلیل عدم وجود ارتباطی ارگانیک با تشکیلات از یکسو و درگیر شدن بیش از حد در جنگ ها و تبعیت از امیال گروهی خود، صلاحیت رهبری را از دست داده بودند و در واقع جایگاهی که در فقدان دردناک ساختاری مناسب و موازین دموکراتیک به آنان تفویض شده بود، میبایست توسط آنان ترک میشد و یا بنحوی از انحاء کنار گذاشته میشدند؛ کاری که دقیقاً برعکس دنبال شده و حتی از کادرهای مختلف و مسئولین تشکیلات داخل بمثابه ابزاری برای تثبیت خود و جدل هایشان در دستگاه رهبری استفاده کرده و تمام سالهای بعد تا کنگره اول سازمان را به جدل گاه روزانه و در برخورد با هر نصمیم و حرکتی دنبال نمودند.
باری، این گزارش که متأسفانه علیرغم شجاعت نسبی مسئولین کنونی برای طرح آن در عرصه عمومی کاری پسندیده میباشد، در عین حال از بهم ریخته گی، عدم توجه به اصول نگارشی، نادیده گرفتن موضوعیت طرح برخی قضایا و حتی نامها و نشان ها که اساساً ربطی به بررسی علل ضربه نمیتوانند داشته باشد تا انعکاس سرودم بریده برخی گفته ها و نتیجه گیریها... همه و همه نشانه ای است از همان ایراد اصلی که تو بدان اشاره کرده ای: بررسی ضربه سال 65 یک کار جمعی است و میباید اصول دموکراتیکی بر آن حاکم میشد؛ این یک کار تحقیقی و تاریخی صرف نبود که عده ای در میان متون تاریخی دنبال بررسی علل بگردند. قرار دادن میکروفون در اختیار آنانی که در همان زمان مسئول قضایا بوده اند، عموماً مثل بیان توجیهاتشان برای کارهای کرده و نکرده شان بوده.
زخم عمیقی که ضربه سال 65 بر پیکر یکی از بزرگترین و وسیع ترین مجموعه چپ در ایران زده، تنها در محدوده از دست دادن عزیزانی خلاصه نمیشود که در دوره های مختلف از دست دادیم و یا زندگی هائی که از هم پاشیدند و یا زخمهائی که هیچگاه بر جسم و روح و وجود بازماندگان قابل ترمیم نیست؛ ما جامعه ای را با سوء مدیریتی که بر این تشکیلات حاکم بوده، از داشتن چنین نیروی چپی محروم کردیم. ما امکان جذب و سازمان یابی جامعه در ساختاری را از وی گرفتیم که چه بسا میتوانست در تاریخ معاصر ایران نقش بسزائی ایفا کند. اینها خیال پردازی نیستند. اینها، بررسی علل ضربه و عواقب آنند. تشکیلاتی که در بدنه باد کرده بود و با دست و پائی لرزان و مغزی بسیار کوچک در عرصه زندگی روزمره همواره در حال تلوتلو خوردن بود، طبعاً میبایست بجای تلاش برای کوچک کردن بدنه تا حد ظرفیت آن مغز کوچک، به جذب نیروی مناسب برای گسترش مغز خود دست میزد. بوده اند کسانی که بدلیل ناتوانی خود برای رهبری صدها هزارنفری، ترجیح میدادند رهبر ده نفر باشند که بتوانند با آنها کار کنند و متأسفانه تر اینکه این چنین افرادی کماکان بر قرار گرفتن در دستگاه رهبری تأکید کرده و روی آن باقی ماندند و حتی امروزه نیز که دیگر هیچ اثر و نشانه ای از چنان عبودیت و تبعیت بی چون و چرای تشکیلاتی باقی نمانده، خود در عرصه نظر و عقیده هنوز بر تخیلاتشان تکیه زده و هزاران موجود نامرئی و نا مشخص را به زعم خود رهبری می کنند!
باز تأکید می کنم که از نگارش شمرده و دقیق ات، از توجه ات به گزارش و از اعتراضی که ابراز کرده ای تشکر می کنم و قلمت را همچنان برقرار آرزو دارم. راستی به رفیق مشترک مان کیانوش هم سلام برسان و بگو که از ماندن تو و رفاقتی که متعاقباً شکل دادیم خوشحالم هرچند چرخش قلمش را این اواخر نمی پسندم اما، هزاربار قدردانم که او نیز همراه برخی از دوستانمان منجمله عباس و فاروق و غیره از رفتن در دام جمهوری اسلامی دوری جستند.
نوشته شده توسط: ناشناس

این رسم بدی هست که کسی‌ بخواهد با لگد زدن به بزرگان بزرگ شود دیر بیاید و بخواهد زود برود.خدا وکیلی من امروز اسم و عکس شما را میبینم اما نوری علا را سالهاست می‌شناسم کمی‌ از خودتان بنویسید تا اول شما را بشناسیم بعد به بقیه گیر دهید نادر جان !!! شما اسم اینرا شکستن سکوت گذاشتید؟عجب دو سطر نوشته‌اید و مقاله آقای نوری علا را به نقل از سایت فخر آور کپی پس کردید ! خنده دار بود

نوشته شده توسط: ناشناس

امثال ایشان حتی وقتی به بن بست هم می رسند، به دنبال هوا کردن اصل موضوع هستند! مشابه نظر ایشان را که مبتنی بر فدرالیسم اقتصادی است را چند وقت پیش آقای رضایی پاسدار هم در داخل ایران بیان کرده بودند! بنده تا به حال چندین بار گفته بودم که نظر نویسنده بالایی در بسیاری موارد شبیه نظرات تئوریسین های داخل حکومت است! یعنی اینها در مقابله با ملیت های ایرانی ، جناح چپ و راست همین رژیم اند.
فدرالیسم بر مبنای جغرافیا و یا اقتصاد یک مفهوم خود ساخته امثال ایشان است! علم اقتصاد مبانی خود را دارد! فدرالیسم بر مبنای خواسته مردم است و در حال حاضر به هزاران دلیل منطقی ملیت های ایرانی خواستار ایجاد حکومتهای فدرال خود هستند!

نوشته شده توسط: ناشناس

با تشكر ازاقاي نوري حمزة , تاريخ انقلابهاي مردم احواز يا اهواز را بصورته كامل ودقيق نوشته اميدوارم كه اين انقلابها راة خود را دامه بدند تا تمامي حقوق اين مردم مظلوم به رسميت شناخته بشود وحق تايين سرنوشت اين مردم بدست انها تايين بشود

نوشته شده توسط: ناشناس

جناب کرمی؛ نظام غیرمتمرکز فدرالیسم نیست، فدرالیسم جدائی، استقلال خواهی وتجزیه طلبیست. یوهانس آلتوزیوس پدر فدرالیسم، پروفسورحقوق وعلوم سیاسی آلمانی درسال 1603 میلادی، دررساله ای، بنام "سیاست، روش وقوانینش، در کنارکلیاتی ازاندیشه های خود با استدلال ازپادشاه آلمان، خواهان استقلال محل اقامتش "عمدن" درشمال آلمان شد. اواولین بنیانگذارتئوری فدرالیسم یا استقلال خواهی برای یک منطقه محدود بود. اورااولین فدرالیست جهان معرفی میکنند. بنابراین فدرالیسم عبارت است ازاستقلال خواهی ازدولت مركزی یا جدا شدن ازیك واحد ارشد ودرواقع تجزیه خواهی. برخلاف تصور وباورو برداشت های بدون مطالعه وشناخت دقیق ازفدرالیسم تبلیغ آن پسندیده نیست. فدرالیسم یعنی جدائی برای کسب استقلال کامل یک واحد کوچک و یا واحدهای کوچکی برای کسب استقلال (تجزیه) کشوری یا واحدی بزرگ یاحکومت مرکزی میباشد. فدرالیسم تقسیم قدرت نیست،تجزیه خواهیست.

اولین کشوری که درسده هیجدهم میلادی, تئوری فدرالیسم را به اجراء گذاشت ایالات متحده آمریکا بود. باهمبستگی و ائتلاف 13 ایالت آمریکای شمالی, برای کسب استقلال وجدائی ازمستعمرات وسیع اروپائی، کشوری فدرال بوجود آمد. مبارزه آنها برای استقلال وجدائی (تجزیه مستعمرات) ازحکومت مرکزی بریتانیای کبیر درسال 1787 پس ازجنگ وکشتار بسیاربه نتیجه رسید وآزادی واستقلال کامل 13 ایالت فدرال تامین شد. استرالیا در سال 1901 وآفریقای جنوبی در سال 1979 اقدام به جدائی ازحکومت مرکزی بریتانیای کبیررا با موفقیت بانجام رسانیدند. دراواسط قرن نوزدهم, کشورهای سلطه گروفاتح جنگ جهانی دوم (متفقین) پس ازاشغال نظامی و انحلال حکومت های شکست خورده آلمان وژاپن، نظام فدرال رابرآنان تحمیل کردند که درتشکل دوباره قدرت مرکزی وجنگ طلبی آنان مانعی ایجاد گردد. کشورآلمان از نظام فدرال چندان راضی نیست وبا مشکلات فراوانی دست بگریبان است. "حکومت غیرمتمرکز" برخلاف فدرالیسم, که بنیانگذاری برای تجزیه وجدائیست, حفظ تمامیت ارضی ویک پارچگی کشورتضمین میشود, زیرادرآن جدائی, کسب استقلال و تجزیه هرگز مورد نظروبحث یا هدف نیست. درحکومت غیر متمرکز,هدف سهولت سرعت کارها درکشور, کسب رضایت شهروندان با تقسیم وانتقال امکانات مالی ووسانل برنامه ریزی واجرائی به مراکز ومناطق تجمع آنان است. باایجاد اعتدال وتساوی در پرداخت حقوق شهروندان وسپردن کارها به مردمان هرمنطقه (استان) وانجام بدست افرادهمان ناحیه, حکومت نامتمرکزرا اعتماد برانگیز میکند. ازاینرواستقرار یک حکومت غیرمتمرکز در عین تقسیم نیروی مالی واجرائی, پرداختن حق وحقوق شهروندان به بهترین وجه, حفظ وحدت ویک پارچگی ملت وکشوررا هم تضمین میکند.
پاینده وجاویدان ایران
نوشته شده توسط: ناشناس

خورده کار ما جوانان به خلس کی شود دریا به پوز سگ نجس این شعر تقددیم به

کسانیکه از هوییت ذاتی خویش متنفر هستند و شرم سارند از تورک بودن خویش.

نوشته شده توسط: ناشناس

آقای ایرانپور بسیار منطقی و عالی بود.

