Skip to main content

در اینجا نمیگویند که با مردم

در اینجا نمیگویند که با مردم
Anonymous

در اینجا نمیگویند که با مردم در آمیزید یعنی چی. آیا، برای نجات یک ملت و مردم، به مدت پنج دهه، تمامی هستی و زندگی خود را در رهبری یک مقاومت خونین و توفنده روی دست گرفتن، خود را از لذات دنیا محروم کردن و برای سراو رژیم فاشیستی بالاترین بها را گذاشتن(همانطور که برای سر ژنرال دوگل و ژان مولن رهبران سیاسی و نظامی مقاومت فرانسه، برای سر رهبران تمام جنبشهای مسلحانه و مقاومت سازمانیافته اروپا- مثل کریستان هوگه و ماکس مانوس نروژی و برای سرژنرال مارنهایم فنلاند- گذاشتند)- آیا بهترین آمیزش و وصل انسانی و فلسفی و تاریخی با مردم نیست؟ من میروم "کنشگری" شبیه اوشان وایشان، در همین اروپای دوران جنگ جهانی پیدا کنم. تا اینجا که پیدا نکرده ام. منتظر پیدا کردن چنین شخصی در اروپای آن روز هستم،

که او نیز، رهبران همه این مقاومتها را دعوت کرده باشد که دستجمعی از کانالهای زیرزمینی شهر ورشو و خانه های تیمی و مخفی گاههای داخل وخارج کشور، دراسلو، کپنهاک، هلسینکی، آمستردام، بروکسل، روم، میلان، آتن، لیسبون ومادرید، واز مخفی گاههای- با جان هزاران رزمنده مبارز حفاظت شده درکوه ها و دره ها- بیرون آمده، قدم زنان در خیابانها به میان مردم رفته! و فوراً از خود از"لذتهای دنیا" رفع محرومیت کنند. لعنت تاریخ بر خمینی باد! که از نکبت حرکت و ظهور بی برکت اش- شخص بنده ها، در این خارجه، چه چیزها که ندیده و نشنیدیم.

باری تاکنون هیچگاه، از این جماعت حاضری خور، نشنیدیم که بگویند که میدانند که در همین اروپا و غربی، که در آنها در نهایت آسایش و آزادی بیان زندگی میکنند، پیش از تشریف فرمایی شان به این کشورها به عنوان پناهنده سیاسی و اجتماعی ومقیم، میلیونها نفر از مقاومتهای سازمانیافته و ارتشهای آزادیبخش و هسته های زیر زمینی، جان ومال وخانواده و همسرو زناشویی و حتی فرزندان خود را رها کردند و به صوف مقاومت پیوستند. تنها، برای ذکر یک مثل از هزاران هزار امثال و سابقه وسند تاریخی همین اروپا وغرب، باید خاطر نشان کنم که مردم مبارز فنلاند در جنگهای بزرگ مقاومت شان، در سالهای 1940، داروندارو خانه وکاشانه و زندگی خصوصی و "لذت های دنیا" را رها کردند. آنان حتی، صدها صدها کودک خردسال خود را به کشور همسایه، یعنی سوئد، فرستادند تا بتوانند درجبهه های جنگ با دشمن متجاوز خونخوار و سرکوبگر – فارغ از کوچه و بازار تا پای جان بجنگند که چنین کردند. بابا! لااقل، به جای دادن درس سکسولوژی و دادن آدرس کوچه و بازار، کمی هم ببین که این ملتهای مهماندار و مهمان نواز، که شما را پذیرا شده اند، خود و مادر و پدران و اجدادشان برای ساختن این خانه چه کردند وچه خونها دادند تا این خانه آزاد و کوچه خیابانهایش آباد و شاد و امن امان شود و آب جاروب، تا شما شصت هفتاد سال بعد، بیایید و از دموکراسی و آزادی بیان آن نوش جان کنید. ما که هیچ لااقل حرمت صاحبخانه را رعایت کنید.