نوشته شده توسط: ناشناس

آقای آراز شما هم مثل راسیستهای حاکم فارس که آقائی بر دیگر ملل غیر فارس را در حفظ تمامیت ارزی این زندان بزرگ برای ملل غیر فارس به زندانبانی فاشیزم خود خواه و خود پرست و خود بزرگ بین فارس که بودن و هستی خود را در اسارت نگه داشتن ملل غیر فارس و غارت ثروتهای آنها در زیر پرده و پوشش تمامیت ارزی شرط می گذارد و امروز دیکتاتوری و راسیست بودن را به جائی رسانده که همه چیز 70در صد از ملت غیر فارس ایران را تماما در اختیار گرفته حتی کم مانده آب خوردن ملل غیر فارس در داخل این تمامیت ارزی با اجازه فارس باید باشد.بدین صورت که حتی اسم فرزند یک تورک توسط حاکمیت فارسی انتخاب می شود و باید از اسامی افغانیهای فارس باشد لیستی از نامهای مجاز (مورد پسند فارسها و از نامهای آنها)از طرف حاکمیت نوشته و به شهرستانها ارسال می گردید. مثل انتخاب کردن نماینده برای مجلس فارسی که اول حاکمیت از

طریق شورای نگهبان عده ای راانتخاب میکند بعد ملت می رود به منتخبین حاکمیت دیکتاتور فارسی رای می دهند.نام گذاری برای فرزندا ن ملل غیر فارس نیز به همین منوال است.حق خواندن و نوشتن در مدارس و سایر جاها در داخل تمامیت ارزی ایران برای 50 میلیون ملل غیر فارس وجود ندارد و آقایان حاکمان فارس اجازه نمی دهند چون این فاشیستهای راسیست تمامیت ارزی ایران را مختص فارسها می دانند و دیگران از حقوق مستاجری هم برخوردار نیستند.چون مستاجر از تمامی حقوق انسانی خود برخوردار است فقط مجبور است اجاره بدهد امما ملل غیر فارس به علت زیستن در ایران = فارس (از منطق فارسها ایران گفتم مختص فارسها)مالیات یعنی اجاره که می دهند هیچ.ثروتها و معادن زیر زمینیشان غارت که می شود هیچ از هیچ نوع حقوق انسانی و زبانی و فرهنگی هم نباید بر خوردار باشند چون در داخل تمامیت ارزی ایران زندگی که نمی کنند بلکه ادای زندگی کردن را درمی آورند خلاصه در داخل تمامیت ارزی مقدس ایران که باید حتما حفظ شود باید نفس کشیدن ملل با اجازه نژاد پرستان فارس باشد و همه وحدت ملی را باید به نفع آقائی کوروش پرستان و باستان گرایان فارس به قیمت نابودی ملل غیر فارس داخل آن باید حفظ کنند عدالت و حقوق بشر کوروشی از این بهتر؟!!!!!
نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

جناب امیر حسین مهدی ایرایی گرامی کلمات توهین آمیز شما را نقطه چین کردم . بنابراین دقت بفرمائید بار دیگر نوشته همراه با کلمات توهین آمیز به مخالف سیاسی در ایران گلوبال درج نخواهد شد.

نوشته شده توسط: ناشناس

آقای ایرانی محترم . .
نوری علا که بعد از وقوع انقلاب شکوهمند اسلامی و در گیر و دار سرکوب ها و اعدام ها در مدح و ثناء رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت آیت الله امام روح الله خمینی مقاله نوشته بودند، هیچگونه مخالفتی به اصول فراخوان و یا کل حرکت ندارد. مشکل این دانشمند گرامی این است که ایشان در مرکز و محوریت آن قرار ندارند. خوب معلوم است مرغی را که ایشان سر نبریده اند، از نظر شرعی حرام است حرام! خوردن آن معصیت دارد. همرا شدن با آن گناه کبیره است. طرفداران آن مشتی ساواکی سابق و اطلاعاتی فعلی و طاغوتی ها و یاقوتی ها و ارتشی های سابق و پاسداران فعلی هستند. این هزاران نفر که امضاء کرده اند، مشتی جوان فریب خورده هستند که یا آلت دست سپاه شده اند و یا خود سپاه هستند. هیچکس بصیرت و توانایی تشخیص نفوذی های سپاه و اطلاعات را ندارد، جز دانشمند محترم. و بدتر از همه رضا پهلوی است که فریب

آقای ایرانی محترم . .
نوری علا که بعد از وقوع انقلاب شکوهمند اسلامی و در گیر و دار سرکوب ها و اعدام ها در مدح و ثناء رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت آیت الله امام روح الله خمینی مقاله نوشته بودند، هیچگونه مخالفتی به اصول فراخوان و یا کل حرکت ندارد. مشکل این دانشمند گرامی این است که ایشان در مرکز و محوریت آن قرار ندارند. خوب معلوم است مرغی را که ایشان سر نبریده اند، از نظر شرعی حرام است حرام! خوردن آن معصیت دارد. همرا شدن با آن گناه کبیره است. طرفداران آن مشتی ساواکی سابق و اطلاعاتی فعلی و طاغوتی ها و یاقوتی ها و ارتشی های سابق و پاسداران فعلی هستند. این هزاران نفر که امضاء کرده اند، مشتی جوان فریب خورده هستند که یا آلت دست سپاه شده اند و یا خود سپاه هستند. هیچکس بصیرت و توانایی تشخیص نفوذی های سپاه و اطلاعات را ندارد، جز دانشمند محترم. و بدتر از همه رضا پهلوی است که فریب مشتی فریب خورده را خورده است. آقای نوری علا با اصرار و درایت از رضا پهلوی خواسته بودند که این جوانان بی عقل و بی منطق و کم تجربه را رها کند و دانشمند بزرگ را بعنوان رهبر معنوی و سیاسی حرکت سکولار دمکرات ایران بپذیرد. اما چه سود که رضا پهلوی بدجوری فریب فریب خوردگان را خورده است. حالا که اینجوری شده، به کوری چشم هزاران امضاء کننده فراخوان، این دانشمند بزرگ به همراه سی چهل دانشمند کوچکتر از خود ائتلاف ملی را بزودی تشکیل خواهد داد. ائتلافی که میلیون ها ایرانی سی و سه سال است که منتظرش بوده اند. بقول شاعر : خبرم رسید امشب که نگار خواهی آمد / سر من فدای راهی که سوار خواهی آمد . // . به لبم رسیده جانم، تو بیا که زنده مانم / پس از آن که من نمانم، به چه کار خواهی آمد . // . غم و قصه فراقت بکشد چنان که دانم / اگرم چو بخت روزی به کنار خواهی آمد . // . همه آهوان صحرا سر خود نهاده بر کف / به امید آن که روزی به شکار خواهی آمد . // . به یک آمدن ربودی، دل و دین و جان حشمت / چه شود اگر بدین سان دو سه بار خواهی آمد.

سکولار سابق
نوشته شده توسط: ناشناس

ناصر کرمی یواش یواش فکرت اصلاح میشه و بعد از سه چهار ماه استقلال طلب میشی و میری درکویر یک مملکت پرسه ایجاد میکنی

نوشته شده توسط: ناشناس

برات متاسافام محسن نامجو حالم ازت بهم میخوره برای این کارت لعنت به امثال تو که هیچ جایی تو قلبم ادما ندارین

نوشته شده توسط: ناشناس

جناب آقاي ايراني ما دنبال سايت درست كردن و جمع كردن افراد دور خودمان مثل شما البته فقط در فيس بوك و سايت نيستيم و هرگز هم مثل شما ها در فيس بوك و اينترنت تاجگذاري نمي كنيم يا مجلس ملي مجازي باز نمي كنيم چون در خاك وطن خودمان آزربايجان هستيم و دفاع و مبارزه مدني مي كنيم بنابراين همه ما شناخته شده هستيم همه آدرس هاي ما رو اطلاعات داره ( البته اگه انگه رژيمي به ما نزنيد) اما متاسفانه شما كه در خارج از ايران صبح سركارتان هستيد و عصر هم ....... شب يادتون مي افته كه وطن داريد و در خلوت خودتان مي رويد توي اينترنت يهو جو مي گيريد و تاجگذاري مي كنيد و در مجلس مجازي داد و هوار مي كنيد و فردا را روز تعطيل عمومي و يا راهپيمايي آرام و غيره اعلام مي كنيد و باورتان مي شود كه يك ملت با شما است .

اما ما هم صبح و هم ظهر و هم شب در وطن خودمان آزربايجان هستيم و بدون هماهنگي سالروزهاي قهرمانان ملي خودم را يادبود مي گذاريم وقتي هم شركت مي كنيم فوجي از انسانهاي آزاده در انجا هست و هرگز جو برمان نمي دارد كه بله با اين جمعيت الان قيام كنيم چون حرف ما مدني است و با همين مدنيت ( نه مثل بعضي ها وحشيت) به خواسته خودمان خواهيم رسيد
نوشته شده توسط: ناشناس

البته نه به اندازه شما توهم گرفته ايم كه جشن تاجگذاري در اينترنت و فيس بوك براه بيندازيم و يا شوراي ملي و مجلس مجازي راه بيندازيم حداقل انقدر شرافت داريم كه با جنبش مدني خودمان در داخل و وسط وطن خودمان مبارزه مي كنيم نه اينكه در خارج از كشور دنيال كار خودمان و عصر در كازينو و عياشي و آخر شب با يك وبكم و اينترنت بنشينيم و وطن وطن كنيم و مردم نا آگاه را فريب بدهيد مبارز اگر مبارز است در محل مبارزه مي كند مثل حركت ملي آزربايجان
در خصوص جمعيت ديري نخواهد پاييد و عملا اين جمعيت براي شما ديده خواهد شد

نوشته شده توسط: ناشناس

بد نیست جند تجزیه طلب این سایت با جغرافیای ایران آشنا شوند و قدری درس حساب و جمع یاد بگیرند و اسامی استانهای فارس نشین ایران و جمعیت هایشان را بخاطر بسپارند و در سایتهایشان درج کنند تا بفهمند جمعیت ایرانی و پارسی چندین برابر ترکهاست تا دست بخودکشی سیاسی و تجزیه طلبی نزنند چون دیگر خیلی دیر است برای اصلاح دروغهای خود.یک دیوانه این سایت که حتی ترکمن قشقایی است ، مزخرف ترین جعلیات را اینجا درج میکند و جمعیت ترکها را 30 میلیون و جمعیت ایرانیها و فارسها را 3 میلیون ! مینویسد .

نوشته شده توسط: ناشناس

بله‌ خانم مهناز هدایتی تمام اوامر و دستوراتی که‌ در نوشتاتان امر فرمودید بدون چون و چرا در اسرع وقت اجرا می شود در صدر اوامر شما من بعد تمامی احزاب ملیتهای ساکن ایران به‌ جای کلمه‌ی فدرال از کلمه‌ی 100% ایرانی استان استفاده‌ خواهند کرد و هر کسی در ایران نیز دم از تجزیه‌ زد خاکش را بتبره‌ میکشیم و پدرش را در میآوریم همراه ناتو و غرب

نوشته شده توسط: ناشناس

من قسمت هایی از این فیلم را دیدم و در ابتدای فیلم که مردم مسلمان به مردم مسیحی حمله می کنند به یاد نوشته های کتاب دو قرن سکوت و حمله اعراب در آن زمان به ایران افتادم که این حمله ها بعد از فوت رسول خدا بود و ایشان هیچ دخالتی در آن نداشتند و قسمت دوم فیلم که توهین آشکار بود به پیامبر که باید با تدبیر با این قسمت برخورد می شد و حرفهای شما را قبول دارم ولی آنجایی که نوشته اید صحابه از این اعمال به دور بودند در مورد عمر لعنت الله علیه که به دستور و نظر مستقیم او به ایران حمله شد و آن جنایت ها در ایران به وجود آمد قضیه فرق می کند کاش اسم این فیلم را نوشته بودند تفکر عمری

نوشته شده توسط: کیانوش توکلی

ماموران پلیس ایالت کالیفرنیا در آمریکا به خانه فردی که به دلیل ارتکاب جرایم مالی شامل کلاهبرداری از بانک به مجازات تعلیقی محکوم شده بود، مراجعه و با او گفتگو کرده‌اند، افزوده‌اند که این شخص عامل اصلی ساخت و انتشار بخشی از "بی گناهی مسلمانان" است.

ماموران پلیس ایالت کالیفرنیا در آمریکا به خانه فردی که به دلیل ارتکاب جرایم مالی شامل کلاهبرداری از بانک به مجازات تعلیقی محکوم شده بود، مراجعه و با او گفتگو کرده‌اند، افزوده‌اند که این شخص عامل اصلی ساخت و انتشار بخشی از "بی گناهی مسلمانان" است.

این شخص پنجاه و پنج ساله، در اصل از مسیحیان قبطی مصری است و در جنوب کالیفرنیا سکونت دارد و از او با نام ناکولا (یا نقوله) باسلی نام برده شده است.

به گزارش شبكه بي.بي.سي، پس از انتشار بخشی از فیلم در یوتیوب، از فردی به نام سام باسیلی، آمریکایی اسرائیلی تبار، به عنوان سازنده فیلم نام برده شد اما تحقیقات بعدی نشان داد که این اسم جعلی است.

برخی منابع گفته‌اند احتمالا خبرگزاری‌ها در تماس قبلی با "سام باسیلی، در واقع با نقوله باسلی صحبت کرده‌‌اند. به گزارش آسوشیتدپرس، مدارک قضایی دادگاه فدرال در کالیفرنیا حاکی از آن است که هنگام پیگیرد قضایی این شخص در سال ۲۰۱۰، مشخص شد که وی از اسامی جعلی متعددی استفاده می‌کرده است.

گفته می‌شود این فرد به جرم کلاهبرداری مالی به یک دوره کوتاه زندان و همچنین پنج سال حبس تعلیقی محکوم و پس از گذراندن محکومیت قطعی خود، سال گذشته آزاد شد و در حال حاضر، از آزادی مشروط استفاده می‌کند.

ظاهرا نقوله باسلی ساختن فیلم را انکار کرده اما به گفته برخی منابع خبری، پلیس کالیفرنیا معتقد است که او سازنده این فیلم است و تصاویری که از ورود و خروج پلیس از محل سکونت او انتشار یافته نشان می‌دهد که در ورودی این خانه شبیه دری است که در یکی از صحنه‌های فیلم دیده می‌شود.

با این همه، سخنگوی پلیس کالیفرنیا از تایید اینکه این فرد همان سازنده فیلم است خودداری ورزیده و تنها گفته است که "وظیفه ما حفظ امنیت همه کسانی است که به حفاظت پلیس نیاز دارند."

انتشار این فیلم به تظاهرات گسترده و گاه خشونت آمیز ضد آمریکایی در شماری از کشورهای اسلامی منجر شده و تلفاتی را هم در پی داشته است.

مقامات آمریکایی محتوای این فیلم را محکوم کرده و روز گذشته، هیلاری کلینتون، وزیر خارجه آمریکا آن را منزجر کننده خواند.
نوشته شده توسط: ناشناس

رفسنجانی برای جلوگیری از شعار مردم در آن زمان که می گفتند« موز و پیاز یک قیمت است ٬ رفسنجانی بی غیرت است» قیمت موز را بالا برد٬حالا که آن ابلیس در سایه است٬ اینان چه خواهند کرد؟

نوشته شده توسط: ناشناس

من یک فارس هستم بخاطر ظلم و ستمی که در حق آزربایجانیها شده من تا آخرین نفس از حق تعیین سرنوشت آذربایجانی ها دفاع میکنم.

نوشته شده توسط: ناشناس

تفاوت امروز و آن روز در این است که دیگر کردستان تنها نیست . کافی است فقط به یکی از ملتهای عضو کنگره ملیتهای ایران فدرال حمله ای شود در آن صورت مثل گرگ فارسها را تیکه تیکه خواهیم کرد. عضویت دو ملت قشقائی و تالش در کنگره ملیتهای ایران فدرال مد نظر باشد. ارتش کنگره ملیتهای ایران فدرال برای مقابله با گستاخی های فارس ها آماده شود. گردانهای شرف برای مقابله با شوونیست های فارس تشکیل شود.

نوشته شده توسط: ناشناس

آقای ایرانی گرامی، کامنت های پربار و مستد شما را خواندم، که بسیار سودمند بودند. اینانی که زیر نام های گوناگونی چون آلپر...، آراز، ایمان و مانند اینها نوشته ها و کامنت های بی پایه و مضحکی ارسال می دارند و احتمالآ همه شان هم در واقع یک نفر هستند، با منطق و استدلال قانع نمی شوند، زیرا نه درک و آگاهی علمی دارند و نه واقعیات تاریخی و زبانشناسی برایشان اهمیتی دارد. اتفاقآ من معتقدم که خوب است نوشته های پریشان و نژاد پرستانه اینها نیز منتشر شود تا همگان پدیده ناهنجار پان ترکیسم را که مورد تمسخر هم میهنان آذربایجانی است بهتر بشناسند و با "اندیشه" و نحوه "استدلال" این تئوریسین های خیالی بیشتر آشنا شوند.

نوشته شده توسط: ناشناس

اینکه مردم ایران حق تعیین سرنوشت خود را دارند درست است. آینده ایران بدست مردم درون کشور ساخته خواهد شد نه عده ای جدایی خواه خارج نشین که حتی نتوانستند در ایران با مبارزه به حق خود برسند و خود را نماینده مردم فرض کرده و از سوی آنها بیانیه و شعار میدهند.

نوشته شده توسط: ناشناس

واقعا شما فكر مي كنيد اين ملتهاي غير فارس انقدر متوجه نيستند كه شما با يك بازي سياسي بخواهيد الان با قبول برخي شرايط مليتي آنها را قبول كنيد و بعداز پيروزي منكر آن شده و باز حركتهاي فاشيستي پان ايرانيست خود را ادامه بدهيد ؟؟؟
ملت تورك حادثه هاي فراوان ديده است متاسفم

نوشته شده توسط: ناشناس

کنگره آمريکا - استماع طاهر بومدرا و سفير لينکلن بلومفيلد درباره اشرف، ليبرتی و ليست آمريکا
کنگره ايالات متحده آمريکا، اجلاس زيرکميته نظارت و تحقيقات
استماع طاهر بومدرا و سفير لينکلن بلومفيلد درباره اشرف، ليبرتی و ليست آمريکا
13سپتامبر ۲۰۱۲ (23شهريور ۱۳۹۱)

طاهر بومدرا،
مشاور ويژه يونامی درباره اشرف - ژوئيه ۲۰۱۰ - مه ۲۰۱۲
رئيس اداره حقوق بشر يونامی - ژانويه ۲۰۰۹ - ژوئيه ۲۰۱۰
مسئول نظارت بر وضعيت انسانی در اشرف از مارس ۲۰۰۹

سفير لينکلن بلومفيلد
مديرکل وزرات خارجه آمريکا ۲۰۰۱ - ۲۰۰۵
مسئول در امور سياسی - نظامی و کنترل صادرات تسليحات

اظهارات طاهر بومدرا در استماع کنگره آمريکا:
از وقتی اشرف تحويل عراق و در واقع تحويل دفتر نخست وزيری شد نقض فاحش حقوق بشر و استانداردهای انسان دوستانه شروع شد. وقتی از آنها می پرسيديم چرا استانداردهای قبلی را رعايت نمی کند؟ به من می گفتند که اين افراد سزاوار حقوق بشر يا رفتار انسانی نيستند. با اين حال نمايندگی سازمان ملل گزارشهايی می فرستاد که دولت عراق به تعهدات بين المللی اش در مورد حقوق بشر عمل می کند
وقتی شروع به صحبت در مورد جابه جايی اشرف به ليبرتی کرديم رئيس به اصطلاح کميته اشرف به يونامی و نمايندگان کميساريا گفت ما حقوق بشر و استانداردهای بشردوستانه را اجرا نخواهيم کرد ولی باز ما گزارش داديم که عراق تعهدات بين المللی را اجرا می کند.
در ا کتبر سال گذشته سومين نماينده ويژه دبيرکل به عراق آمد و يونامی را به نمايندگی سازمان ملل برای بستن اشرف تغيير داد و در اين تغيير ناگهانی سياست منابع، پرسنل و وقت يونامی را به ميزان 95 درصد صرف کمک به دولت عراق برای بستن اشرف کرد. يک پول جدی ماليات دهندگان خرج شد تا از طرف دفتر نخست وزيری يونامی سياستهايی را اعمال کند که اساساً مخالف اصول ملل متحد است.

من به رئيس خود نماينده ويژه دبيرکل خاطرنشان می کردم که آنچه ما داريم می کنيم غيرقابل قبول است. ولی هميشه اين جواب را می گرفتم که مثبت باش! يعنی چشمت را ببند و با ما کار کن!
اما وجدانم به من می گفت يونامی به ناگهان به ابزاری برای نقض اصول و ارزشهای خودش تبديل شده است.

دينا روهرا باکر - رئيس کميته تحقيقات و نظارت بر اعمال دولت:
اين جلسه استماع دو قسمت خواهد بود. در قسمت اول با حضور آقای بومدرا است و در آن ما درباره شرايط در کمپ ليبرتی در عراق صحبت خواهيم کرد و اين که سازمان ملل متحد درباره اين شرايط به ما چه می گويد. آيا گزارشها صحيح هستند؟ يا اين که ملل متحد و دولت آمريکا اذيت و آزار دولت عراق در مورد ساکنان اشرف که به کمپ ليبرتی انتقال داده شده اند را کوچک جلوه می دهند. اشرف محل استقرار سازمان مجاهدين خلق برای چند دهه بوده است.
ايرانيان تبعيدی که دشمن رژيم ديکتاتوری آخوندی در تهران هستند. فشار و طرفداری مالکی نخست وزير عراق از رژيم باعث شد که وی دستور بستن اشرف را در پايان سال گذشته صادر کند. بنابراين هدف، که من در اين مورد با آقای بومدرا موافقم، اين بوده است که تبعيديان ايرانی را نه تنها از اشرف، بلکه از عراق اخراج کند. شايد هم به ايران بازگردانند. جايی که ممکن است به زندان و شکنجه و اعدام شوند و آقای بومدرا برای ما توضيح خواهند داد. که چرا انتقال ساکنان اشرف به کشورهای ثالث از اشرف صورت نگرفته است.
لذا در اين طرح ۳۴۰۰تن از اشرف به يک کمپ جديد در داخل عراق به نام کمپ ليبرتی جابه جا می شوند و اين کمپ جديد تسهيلات کمپ قديم را که طی چند دهه توسط ساکنان ساخته شده است ندارد. علاوه بر اين به ساکنان اجازه داده نمی شود که اموال خود را به کمپ جديد منتقل کنند.
درست مانند آن جنايات ضدانسانی که قبلاً به وجود آمد و می توانست اتفاق نيفتد. اشرف تحت حمله و فشار فراوان دولت مالکی قرار گرفت. بلندگوهايی در اطراف کمپ نصب شده بود که مدام ساکنان را تهديد به مرگ می کرد. در سال ۲۰۰۹ و ۲۰۱۱ کمپ مورد حمله نيروهای امنيتی عراق قرار گرفت. 9 فرد غيرمسلح در سال ۲۰۰۹ و 34تن افراد غيرمسلح در سال ۲۰۱۱ کشته و صدها تن زخمی شدند. به يک واحد آمريکايی، چند ساعت قبل از شروع حمله دستور داده شد که از کمپ خارج شود. در آن زمان فردی در دولت ما بايد از حمله يی که در پيش بود، اطلاع می داشت که به نيروهای ما فرمان داده شد تا از کمپ خارج شوند و چه کسی فرمان داده است که در مورد اين وضعيت حتی تحقيق نشود. هنوز کسانی در دولت هستند که فکر می کنند ما بايد به رغم اعمال ناشايست مالکی با او کنار بياييم.
به رغم چنگ انداختن وی برای يک رژيم ديکتاتوری و وابستگی اش به رژيم ديکتاتوری آخوندها در تهران، من از آنها نيستم. مالکی ثابت کرده است که قابل اعتماد نيست و به همين شکل بايد با او برخورد کرد. به همين خاطر بود که بار آخری که آنجا بودم، خواهان خروج من شد. اخيراً که گروه ششم از ساکنان اشرف به ليبرتی می رفت، 20تن از ساکنان توسط مأموران امنيتی مورد ضرب و جرح قرار گرفتند، مامورانی که حتی اموال شخصی آنها را می دزديدند.
اين حملات منجر به شکستگی استخوان تعدادی از آنها شد که نياز به معالجه در بيمارستان داشت. من از اين که وزارت خارجه بعد از اين واقعه و به رغم ضرب و جرح در تاريخ 27 اوت اطلاعيه داد و از رسيدن سلامت شش گروه با 400 سرنشين ابراز خشنودی کرد متعجب شدم که چرا هيچ اشاره يی به خشونتی که عليه ساکنان اعمال شد نکردند و صحبتی از آن به ميان نيامد. در واقع وزارت خارجه اعلام کرد که دولت عراق تلاش زيادی کرد که به يک جابه جايی مسالمت آميز و امن دست پيدا کند!
به نظر می رسد سازمان ملل متحد و دولت آمريکا افکار عمومی را نسبت به وقايعی که در عراق روی می دهد گمراه می کنند و اکنون زمان آن است که ما به حقيقت دست يابيم و به همين خاطر است که ما امروز اين جلسه را داريم و اميدواريم که بفهميم حقيقت چيست و افراد مشخصی را مسئول اين اعمال بدانيم. متشکرم
نماينده کنگره جودی چو، عضو زيرکميته ما نيست اما از او دعوت می کنم که سخنان افتتاحيه و بحث خود را شروع کند.

جودی چو - نماينده کنگره آمريکا:
از شما آقای رئيس متشکرم.
ابتدا می خواستم از آقای بومدرا تشکر کنم که امروز اين جا هستند. برای انجام اين کار شجاعت زيادی لازم بود چرا که شما عقيده داشتيد که رئيس شما کار درست را انجام نداده است. شجاعت بالايی لازم دارد که در برابر ما و در برابر جهان به طور علنی اين موضوع را افشا کنيد.
من اعتراف می کنم که وقتی مقاله شما را ماه گذشته در نشريه هيل خواندم شوکه شدم. ماهها ما از مقامهای سازمان ملل متحد و آمريکا می شنيديم که شرايط در کمپ ليبرتی دارای حداقلها است. وقتی مطلب شما را به عنوان يک فرد خارجی که آنجا بوده و واقعيت را ديده است خواندم، برای فهم ما در مورد اين مسأله بسيار مهم خيلی حياتی بود و مرا نسبت به رفتار مقامهای آمريکا که داستانهای ديگری می گفتند بسيار سرخورده کرد. من اين جا هستم زيرا ايمان قاطع دارم که ما هر چه در توان داريم بايد برای حفاظت از ساکنان اشرف، انجام دهيم تا آسيبی نبينند. بعد از دو حمله مرگبار عليه اشرف من ايمان ندارم که خشونت را کاملاً پشت سر گذاشته ايم. گزارشهای دخالت و بدرفتاری در کمپ ليبرتی مرا بيشتر متقاعد می سازد که بايد يک راه حل مسالمت آميز برای اين مشکل پيدا کنيم اما مانند شما من هم متعهدم که بهبودی و سلامتی ساکنان ليبرتی را تضمين نمايم. بنابراين مجدداً از حضورتان در اين جا تشکر می کنم و اميدوارم که از اين پی اقدامات مشترک ديگری در آينده با هم داشته باشيم.

دينا روهرا باکر - رئيس کميته تحقيقات و نظارت براعمال دولت
متشکرم، از شما می خواهم که سخنان افتتاحيه خود را ايراد کنيد.

قاضی تد پو - عضو کميته خارجی:
آقای رئيس متشکرم.
من از اين که از اين شانس برخوردارم که دو بار صحبت کنم، متشکرم.
دو موضوع امروز مورد بحث است، يکی رفتار با ساکنان کمپ ليبرتی و اين که چه کسی مسئول بدرفتاری با آنهاست؟ حکومت مالکی؟ دولت آمريکا؟ سازمان ملل متحد؟ همه اينها، هيچ کدام از اينها يا ترکيبی از اينها؟
موضوع ديگر دست نيافتنی تر است، نامگذاری مجاهدين خلق در ليست وزارت خارجه، اميدوارم که فرصت کنيد هر دو موضوع را امروز بحث کنيد.
موضوع اول، آقای رئيس من سال گذشته با شما بودم که می خواستند ما هر دو را از عراق اخراج کنند چرا که توان و جسارت اين را داشتيم که به عراق برويم و از مالکی بخواهيم که به ديدن ساکنان اشرف برويم و او گفت هيچ راهی برای ديدن آن افراد نداريد. روشن است که او چيزی برای پنهان کردن داشت.
او می خواست حقيقت را درباره اين افراد، اين افراد واقعی بپوشاند که مأموران دولت مالکی - و به نظر من با شراکت دولت آمريکا - چگونه با آنها برخورد کردند و او بسيار از درخواست شما که می خواهيم اين افراد را ببينيم عصبانی شده بود و به ما گفت کشورش را ترک کنيم که ما در نهايت خودمان اقدام کرديم.

حالا آن افراد به کمپ ليبرتی رفته اند و ما دوباره همان آهنگ و رفتار را در مورد ساکنان کمپ ليبرتی در عراق شاهد هستيم. می دانيد من يک قاضی بوده ام و افراد را به خاطر کارهای خطايی که انجام داده اند به زندان فرستاده ام. آنها در حالی که در زندان بوده اند اجازه ملاقات اعضای خانواده خود را داشتند، آنها آب جاری داشتند. آنها وکلای خود را ملاقات می کردند. اين مسائل در کمپ ليبرتی وجود ندارد در حالی که اين افراد جنايتکار نيستند. اين افراد زندانی نيستند و به اين محل منتقل شده اند تا بتوانند خودشان به خارج بروند. اما همان طور که گفتم حتی با آنها مانند زندانيان هم برخورد نمی شود. به نظر من آنها در واقع در يک اردوگاه کار اجباری به سر می برند. در شرايطی بسيار بدتر از کمپ اشرف و با رفتاری بسيار بدتر. در حالی که نبايد اين طور باشد. آقای رئيس من از شما می خواهم اگر مايل باشيد من داوطلب هستم با شما به کمپ ليبرتی برويم. درخواست کنيم و برويم اين افراد را ببينيم و ما تصميم خود را خواهيم گرفت و به دنيا گزارش خواهيم کرد.
اين که چگونه اين کار را بکنيم نمی دانم، اما شما کسانی را می شناسيد و می توانيم برويم. اين درخواست را از طريق شما می کنم. آقای رئيس موضوع ديگر، از آنجا که آزادی در کمپ ليبرتی وجود ندارد، ليست گذاری سازمان مجاهدين است. مالکی به ما گفت علت اين که با اين افراد در کمپ اشرف اين چنين برخورد می کند اين بود که آمريکا اين افراد را در ليست وزارت خارجه نامگذاری کرده است و او با آنها مانند تروريستها برخورد می کرد و به همين خاطر با آنها بدرفتاری می کرد. ما به اين موضوع اشاره خواهيم کرد و اميدوارم که وزرات خارجه ليست گذاری را لغو کند که بعداً درباره آن صحبت خواهيم کرد. از شما متشکرم به خاطر اين که اين جا هستيد و حقايق کمپ ليبرتی را مطرح می کنيد. متشکرم.

دينا روهرا باکر - رئيس کميته تحقيقات و نظارت براعمال دولت
از شما خيلی متشکرم عاليجناب، اگر کسی جنايتی عليه خانواده من مرتکب شود، درخواست می کنم که در دادگاه شما محاکمه شود. ما برای توجيه در استماع رسمی امروز، آقای بومدرا را با خود داريم.
او در ژانويه ۲۰۰۹ رياست حقوق بشر سازمان ملل متحد در عراق را عهده دار شد، بخشی از وظيفه او نظارت بر وضعيت انسانی در کمپ اشرف بود او همچنين مشاور نماينده ويژه دبيرکل ملل متحد در عراق بود. او اوايل امسال از پست خود به علت آنچه که اعتقاد داشت شکست ملل متحد در حفظ حقوق بشر و شرايط انسانی ساکنان اشرف بوده است استعفا کرد.
استدلالی را که او در روزنامه هيل در 21 اوت منتشر کرد، امروز اين جا توضيح خواهد داد. او از دانشگاه لندن در سال ۱۹۸۰ فارغ التحصيل شد از سال ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۰ در دانشگاه الجزاير به تدريس قانون پرداخت در سال ۱۹۹۱ الجزاير را ترک کرد و سپس به انگلستان رفت، جايی که در آنجا به عنوان سردبير مجله بين المللی و حقوق مقايسه يی آفريقا و نيز به عنوان معاون دبيرکل حقوق بين المللی و مقايسه يی جامعه آفريقا کار کرده است.
در سال ۲۰۰۴ او به عنوان مدير منطقه يی برنامه رشد بين المللی مستقر در امان - اردن فعاليت کرده است و از آنجا بود که او به سازمان ملل متحد منتقل گرديد. من می خواهم با همکارانم همصدا شوم برای تقدير از شما به خاطر مواضع اخلاقی که باعث شده موقعيت خودتان را ترک کنيد تا بتوانيد مواضع اخلاقی شخصی خودتان را حفظ کنيد و اين به خوبی توضيح می دهد که چرا شما امروز در اين جا هستيد.
من می دانم که شما مطالبی داريد که بخواهيد امروز به ما بگوييد که به ما کمک می کند. تا وضعيتی را که در اشرف هست بهتر درک کنيم و شما می توانيد شهادت خودتان را شروع کنيد.

طاهر بومدرا - مشاور ويژه يونامی درباره اشرف تا مه ۲۰۱۲
با تشکر فراوان، آقای رئيس، با تشکر فراوان از اعضای زيرکميته که به من اين افتخار و اين فرصت را داده ايد که اين جا باشم تا شما را در جريان تجربه سه سال و نيمه خود قرار دهم که طی آن مسئول پرونده اشرف در هيأت همياری سازمان ملل متحد در عراق بوده ام. در ابتدا آقای رئيس من می خواهم اين حقيقت را به ثبت برسانم که طی اين سه سال و نيم من بسيار از نزديک به مردان و زنان جوانی کار کرده ام که سربازان و افسران آمريکايی بوده اند آنهايی که در کمپ اشرف بوده اند و من می خواهم توجه شما را به اين جلب کنم که هيچ فرصتی نبود و نبوده که در آن برخورد سطح بالای حرفه يی و انسانی نداشته باشند. آنها از ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۹ که آنجا بودند ما در يونامی در هيأت همياری ملل متحد در عراق هيچ گزارشی در مورد شکايت از نحوه برخورد آنان در اشرف نداشتيم. من از نز ديک با آنان کار کردم من همه گونه کمک و حمايت را از آنان دريافت کردم و با هر تذکر کوتاهی، آنها هميشه آنجا بودند برای اين که مرا همراهی کنند و از من حفاظت کنند و به من کمک کنند. آنها در فاصله خيلی کم هليکوپتر برايم فراهم می کردند. من اين جا هستم تا شهادت بدهم و ستايش کنم از تماسهای بسيار انساندوستانه يی که آنها طی سالهايی که من با آنها کار کرده ام از خود نشان داده اند.
آقای رئيس من می خواهم ابتدا تماميت وضعيت در اشرف را در واقعيت کلی آن توصيف کنم:
يعنی واقعيت کلی اشرف از نظر حقوقی. ابتدا بايد بگويم از زمانی که کمپ تحويل مقامات عراقی داده شد - البته بگذاريد همين جا روشن بکنم که وقتی ما می گوييم، مقامات عراقی يک تعبير عام است زيرا در عمل تماميت اين پرونده توسط دفتر نخست وزيری اداره می شود - اين پرونده در سال ۲۰۰۹ تحويل داده شد و از همان روز اول که دفتر نخست وزيری اين پرونده را به دست گرفت، دريافت شکايات توسط ما شروع شد. آغاز دريافت شکاياتی در مورد نقض جدی حقوق بشر، نقض فاحش استانداردهای انسان دوستانه و وقتی ما سؤال می کرديم چرا استانداردها را مطابق با استانداردهايی که نيروهای آمريکايی تعيين کردند، رعايت نمی کنيد؟ آنها به من جواب می دادند که اين افراد سزاوار هيچ گونه حقوق بشر و يا رفتار انسانی نيستند. زيرا آنها تروريست هستند.
مأموريت من، آقای رئيس نظارت بر حقوق بشر و وضعيت انسان دوستانه در اشرف بود و برای من همه افراد کمپ بی گناه محسوب می شدند تا زمانيکه در دادگاهی محکوم شوند. متأسفانه آقای رئيس، سازمان ملل با اين پرونده برخلاف اصل بنيادين برائت برخورد کرده است. ما با اين پرونده - من البته می گويم «ما» و خودم رانيز شامل می کنم زيرا که من نفر اصلی در اين پرونده بودم - با عدم حسن نيت برخورد کرديم و ما فرض را بر گناهکار بودن گذاشتيم و ما از اين افراد انتظار داشتيم بی گناهی خود را ثابت کنند.
اين در اساس عليه ارزشهای بنيادين سازمان ملل است. آقای رئيس در 17 ژوئيه ۲۰۰۸ شورای وزيران عراق نشست گذاشت و تصميم گرفت کمپ اشرف را ببندد.
اين تصميم سياست رسمی دولت عراق است. بنابراين من چيزی به آن اضافه نمی کنم. شورای وزيران اين سياست را تعيين کرده و اين سياست اولاً سياستی است که می خواهد کمپ را ببندد و ثانيا می خواهد دستور دستگيری تعدادی از ساکنان کمپ اشرف را دوباره فعال کند. ثالثا تعيين کند که اين يک جرم خواهد بود برای هر فرد يا شرکتی اگر با هر ساکن اشرف معامله کنند.
رابعاً برای همه سازمانها و افراد، ديدار از کمپ اشرف ممنوع است و اين بيان واقعی وضعيتی است که ما در مورد گزارش می کرديم به سازمان ملل که همه می توانند بيايند و دولت عراق به تعهدات بين المللی اش عمل می کند!
در همان زمان، دولت عراق تصميم گرفت و هر سال اين سياست را تکرار کرد از جمله در ژانويه ۲۰۱۱ که با آنها مانند تروريستها رفتار کند و هر کس با آنها رفت و آمد کند جرم جنايی مرتکب می شود و هيچ کس اجازه ملاقات با آنها را ندارد و انواع رفتار مشابه آن با آنها صورت گرفت که فرصت تشريح آن را ندارم و احتمالاً در پاسخ به سؤالات شما توضيح خواهم داد و هر گونه اطلاعاتی را که شما بخواهيد به شما خواهم داد.
ولی وقتی اين سياست برقرار می شود و سازمان ملل به طور متناوب گزارشهايی می فرستد که می گويد که دولت عراق به تعهدات بين المللی اش در مورد حقوق بشر عمل می کند من حرفی نمی زنم و قضاوت را به شما محول می کنم تا نتيجه گيری کنيد که اوضاع چگونه پيش خواهد رفت. در شرايطی که خود مقامات عراقی می گويند ما حقوق بشر اين افراد را محترم نمی شماريم.
ولی سازمان ملل می گويد آنها به آن احترام می گذارند و اين خودش به خودی خود گوياست. بنابراين آقای رئيس وقتی شروع به صحبت در مورد جابه جايی اشرف به ليبرتی کرديم اين رئيس به اصطلاح کميته اشرف بود که با يونامی و نمايندگان کميساريای عالی پناهندگان ملاقات کرد و صراحتاً گفت که سازمان ملل هر کاری می خواهد بکند ولی ما حقوق بشر و استانداردهای بشردوستانه را که مورد نظر سازمان ملل است اجرا نخواهيم کرد.
بنابراين قسمتی از سياست دولت عراق است. آن را پنهان نکرده اند و ثبت شده است. ولی دوباره ما در سازمان ملل گزارش کرديم که عراق تعهدات بين المللی را اجرا می کند. مايلم راجع به عملکرد يونامی صحبت کنم. چگونه ما با وضعيت برخورد کرديم از موقعی که من به عنوان مسئول اين پرونده در ژانويه ۲۰۰۹ منصوب شدم برای سه نماينده ويژه دبيرکل ملل کار کردم در ابتدا ما طبق منديت قطعنامه ۱۷۷۰ شورای امنيت کار می کرديم که به يونامی اين آتوريته را می دهد که مانيتور و گزارش کند.
بنابراين دو نماينده ويژه دبيرکل که من با آنها کار کردم در مورد اين مانيتور کردن و گزارش کردن کار می کردند بعد در اکتبر سال گذشته سومين نماينده ويژه دبيرکل آمد از همان روزهای اول او يونامی را آنطور که ما گفتيم به يوناما (نمايندگی سازمان ملل برای بستن کمپ اشرف) تغيير داد. بنابراين، اين تغيير ناگهانی سياست ما منابع، پرسنل و وقت يونامی را به ميزان 95 درصد آن صرف کمک به دولت عراق برای بستن کمپ اشرف کرد. يک پول جدی برای اين عمليات صرف شد. يک پول جدی ماليات دهندگان برای اين عمليات خرج شد که از طرف دفتر نخست وزيری سياستهايی را اعمال کند که الآن ذکر کردم و اساساً مخالف اصول ملل متحد است. بنابراين ما پول ماليات دهندگان را استفاده کرده ايم که ارزشهای پايه يی ملل متحد را شکست دهيم من به رئيس خود نماينده ويژه دبيرکل مستمراً خاطرنشان می کردم که آنچه ما داريم می کنيم غيرقابل قبول است. من هميشه اين جواب را می گرفتم که مثبت باش. مثبت باش يعنی چشمت را ببند. با ما کار کن. من سعی می کردم مثبت باشم با انجام کارم آنطور که وجدانم به من می گفت ولی بگذاريد توضيح دهم که چرا يونامی به ناگهان به چنين ابزاری برای نقض اصول و ارزشهای خودش تبديل شد.

اگر ما به قطعنامه ۱۷۷۰ شورای امنيت نگاه کنيم، دستور کار يونامی را مشخص می کند که آن را به ابزاری در دست دولت عراق تبديل می کند که هر کاری را که مناسب می بيند انجام دهد. حالا هر کاری که توسط يونامی انجام می شود - و اين زبان قطعنامه شورای امنيت است - بايد به درخواست دولت عراق باشد. بايد اعتراف کنم که وقتی رئيس دفتر حقوق بشر بودم سعی می کردم - چون هر سال که ما دستور کار يونامی را تمديد می کرديم بخشهايی از قطعنامه را پيش نويس می کرديم که شورای امنيت دستور کار را تمديد کند. - سعی می کردم اين عبارت «به درخواست دولت عراق» را بردارم ولی نتوانستم حالا وقتی می بينم دولت عراق هيچ چيزی را که عليه سياستهای اساسی و اصول قطعنامه های شورای وزيران باشد تحمل نمی کند و همچنين واقعه ای بود که مهم بود درباره به آن فکر کنيم واقعه انتخابات - انتخاباتی که آن العراقيه 91 کرسی را به دست آورد و ائتلاف دولت قانون مالکی 89 کرسی - دولت مالکی درخواست کرد آرا بازشماری شود، نماينده ويژه دبيرکل که ناظر بر عمليات انتخابات بود به خاطر يونامی به خاطر اصول، ايستاد و اعلام کرد انتخابات عادلانه و منصفانه بود و نيازی به بازشماری آرا نيست و مالکی در آن زمان هرگز نماينده دبيرکل را تحمل نمی کرد او درخواست کرد که دستور کار از تمديد نشود و اينطور شد که ما به يک نماينده ويژه ديگر دبيرکل رسيديم که آمد و درسش را ياد گرفت که برای اين که در عراق به چيزی برسيد بايد هر آنچه را که نخست وزير مالکی ديکته می کند بپذيريد و از همان روز اول اين سياستی بود که طبق آن يونامی به ابزاری برای بستن کمپ اشرف تبديل شد. فقط اين نبود و فرصت آن هم نيست که راجع به ساير مسايلی که در د ستور کار يونامی بودند و کاملاً ول شدند بپردازم ولی به هر حال هر چه بود ما فقط به ابزاری تبديل شديم که سياستهای دفتر نخست وزيری را در رابطه با کمپ اشرف اجرا کند

دينا روهرا باکر - رئيس کميته تحقيقات و نظارت براعمال دولت
شايد شما بتوانيد برای ثبت آن را خلاصه کنيد.

طاهر بومدرا
خيلی سريع آقای رئيس می خواهم به طور خلاصه به شما بگويم اين جابه جايی را چطور آماده کرديم. يادداشت تفاهم را چطور آماده کرديم؟
من اولين نفری بودم که اولين پيش نويس يادداشت تفاهم را آماده کردم و می توانم به شما اطمينان بدهم سند امضا شده آن سندی نبود که ما با عراقيها بر سر آن توافق کرديم.

يادداشت تفاهم امضا شده سندی بود که بدون ارتباطات در مورد آن توافق شده بود. به صورت غيابی بين نماينده ويژه دبيرکل و خود نخست وزير بنابراين يک تغيير بنيادين در محتوی و رويه يادداشت تفاهم وجود داشت. در مورد کمپ ليبرتی، اولين نفری بودم که گزارش کردم کمپ ليبرتی شبيه زندان و يک زندان است. فقط برای اين که يونامی به آنجا برسد، ما 17ايستگاه ايست و بازرسی را عبور کرديم، يک مکان اشباع شده نظامی است. که تمامی مراکز و تمامی شاخه های ارتش عراق در آنجا مستقر هستند. مکانی با ديوارهای ”تی وال“ بتونی به بلندی 3يا 4متر که من هميشه از همکاران عراقيم می پرسيدم چرا به اين چيزها نياز داريد؟ اين افراد به شما می گويند ما داريم می رويم، ما می خواهيم از عراق خارج شويم. آنها نمی خواهند بمانند. آنها استاتوی خودشان را در عراق رها کردند و می خواهند بروند، چرا با آنها اين گونه رفتار می کنيد؛ به ما گفتند که آنها تروريست هستند و شما داريد از تروريستها حمايت می کنيد. بنابراين شکر خدا که در آن زمان من از مصونيتی از سوی سازمان ملل برخوردار بودم و گر نه من هم موضوع ضوابط آنها می شدم در مورد ديدارهای من از کمپ ليبرتی هميشه گفته ام که اين مکان کاملاً غيرقابل قبول است. به خصوص که ما می دانيم که داريم راجع به جابه جايی صحبت می کنيم. اين جابه جايی نيست. اخراج است. يک اخراج اجباری است. تفاوت زيادی وجود دارد بين اخراج و جابه جايی. يک جابه جايی، امری توافق شده بين طرفين است. ولی اخراج، اجباری است و سازمان ملل استانداردها و قوانين رفتاری برای اعمال يک اخراج اجباری معين کرده است. عنصر پايه يی اين است که افرادی که اخراج می شوند بايد تأمين خسارت شوند با استانداردهای مشابه يا حتی بهتر ولی نه کمتر، در هر شرايطی، ولی کمپ ليبرتی، من اولين نفری بودم که از آن بازديد کردم و من گزارش کردم کاملاً غيرقابل قبول است و مثل زندان است.

برای اين که وقت شما را نگيرم، آقای رئيس، می خواهم فقط يک پاراگراف از گزارش گروه کاری شورای حقوق بشر سازمان ملل در ژنو را که در اين خصوص کار کرده که هيچ گونه توجيه قانونی برای نگهداری اين افراد فوق الذکر، وجود ندارد. (منظورم اشرفيها و افرادی هستند که در ليبرتی هستند) و يک چنين حبس و بازداشتی همخوانی با اصول و استانداردهای حقوق بشر و قانون بين المللی ندارد. و به طور مشخص تر، ناقض ماده 9اعلاميه جهانی حقوق بشر و ماده9 کنوانسيون سوم حقوق مدنی و سياسی است. گزارش می افزايد: وضعيت ساکنان کمپ ليبرتی همانند وضعيت بازداشتيها يا زندان است. اين سندی است که بايد جلسه شما ثبت و منظور شود. آنها اعضای يک گروه کار متعلق به سازمان ملل هستند. آنها متخصص هستند آنها مستقل هستند. آنها توسط شورای حقوق بشر انتخاب شده اند. اين نتيجه گيری آنهاست و من در سی ام ماه اوت نزد اين گروه کار بودم تا شهادت بدهم که يافته های آنان علی الاطلاق درست است. و کاملاً همسان و هم جهت با تجربه يی است که من در يونامی داشتم. با تشکر از آقای رئيس کميته و آقای رئيس جلسه و من آماده ام برای پاسخ دادن. به هر گونه سؤالی که بخواهيد با من مطرح کنيد.



روهرا باکر:

بسيار متشکرم، ما بايد به طور خلاصه برگزار کنيم چون بعد از آن هم جلسه استماع داريم.

شما گفتيد که تحت رياست نماينده ويژه دبيرکل سازمان ملل متحد استقلال خود را در اساس از دست داده بوديد و با توجه به حضور آقای کوبلر، آيا می توانيد توضيح دهيد چگونه سازمان ملل می توانست جنبه مستقل داشته باشد؟

آنها در نظامی که مشخص است روز به روز بيشتر و بيشتر به خواستهای مالکی تن می دهد، آن هم در نظامی که مشخص است روز به روز بيشتر و بيشتر به خواستهای مالکی تن می دهد و آيا ارزيابی شما اين است که سازمان ملل موجود در آنجا و در رابطه با اين دولت مستقلانه عمل نمی کند؟ آيا اين که آنها اکنون به آلت دست دولت عراق تبديل شده اند؟



طاهر بومدرا:

بله آقای رئيس، من اين را در برابر شما تأکيد می کنم که يونامی به هيچ وجه مستقلانه عمل نمی کند. به ويژه در هر موضوعی که به اشرف ربط داشته باشد در دفتر نخست وزير تصميم گيری می شود و برخی اوقات هم در سفارت ايران در بغداد.



روهرا باکر:

در سفارت ايران در بغداد، فکر می کنم اين نکته مهمی برای ماست که زيرش خط بکشيم. پس اجازه بديد اين سؤال را بپرسم در زمانی که شما در عراق فعاليت داشتيد، آيا بر اساس اطلاعات شما تلاشهايی در زمينه اين که افراد کمپ اشرف بتوانند به اردن يا قطر يا عربستان سعودی، آيا چنين راه حلی از جانب سازمان ملل متحد يا ايالات متحده يا خود عراق دنبال می شد؟



طاهر بومدرا:

آقای رئيس، اين در حيطه اختيارات من بود که راههای خروج احتمالی برای اين افراد را پيشنهاد بکنم و من در واقع بعد از بحثهای مفصل با همتايان خود در سفارت آمريکا پيشنهاد کردم و هر نوع خروجی را مورد بحث قرار دادم ما خروجيهای متعددی را مورد بررسی قرارداديم ولی اين موارد هميشه از جانب رئيس من رد می شد زيرا هدف از جابه جايی اين نبود که اين افراد يک باره ناپديد بشوند، بلکه يک پروسه يی به اجرا گذاشته شده است که تا حدی مشکوک و خطرناک است. من می خواهم که شما نتيجه گيری خودتان را داشته باشيد.



قاضی تدپو عضو کميته خارجی:

شما فکر می کنيد که انگيزه سازمان ملل متحد برای دروغ گفتن چيست؟



طاهر بومدرا - مشاور ويژه يونامی درباره اشرف تا مه ۲۰۱۲:

اين برای من بسيار مشکل است که درک کنم انگيزه های افراد چيست؟

به عنوان يک سياست، نيويورک تمايل داشت بشنود که همه چيز خوب است و همه چيز به صورت خوبی پيش می روند. هنگامی که دبيرکل در حين اجلاس سران اتحاديه عرب به بغداد آمد، او رضايت خود از نحوه انجام مسائل ابراز داشت و گفت بسيار مفتخر است که نماينده دبيرکل روابط بسيار دوستانه يی با شخص نخست وزير دارد. لذا، در اين جا موضوعات سياست مطرح هستند و همين طور انگيزه های فردی و رويکردهای فردی مطرح هستند. من بايد شهادت بدهم که از اولين روزی که نماينده ويژه کوبلر، به بغداد رسيد او به شانه های من زد و گفت: ”أقای اشرف، سلام“ بدين معنی که من به زودی با تو برخورد خواهم کرد. و در حقيقت او با موضوع من برخورد کرد. يعنی به نقطه يی رسيد که مرا از هر ليست دريافت کنندگان ايميل يونامی حذف کرد. به عنوان مسئول پرونده اشرف و رهبر تيم مربوط به اشرف، من هيچ دسترسی به هيچ اطلاعات، گزارش، يا سندی که در مورد اشرف توزيع می کرد نداشتم، نه تنها اين، بلکه من از هر ديدار از اشرف و ليبرتی منع شدم. در آن نقطه، من تصميم به استعفا گرفتم چرا که به نظرم درست نبود ديگر حقوق بگيرم. يعنی فقط در دفتر بمانم و حقوق خيلی خوبی بگيرم. اين سزاوار نبود و لذا تصميم گرفتم که بروم.



قاضی تدپو: عضو کميته خارجي

سؤال آخر، شما به اين اشاره کرديد که من می خواهم شما کمی بيشتر در مورد پشت پرده اين همه شرارتی که در جريان است، در عراق، توسط نخست وزير، در نحوه برخورد با اين انسانها در ليبرتی و اشرف، که اين پشت پرده همان رژيم ايران است، توضيح بدهيد. به نظر شما نفوذ رژيم ايران بر مالکی در مورد چنين برخورد بدی با اشرفيها چگونه است؟



طاهر بومدرا:

بايد بگويم که من تنها در مورد ملاقاتهايی صحبت خواهم کرد که شخصاً در آن شرکت داشتم، و من تقريباً در 5ملاقات در سفارت ايران در بغداد شرکت کردم. وقتی ما نزد سفارت رژيم ايران می رويم، آنها نمی خواهند صحبت کنند، بلکه نتيجه را می خواهند و به شيوه يی کاملاً از موضع قدرت، به محض اين که ما می نشينيم می پرسند چه کاری انجام داده ای؟ به ما بگو نتيجه چيست؟ و ما همواره به نوعی در يک موضع دفاعی بوديم. موضع عذرخواهی که بگوييم متأسف هستيم، ما داريم روی آن کار می کنيم و نتيجه را به شما اطلاع خواهيم داد. به همين صورت، از موضع قدرت، مشاور امنيت ملی نوری مالکی فالح فياض است. فالح فياض فرد تصميم گيرنده در اين پرونده است. و او کسی است که نمی خواهد بحث کند بلکه فقط می خواهد دستور بدهد. او می گويد من نتيجه را می خواهم و من تاريخ می خواهم. به من بگو چه زمانی، ما تا ماه دسامبر ضرب الاجل داديم و از آن گذشته است. ما هيچ تأخير ديگری را تحمل نمی کنيم. حالا، ما هر روز درباره اين مشکلات می شنويم، درباره آب، درباره دسترسی به دارو و درمان، دسترسی به وکلای دسترسی به... درباره آب، درباره دسترسی به دارو و درمان، دسترسی به وکلا، دستگيری به... من اين سؤالات را به طور مستقيم با طرف مقابلم مطرح می کردم، شما در مورد سرهنگ حقی و سرهنگ صادق زياد شنيده ايد. من به آنها به طور روزانه کار می کردم و به آنها می گفتم به چه دليل اين کارها را می کنيد؟ بايد بگويم که آنها تصميم گيرنده نيستند، بلکه افسران اجرايی هستند. از تصميم گيرندگان در اين موضوع مشخص، فالح فياض است و خود نخست وزير مالکی، بنابراين وقتی من از طرق مقابلم از افسران اجرايی در مورد اين پرونده سؤال می کردم، آنها می گفتند ما به شيوه خودمان با آنها (ساکنان) رفتار می کنيم و من به آنها دادگاه اسپانيا را يادآوری کردم دادگاه مرکزی اسپانيا صادق را در ليست خود به خاطر شکايت عليه او، وارد کرده است. از او سؤال می کردم چرا می خواهی بدنام باشی و رفتار جنايتکارانه انجام می دهی؟ او گفت من هيچ گاه سفر نمی کنم، و هرگز نمی توانند من را بگيرند. او هيچ گاه کارهای جنايتکارانه خود را انکار نمی کرد. او با همان طرز فکر خود می گفت من سفر نمی کنم و هرگز من را نخواهند گرفت. روزانه با اين نوع افراد بايد سر و کله می زدم. در واقع مديريت ليبرتی به عهده صادق است. بنابراين سياست شان اين است. اين سياست مدت طولانی است که اتخاذ شده است. سياست روشنی است که پايه يی ترين ارزشهای سازمان ملل را نقض می کند و توسط دفتر نخست وزيری تعيين شده است. و توسط دو افسر که شما درباره آنها می دانيد. اين سياست به اجرا گذاشته می شود و ما آنجا تلاش می کرديم تا اين و آن در عراق را متقاعد کنيم و به خودمان يادآوری می کرديم که ما مهمان عراق هستيم و بايد مانند مهمان رفتار کنيم. والا اگر نخست وزير از دست ما ناراحت شود، بايد وسائلمان را جمع و عراق را ترک کنيم.



روهرا باکر:

يک فيلمی سالها پيش زمانی که من در کالج بودم بنامZ وجود داشت. آيا به ياد می آوريد؟ و اکنون آنچه که شما درباره ماهيت اين کارهای سازمان ملل توصيف می کنيد، قرار بوده که از حقوق بشر در آنجا حفاظت شود! آقای کارناهان عضو برجسته کنگره نيز به ما پيوستند. آقای کارناهان نيز متأسفانه مانند بسياری ديگر از نمايندگان کنگره بين برنامه های مختلف در رفت و آمد هستند. آيا نکته يی داريد که مايل باشيد بپرسيد!



راس کارناهان: عضو ارشد زيرکميته نظارت و تحقيقات:

من می خواهم از حضور شما در اين جا تشکر کنم. می دانم که بخش ديگری از استماع ادامه دارد. بنابراين سؤال خودم را نگه می دارم تا استماع پيش برود و مجدداً از اين که بايد بين دو جلسه استماع متفاوت در رفت و برگشت باشم عذر می خواهم اما خوشحالم که در بخشی از آن حضور دارم.

جودی چو:

بله متشکرم، ابتدا می خواهم در مورد شرايط کمپ ليبرتی سؤال کنم، شما يکی از کسانی هستيد که از خارج توانسته ايد از کمپ ليبرتی ديدن کنيد، شما قبلاً آنجا بوده ايد ساکنان اشرف که به آنجا منتقل شده اند شرايط وحشتناکی را در واحدهای آنجا و يک شرايط امنيتی مشابه زندان را توصيف می کنند. امروز ساکنان هنوز نگران فقدان دسترسی به آب و برق هستند، اما مقامات آمريکا می گويند چنگی به دل نمی زند. اما قابل زندگی است، وقتی شما از کمپ ديدن کرديد و در ابتدا قادر بوديد مشخص کنيد که آيا پايه های انسان دوستانه از قبيل آب و برق و سايه موجود است؟ آيا از آن به بعد شما آنجا بوده ايد؟

طاهر بومدرا:

متشکرم، بسيار متشکرم. اين سؤالی است که من در واقع منتظر بودم که به آن جواب بدهم. چرا که از دسامبر که ما به طور واقعی شروع به کار روی پرونده کردم شروع به گرفتن عکس کرديم و ما بايد عکسهايی را انتخاب می کرديم که قابل فروش به اشرفيها و جامعه بين المللی باشد. و اين عکسها تعداد زيادی بود و ما بايد می نشستيم. ما يعنی با کل تصميم گيران يونامی و سران کل قسمتهای يونامی دور يک ميز نشستيم و بايد يک يک آنها را بررسی می کرديم، عکسها را که جذاب و قابل فروش بودند نگه می داشتيم و آنهايی را که غيرقابل فروش بودند کنار می گذاشتيم. و حتی وقتی ما در آنجا بوديم يک هيأت 8نفره بوديم و به همه دستور داده شده بود که عکس بگيرند تا وقتی به مقر بر می گرديم، آنها را مقايسه کنيم و اين کاری بود که ما کرديم و فقط تعدادی از عکسها را انتخاب کرديم. خيلی ساده، در دسامبر ۲۰۱۱ اين کمپ کاملاً تخريب شد و در 3دسامبر از سوی نيروهای آمريکايی در عراق به عراقيها تحويل داده شد. من 8دسامبر در آنجا بودم و متوجه شدم که تمام محل کاملاً تخريب و غارت شده بود. من الآن در برخی گزارشها در واشينگتن پست می شنوم که سالن غذاخوری حتی تلويزيونهای مسطح روی ديوار دارد. من می توانم عکس به شما نشان بدهم که اين تلويزيون مسطح وقتی من از کمپ ديدن کردم خالی بود چرا که به سرقت رفته بود و حالا که اشرفيها پيشرفتهايی را به کمپ آورده اند، اين را به حساب دولت عراق می گذارند. دولت عراق يک پنس هم برای ساکنان کمپ ليبرتی خرج نمی کند اين کار خود ساکنان و مشقت خودشان است و از اين رو قطعاً از دسامبر تا کنون پيشرفتهايی بوده است اما اين به لطف مهمان نواری دولت عراق نبوده، بلکه دستاوردهای خودشان با هزينه بسيار بالا بوده است، چرا که آنها برای همه چيز بيش از قيمت موجود در بازار پرداخت می کنند. آنها ايزوله هستند و به بيرون دسترسی ندارند، لذا در اساس عراقيها تجار مشخصی را به آنها تحميل می کنند و اين يک داستان طولانی است که نمی خواهم اين جا سرش را باز کنم چون وقت شاهم را خواهد گرفت. اما می خواهم به شما بگويم که حتی اين تجار به طور خاص توسط نخست وزيری انتخاب می شوند و بعد شما در مورد موضوع اموال می شنويد که اين تاجر ناگهان ظاهر شد. و تبديل شد به تصميم گيرنده در مورد آينده اموال اشرفيها در کمپ ليبرتی، وضعيت اين است. هر پيشرفتی هم اگر بوده آن را مديون دولت عراق يا ملل متحد نيستيم، بلکه بايد از تحمل سختيها و يا روحيه ما فوق تصور اين افراد تشکر کرد.

جودی چو:

من از طرف ساکنان اشرف رسيدی در دست دارم که نشان می دهد آنها۵۰۰۰۰۰ دلار جهت خريد دستگاه تصفيه کننده آب پرداخت کرده اند، اما دولت عراق از آوردن آن به کمپ ليبرتی جلوگيری می کند، آنان به اين دستگاه نياز دارند تا آب را تصفيه نمايند، جهت بالا بردن کيفيت زندگی خود در کمپ و بالا بردن کيفيت آب به آنجا بياورند؟ آيا اين استاندارد در کمپهای پناهندگی ديگر در جهان به کار گرفته نمی شود؟

طاهر بومدرا:

به خاطر داشته باشيد که اين سياست رسمی عراق است و مقامهای اجرايی در صحنه نيز در اين سمت و سو حرکت می کنند. بنابراين حتی زمانی که تعهدات مختلفی می دهند همواره با کارشکنيهای مختلف و تأخيرات مواجه می شود زيرا هدف اين است که زندگی را بر آنها غيرقابل تحمل کنند و اراده های آنها را بشکنند. هدف آنها اين است که آنقدر فشار بياورند تا آنها زندگی گروه را رها کنند و يکی بعد از ديگری به هر سمتی محو شوند. آخرين گروه های که از کمپ اشرف رفتند، ميليونها دلار از اموال خود را جا گذاشتند که شامل ۱۲۰۰ ماشين328 عدد ژنراتور، سه دستگاه پمپاژ و تصفيه آب و دهها کارگاه صنعتی و غيره می باشد. که شامل ۱۲۰۰ماشين، 328 عدد ژنراتور، 2ايستگاه پمپاژ و تصفيه آب و دهها کارگاه صنعتی و غيره می باشد اما تا کنون دولت عراق به تجار مختلف اجازه ورود به خريداران اين اجناس را نداده است و اين امر را با مشکلاتی مواجه کرده اند تا ساکنان نتوانند بهترين قيمت را در فروش اموال خود دريافت کنند به نظر شما ايالات متحده و سازمان ملل چه کار بايد بکنند تا اطمينان حاصل کنند که اموال امکان فروش اموال خود را دارند و مواردی را که می خواهند به کمپ ليبرتی بياورند، توانايی آن را داشته باشند.

اين افراد امکان فروش اموال خود را دارند و مواردی را که می خواهند به کمپ ليبرتی بياورند عراقيها در رابطه با اين سياست مصر هستند و مالکيت همگی آنها بر اين اموال را به رسميت نمی شناسند اين مربوط به همه اجناسی است که به افراد تعلق ندارد. و عراقيها اصرار دارند که اين اموال به عراقيان تعلق دارد. و ساکنان اشرف نمی توانند آنها را با خود ببرند. با دخالت سازمان ملل و تمام اعلاميه ها و فعاليتهايی که در اين رابطه انجام گرفته است آنها نمی گويند که ما اين اقلام را از ساکنان خواهيم گرفت، اما آنها شرايطی را پيش می آورند که در انتها آنها را از اين اقلام و مايملکشان محروم نمايند در رابطه با تاجرهايی که به ساکنان برای خريد اموالشان تحميل شده اند اين هم طرحی است که گناه را بر گردن ساکنان اشرف بياندازند حتی شيوه برخورد با قضيه نيز بر خلاف قوانين پايه يی خريد و فروش سازمان ملل است. شما بايد جهت فروش اموال تبليغ کنيد و درخواستهای متعددی در پاکتهای دربسته دريافت کنيد. و سپس سه تن از افرادی را که مايل به خريد اجناس هستند انتخاب کنيد و از اين سه نفر نيز يک نفر را برای فروش نهايی انتخاب کنيد، اين پروسه انجام نگرفت و اين بر خلاف قوانين سازمان ملل است اين سياستی است که دولت عراق وضع کرده و يونامی از آن حمايت می کند.
نوشته شده توسط: ناشناس

آقای سهند
سرمایه گذاری در مناطق فارس نشین 265 برابر است و با توجه به این تبعیض می توان فهمید که چقدر بیکاری و مها جرت ترکهای آذربایجانی به تهران و اصفهان و سراسر مناطق ایران را باعث شده. از حیث زبان هم 30 میلیون بیسواد به زبان مادری داریم. صدا هزار تبعیدی به خارج و فراری و شهید و معلول . مسئول این همه تبعیض و ستم مضاعف بر عهده کیست ؟ پان ایرانیستها و آریاییان و مرکز کرایان فارس ؟ یا ملت فارس ؟ کدامیک ؟

نوشته شده توسط: ناشناس

جناب آقاي كيانوش توكلي آيا اين سران به زبان فارسي اين گزارش رو گفته اند يا مترجم فارسي زبان شما اين ترجمه را به نفع برداشتهاي منافع خود ترجمه كرده است نكند شما هم مثل مترجم هاي رژيم جمهوري اسلامي ترجمه كنيد اتفاقا دقيقا اين گزارش در راستاي پيشنهاد آقاي dona rohrabacher نماينده كنگره آمريكا در مورد توركهاي آزربايجان شمالي و جنوبي است چرا كه اگر از اين نظر به اين گزارش توجه كنيد اگر جنانچه حمله اي به ايران شود كليه گروه هاي به اصطلاح شما تجزيه طلب همانند منطقه كوردستان شمال عراق تكليف را روشن و به كناري خواهند رفت و به قولي علي مي ماند و حوضش يعني همانهاي كه اوضاي سياسي منطقه را آلوده كرده اند و تكليفشان آن موقع روشن است

نوشته شده توسط: ناشناس

جناب آقاي ايرانپور يه وقتي من توي مدرسه كه مي رفتم براي نهار خودم غذا مي بردم و كم كم با ساير دوستهايمان شريك شديم و 4 نفر بوديم كه نوبتي غذا به مدرسه مي آورديم يعني هر 4 روز يكبار نوبت من مي شد رفته رفته يك روز ديدم به من مي گفتن تو غذاهاي كه مي آوري خيلي خوشمزه هست و روزي ديدم كه من هر روز غدا مي آورم وانها مي خورند .
حالا حكايت شما با فرهنگهاي پان ايرانيست شده نمي شود ما در منطقه خودمان با جمعيت اقليتي 35 ميليوني خودمان غذا بخوريم شما هم در منطقه خودتان عذاي خودتان را بخوريد اخه مي دوني شايد روزي توي دولت فدرال شما يهو هوس كني مثل اين ديوانه ها ( احمدي نژاد ) با تمام دنيا بجنگي اون وقت من آزربايجاني رو دم تيغ مي خواهي بگذاري
نگو نه خواهشا دموكراسي جواب منو بده ما ستارخان و شيخ محمد خساباني و ......شريعتمداري و .......يادمان نرفته بسه ديگه

نوشته شده توسط: ناشناس

Drood bar Aghaye Froozandeh.
Bandeh ba Nazareh IShan kamelan mowafgeh hastam.

نوشته شده توسط: ناشناس

Drood bar Aghaye Froozandeh.
Bandeh be onwane yek Irani az in Didgah Hemayate 100 dar Sad mikonam wa ba Naza ishan kamelan mowafegham wa Iran nemibayest be hicch Onwan wa tahte hich Sharayeti be tarafe Tajziyeh shodan berawad.
Hoghoghe Aghwame Irani serfan dar 4 Choobe yek Irane Mostaghel wa ba Hokomaate Markazi moghtader wa Domokrat wa dar Zemn Fedral tazmin wa Tamin mishawad.
Drod bar Aghaye Froozandeh

نوشته شده توسط: ناشناس

آقای ناصر ایرانپور مگر در آن توافقنامه چه چیز نوشته شده است جز اینکه خواهان حداقل حقوق یک شهروند برای کرد ها است.شما مطمئن باشید رژیم جمهوری اسلامی با تمام وحشیتشان خیلی دموکرات تر از این روشنفکران فارس خارج نشین هستند ایننان صاحب همان فکری هستند که تفاهم نامه نوشتند و حقوق آذربایجان و جمهوری مهاباد را به رسمیت شناختند و برای اعاده ملی ارتش را فرستادند و تنها در آذربایجان 24000 نفر را در آن سال به قتل رساندند.و شما خود نیز آمار تلفات کردستان را از رژیم پهلوی تا حال یقینا دارید اینها نمایندگان همان سرهنگ احمدی (قصاب لرستان ) که یکی از شاهکارهایش سر زدن 120 جوان لر و تابه داغ کردن بود که تعداد قدم های برداشته شده عامل شرت بندی حضار باشد میدانی گناه این لرهای بدبخت چه بود فقط داشتن سرزمین پر آب زیرا باید لرها سرشان زیر خاک می رفت تا به مناطق فارس نشین یعنی اضفهان و دیگر بلاد از ما بهتران

اآب انتقال یابد برای آنهایی که نمیدانند پرونده این جنایات در سازمان ملل موجود است. اگر قرار باشد تمام جنایاتی که راسیست فارس عامل بوده و آن را در حق دیگر ملل مرتکب شده نوشته میشد حالا این موضوع درک می شد که با این جماعت نمی توان به تفاهمی که شما مد نظر دارید رسید و اینان حتی در صورت تفاهم ظاهری هر زمان که احساس قدرت کردند دوباره بر دیگر ملتها هجوم خواهند برد تا دوباره این ملل را استعمار کنند شما با در نظر گرفتن جمعیت فارس و موقعیت سرزمینی آنها به این نتیجه خواهید رسید که آنها چاره دیگری ندارند. چون در غیر این صورت (فدرال شدن ) تمام زمینهای حاصل خیز معادن و چاههای نفت و مهمتر نیروی انسانی را از دست داده و تبدیل به کشورکویری و فقیر خواهند شد
در ضمن این قوم آریایی نژاد برتر میدانی چرا توی کرد و من ترک را فعلا به جای آدم میگذارند چون ترس بزرگی دارند برای آنها نیروی کمکی سرکوبگر لازم است زمان پهلوی از عامل خارجی برای سرکوب استفاده کردند و در زمان خمینی هم از عامل شیعه و عدم آگاهی تودههای ملل زیر ستم کمال استفاده را بردند اما حالا مزائیک سازی نوین خاورمیانه از طرف سرمایه داری و رشد ملی گرایی در بین ملل تحت ستم و تشخیص منفعت ملی باعث ضعف و ترس پان ایرانیستها در هر جلدی شده است.
آقای ناصر ایرانپور اصلا ترس اینان از ملت ترک آزربایجان است من به شما به یقین میگویم زمانی خواهد رسید که پان ایرانیستها به ترکهای آزری پیشنهاد اتحاد خواهند داد حتی خواهان رسمیت زبان ترکی آزربایجانی در کنار فارسی خواهند بود چون بجز این چاره ای برای آنها نمانده است ولی ملل تحت ستم بداند که آزربایجانی در صف دیکتاتورها و راسیستهای فارس قرار نخواهد گرفت زیرا جنبش ملی ترکان آزربایجان حرکتی ملی و دموکراتیک و خواهان آزادی برای تمام ملل تحت ستم است.
نوشته شده توسط: ناشناس

آقای اسماعيل نوری علا گل اصلی را شما ندیده اید به متن زیر توجه فرمایید که تور دروازه ایران پاره شده:
بررسي مسئله ی حق تعيين سرنوشت آذربايجان جنوبي در كنگره ی آمریکا

از سوي جناب دانا روهراباچر سناتور جمهوريخواه از ايالت كاليفرنيا پیشنهاد بررسي مسئله ی حق تعيين سرنوشت آذربايجان جنوبي به كنگره ی آمریکا ارائه گردید.

در این متن پیشنهادی کنگره ی آمریکا از حق تعین سرنوشت ترک های آزربایجان در ایران حمایت می کند.

به گزارش آذوح در سایت نشریات رسمی دولت آمریکا با اشاره به این موضوع نوشته شده است: «کنگره باور دارد که ترک های آزربایجان، که هم اکنون در جمهوری آزربایجان و ایران به دو قسمت تقسیم شده اند، حق تعیین سرنوشت خود را دارند و باید به آنها فرصت داده شود که به دور از فشار بیرونی موقعیت خود را در جامعه ملل انتخاب کرده و در صلح و آرامش زندگی کنند.»

متن کامل پیشنهاد سناتو جمهوری خواه چنین است:

112th CONGRESS

2d Session

H. CON. RES. 137


Expressing the sense of Congress that the Azeri people, currently divided between Azerbaijan and Iran, have the right to self-determination and to their own sovereign country if they so choose.


IN THE HOUSE OF REPRESENTATIVES

September 12, 2012

Mr. Rohrabacher submitted the following concurrent resolution; which was referred to the Committee on Foreign Affairs


CONCURRENT RESOLUTION

Expressing the sense of Congress that the Azeri people, currently divided between Azerbaijan and Iran, have the right to self-determination and to their own sovereign country if they so choose.


Whereas the Azeri people have maintained a proud and distinctive national, cultural, and religious identity dating back to ancient times;


Whereas in Iran, the provinces inhabited mainly by ethnic Azeris are called East and West Azerbaijan by the government in Tehran, thus giving credibility to the claim that the homeland of the Azeri is divided;


Whereas the Azeri homeland was split between Russia and Persia by the Treaty of Turkmenchay in 1828, without the consent of the Azeris;


Whereas the Azeris gained partial liberation when the Republic of Azerbaijan gained its independence in 1991 during the collapse of the Soviet Union; and


Whereas it is the policy of the United States to oppose aggression and the violation of human rights inherent in the subjugation of national groups like the Azeris in Iran: Now, therefore, be it


Resolved by the House of Representatives (the Senate concurring), That it is the sense of Congress that the Azeri people, currently divided between Azerbaijan and Iran, have the right to self-determination and they should be afforded the opportunity to choose their own status among the community of nations, living in peace and harmony, without external coercion.

http://www.gpo.gov/fdsys/pkg/BILLS-112hconres137ih/xml/BILLS-112hconres137ih.xml